زنی از اهل جنت
بخاری در صحیح خود از عطا بن ابیرباح روایت نموده که وی روزی همراه با عبدالله ابن عباسبایستاده بود، کنیز سیاه سالخورده از نزد ایشان عبور نمود، ابن عباسببسوی عطا بدید و گفت: حالا زنی از اهل جنت را به تو نشان میدهم، عطا گفت: زنی از اهل جنت! سخن شگفتی است از اهل جنت و درمیان ما! ابن عباسبگفت: بلی زنی است که هرگاه بمیرد داخل جنت میشود ان شاءالله، عطا با تعجب گفت: بلی آن زن را بمن نشان بده، ابن عباسببه سوی همان کنیزک سیاه اشاره نمود و گفت: این کنیزک سیاه زنی از اهل جنت است، عطا گفت: کدام چیز ترا دانانند که این زن از اهل بهشت است؟ ابن عباسبگفت: این زن سیاه چند سال پیش به نزد رسول الله جآمد و از بیماری صرع (جن گرفتگی) به او شکایت نمود و از رسول الله جتقاضا نمود که در حق او دعا کند تا اللهﻷاو را شفا بدهد، به نزد رسول الله جآمد و از او التماس میکرد زیرا از این مرض عذابها و رنجهای سختی را متحمل شده است، نه کسی با او ازدواج میکند و نه کسی با او مینشیند و مردم از او در هراساند، اطفال او را تعقیب میکنند، درمیان مردم حالت صرع (جن گرفتگی) به وی عارض میشود، درمیان خانهها، بازارها، کوچهها و مجالس این حالت به او رونما میشود تا آنجا که آنان از همنشینی با او وحشت احساس میکنند، از همچو زندگی خسته شده تا آنکه به نزد پیغمبر مهربان و دلسوز آمد و پیش روی او فریاد برآورد و گفت: یا رسول الله! من به صرع مبتلایم پس دعا کن که اللهأمرا شفا بدهد، رسول الله جخواست که به یاران خود درس صبر بدهد پس فرمود: اگر خواسته باشی دعا میکنم و اللهﻷترا شفا خواهد داد و اگر خواسته باشی صبر کن پس برای تو جنت است، یعنی اگر خواسته باشی دعا میکنم و اللهﻷشفایت میدهد لیکن جنت را برایت تضمین نمیکنم و تو مثل باقی مردم خواهی بود و اگر خواسته باشی به همان حالت ابتلا بمانی پس تو از اهل جنت هستی، کنیزک بهسوی رسول الله جدید و پرسید: چه گفتی ای رسول الله! رسول الله جهمان سخن قبلی خود را تکرار نمودند، بعد از آن وقتی رسول الله جاز سخنان خود فارغ شدند کنیزک در باره حال و مرضش فکر نمود و گفت: یا رسول الله! بلکه صبر میکنم، او سخن رسول الله جرا بار بار به عقلش پیش نمود که رسول الله او را بین دو چیز مختار میگرداند: یا بهرهاندوزی از این دنیای که باشندگان آن مریض میشوند، خورندگان آن گرسنه میشوند، شادکامان آن ناامید میشوند، و بین سرایی که در آن چیزی نیست که او را بیازارد نه چیزی وجود دارد که عزت و وقار او را از بین ببرد، سرایی است که زیبای آن درخشیده و قصرهای بلند آن قوی و مستحکم است و برای صالحان و نیکان خوشگوار گردانیده شده است.
بعد از آن کنیزک بیمار گفت: یا رسول الله! بلکه صبر خواهم کرد، و پس از آن تا وقت مرگ صبر کرد تا آنکه وفات نمود. و باید جسد او خسته و مانده شود، و نفس او غمگین شود، در صورتی که جنت پاداش وی است، الله اکبر، ماندگی و خستگیشان دور شود و مطلوبشان بدست آید و معبودشان راضی گردد، چه نعمتهای کامل و تمام و احسان و گرامی داشت عالی که نصیبشان کند، زیرا در دنیا از ربشان میترسیدند بخاطر اینکه در آخرت رستگار شوند.
﴿إِنَّ لِلۡمُتَّقِينَ مَفَازًا ٣١ حَدَآئِقَ وَأَعۡنَٰبٗا ٣٢ وَكَوَاعِبَ أَتۡرَابٗا ٣٣ وَكَأۡسٗا دِهَاقٗا ٣٤ لَّا يَسۡمَعُونَ فِيهَا لَغۡوٗا وَلَا كِذَّٰبٗا ٣٥ جَزَآءٗ مِّن رَّبِّكَ عَطَآءً حِسَابٗا ٣٦﴾[النبأ: ٣١-٣٦].
