زید بن عمرو بن نفیل، پدر سعید:
زید بن عمرو، پدر سعید بن زید یکی از معدود کسانی است که در جاهلیت از عبادت بتها و زنده به گور کردن دختران تبری جست و در جستجوی دین حق به سوی سرزمین شام سفر کرد و با یهود و نصارا آشنا گردید اما دینشان را نپسندید و گفت: «خداوندا من بر دین ابراهیم هستم». اما نتوانست به دین ابراهیم که چیز زیادی از آن باقی نمانده بود و توسط مردم به شرک آلوده گردیده بود، راهی بیابد. وی از اهل نجات است زیرا رسول اللهصاو را ستوده است.
امام احمد در مسند خویش از مسعودی روایت نموده که سعید بن زید خطاب به رسول اللهصگفت: ای رسول خداوند؛ پدرم چنان بود که خود دیدهای و خبرش به تو رسیده است و اگر [نبوت] تو را درک مینمود بیشک به تو ایمان میآورد و از تو پیروی مینمود، پس برای وی آمرزش بخواه. رسول اللهصفرمودند: «آری، برای او آمرزش میخواهم، زیرا او [در قیامت] به تنهایی برانگیخته خواهد شد در حالی که خود یک امت است». [به روایت احمد و حاکم و طبرانی]
هشام بن عروه از پدرش از اسماء دختر ابوبکر صدیقبروایت میکند که گفت: زید بن عمرو بن نفیل را دیدم که ایستاده به کعبه تکیه داده بود و میگفت: «ای گروه قریش! به خداوند سوگند که جز من کسی از شما بر دین ابراهیم نیست». و او کسی بود که دختران را از زنده به گور شدن نجات میداد و اگر کسی میخواست دخترش را بکشد به او میگفت: «دست نگه دار! او را نکش، من خرجی او را میدهم!» پس آن دختر را بر میداشت و هنگامی که بزرگ میشد به پدر آن دختر میگفت: «اگر خواستی او را به تو بر میگردانم و اگر خواستی خودم خرج او را میدهم [و نزد خود نگه میدارم]». [بخاری به صورت معلق، و همچنین حاکم].
وی همچنین قریش را از زنا باز میداشت. اسماء دختر ابوبکر صدیق میگوید: زید بن عمرو بن نفیل را دیدم که پیر و بزرگسال بود و در حالی که به کعبه تکیه داده بود میگفت: «ای جمع قریش وای بر حال شما! از زنا دوری کنید که زنا باعث فقر و تهیدستی میشود» [ابن کثیر در البدایة].
وی از خوردن گوشتی که بر انصاب (مکانی که برای بتها ذبح میشد) ذبح شده بود خودداری میکرد و خطاب به قریش میگفت: «گوسفند را خداوند آفریده و برایش از آسمان آب فرو فرستاده و از زمین گیاه رویانده است، آنگاه شما آن را بر غیر نام خداوند ذبح میکنید». [به روایت بخاری]
خطاب پدر عمرساز ترس آنکه مردم تحت تاثیر سخنان او قرار گیرند گروهی از جوانان و اوباش قریش را مامور کرده بود که او را اذیت کنند و نگذارند وارد مکه شود. وی به این علت در خارج مکه زندگی میکرد و بصورت پنهانی وارد آن میشد.
زید بن عمرو بن نفیل پیش از مبعوث شدن رسول اللهصبه پیامبری دار فانی را وداع گفت. خارجة بن عبد الله بن کعب بن مالک میگوید: شنیدم «سعید بن مسیب» زید بن عمرو بن نفیل را یاد میکرد پس گفت: زید، پیش از نزول وحی بر رسول اللهصهنگامی که قریش در حال بازسازی کعبه بودند، درگذشت.