* نسل دوم
پیشگامان نهضت نواندیشی دینی اگرچه دعوی مبارزه با خرافات در مذهب شیعه را داشتند و از اینکه خود را غیر شیعی بنامند بشدت ابا میکردند، ولی از سویی هم منتقد شفاعت و زیارت قبور و توسل به ائمه اهل بیت † و... بودند. اما در میان نسل دوم این جریان فکری، افرادی ظهور کردند که از نامیدن خود به عنوان یک شیعه به صورت مصطلح فقهی پرهیز میکردند. در واقع نسل دوم بیش از آن که دعوی سیاسی برای برقراری وحدت میان گروههای مسلمان و فرقههای اسلامی داشته باشند، بر نگاه مذهبی و فقهی تأکید میکردند و قائل به این مساله بودند که باید یک مسلمان تکلیف خود را با خرافات و برخی عقاید که به اعتقاد آنان ظواهر زاید دینی بود، مشخص کند. به عبارت دیگر، نواندیشان دینی نسل دوم به مباحثی چون کفر و ایمان/ شرک و توحید، تکیۀ اساسی داشتند و اعلام کردند که راه اصلی برای رسیدن به وحدت اسلامی، زدودن ظواهر کفر و شرک در اصول اعتقادی فرق شیعه و سنی است.
به طور مشخص حرف اصلی نسل دومیها این بود که ما نه شیعه هستیم و نه سنی، بلکه همانطور که در آغازین روزهای اسلام سخنی از شیعه و سنی نبود و در دوران پیامبر ج، گروندگان به دین مبین اسلام را مسلم میخواندند، ما نیز صرفاً خود را مسلمان نام مینهیم. البته باید در نظر داشت که این عقیده، سخن رسمی و مشترک همۀ دگر اندیشان نسل دوم نبود. افرادی چون حیدرعلی قلمداران، ابوالفضل برقعی، صادق تقوی، اسماعیل آلاسحاق و سید مصطفی حسینی طباطبایی از جمله چهرههای شاخص نسل دوم هستند.