«مسلماً پرهیزگاران، رستگاری (از دوزخ) و دستیابی (به بهشت) بهره ایشان میگردد. باغهای سرسبز، و انواع زرها (بهره ایشان میگردد). و دختران نوجوان نارپستان همسن و سال. و جام پراز شراب. بهشتیان در آنجا نه سخن پوچ و بیهودهای میشنوند، و نه دروغگویی و دروغگونامیدنی. این پاداش رب تو است و عطیهء بسندهای (برای برآورد خواستها و آرزوهای بهشتیان است)».
اللهأبرای ایشان در جنت قصرها و تختها را آماده ساخته است، و به خدمت آنان پسر بچهها و ملائکه را گماشته است، و جنتها و ملکها را برای آنان حلال نموده است، و رب با عظمت و مالک به آنان سلام گوید، آنانی که در برابر انواع مختلف امراض و بیماریها، و بر گرسنگی و فقر و تنگی و آفات و بر حفاظت شرمگاهها و پوشیده داشتن چشمشان و بر مناجات ربشان هنگام سحرگاهان صبر نمودند، و مطلوبشان طلب خوشنودی ربشان بود.
﴿وَٱلَّذِينَ صَبَرُواْ ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِيَةٗ وَيَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّيِّئَةَ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ ٢٢ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ يَدۡخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّيَّٰتِهِمۡۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَدۡخُلُونَ عَلَيۡهِم مِّن كُلِّ بَابٖ ٢٣ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُم بِمَا صَبَرۡتُمۡۚ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ ٢٤﴾[الرعد: ٢٢-٢٤].
«و کسانی که (در برابر مشکلات زندگی و اذیت و آزار دیگران) بخاطر ربشان شکیبایی میورزند، و نماز را چنان که باید میخوانند، و از چیزهایی که بدیشان داده ایم، بگونهء پنهان و آشکار میبخشند و خرچ میکنند، و با انجام نیکیها بدیها را از میان برمیدارند. آنان (با انجام چنین کارهای پسندیدهای) عاقبت نیک دنیا که (که بهشت است) از آن ایشان است. (این عاقبت نیکو) باغهای بهشت است که جای ماندگاری (سرمدی و زیستن ابدی) است، و آنان همراه کسانی از پدران و فرزندان و همسران خود بدانجا وارد میشوند که صالح، (یعنی از عقاید و اعمال پسندیدهای برخوردار بوده) باشند (و جملگی در کنار هم جاودانه و سعادتمندانه در آن بسر میبرند) و ملائکه از هر سوی برآنان وارد (و به سلامشان) میآیند. (ملائکه بدانان خواهند گفت:) درودتان باد! (همیشه به سلامت و خوشی بسر میبرید) به سبب شکیبایی (بر اذیت و آزار) و استقامتی که (برعقیده و ایمان) داشتید. چه پایان خوبی (که بهشت اللهﻷو نعمت جاودان است)».
آنان صابرانیاند که مشتاقان جنتاند، و آنان به جنت بشارت داده شدهاند، پس بیماری را تحمل نمودند، و گریههای خود را پنهان کردند، و در محراب اشکها ریختند، و وقت زیاد نگذشته بود که به جنات نعیم خوشحال گردیدند، وقتی که مسلمانان اهل عافیت در آخرت آن پاداش و جزای را که اللهأبه اهل بلا عطا میکند بینند اگر پوستهای اجسام آنان در دنیا به قیچیها قطع کرده شود و بزرگترین بلا و مصیبت بر آنان وارد کرده شود در راه اینکه از اهل جنت شوند سهل و آسان است (جنات بلکه به این امتحان دشوار گوش فرا ده، امتحانی که دوستداران جنت در آن استوار باقی ماندند، زیرا آنان به ملاقات ربشان مشتاقاند و به حاصل نمودن رضا و خوشنودی او علاقمنداناند، زبان حال آنان بیانگر این است که:
تو کسی هستی که زندگی را خوش مزه و گوارا احساس نمیکنی زیرا زندگی بیمار است، و تو کسی نیستی که خشنود باشی و مردم خشمگین باشند، و نیست آنچه که بین من و توست درست و بین من و بین جهانیان خراب باشد، هرگاه محبت و دوستی تو درست شود پس همه چیز آسان است، و هر آنچه بر بالای خاک است خاک خواهد شد.