سؤال ۳
در اینجا کسانی هستند که میگویند هر حدیثی با آیهای از قرآن تعارض داشته باشد، این حدیث مردود است هر چند که این حدیث دارای درجۀ صحیح باشد و بعنوان مثال این حدیث را میآورند که میفرماید: «ان المیت لیعذب ببكاء اهله علیه» [۷]یعنی: شخص مرده بر اثر گریۀ اهلش بر او تعذیب میشود.
و در رد این حدیث به فرمودۀ عائشهل دلیل میآورند که ایشان نیز این حدیث را به این آیه رد کرده: ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ﴾[فاطر: ۱۸].
«هیچ کسی بر گناه دیگران محاسبه نمیشود، سؤال این است که چگونه گفتۀ اینها رد میشود».
جواب: رد این حدیث از جمله مشکلات رد حدیث به قرآن است و این دلیل است بر انحراف این خطمشی، اما پاسخ دربارۀ این حدیث و خصوصاً کسانی که به حدیث عائشه دلیل میآورند این است، اول از ناحیۀ حدیثی که قطعاً از ناحیۀ حدیثی هیچ راهی برای رد این حدیث وجود ندارد، به دو سبب: اول اینکه این حدیث با سند صحیح از ابن عمرس روایت شده است.
دوم اینکه ابن عمر در روایت این حدیث تنها نیست، بلکه عمر بن خطاب هم تابع او است، و عمر بن خطاب و پسرش هم در این روایت تنها نیستند و قطعاً مغیرۀ بن شعبه هم تابع آنها است، و حالا به یاد میآورم که روایت این حدیث از هر سه نفر در صحیح مسلم و بخاری آمده است، و چنانچه کسی به تحقیق ویژهای دربارۀ این حدیث بپردازد، راههای دیگری برای روایت این حدیث خواهد یافت، و هر سه حدیث سند صحیح دارند و به مجرد ادعای تعارض آن با قرآن نمیتوان آن را رد کرد.
دوم اگر از ناحیۀ تفسیری حدیث را بررسی کنیم، علما این حدیث را به دو صورت تفسیر کردهاند.
صورت اول از تفسیر علما برای این حدیث این است که این حدیث منطبق بر مردهایست که در قید حیاتش میدانست بعد از مرگش اهل و عیالش مرتکب خلافات شرعی میشوند ولی آنها را نصیحت نکند و وصیت نکند که برایش گریه نکنند چون گریه موجب عذاب او خواهد بود.
و «ال» تعریف در لفظ «المیت» در این حدیث برای استغراق و شمول نیست یعنی معنی حدیث این نیست که تمام مردهها بر اثر گریۀ اهل و عیالشان معذب میشوند. و «ال» برای تعریف عهد است یعنی مردهای که آنها را نصیحت نکرده که بعد از وفاتش مرتکب خلافات شرعی نشوند ولی کسی که به این نصیحت واجب و آن وصیت شرعی اقدام نموده باشد که بر او نیاحت نکنند و خصوصاً منکرهایی را که در این زمان انجام میدهند چنین افرادی با گریۀ اهل خود معذب نیستند و اگر وظیفه را انجام ندادند اذیت میشوند، این تفصیل و شرحی است که باید از تفسیر اول بفهمیم که از علمای معروف و مشهوری همچون نووی/و غیره نقل شده است و با این توضیح روشن شد که این حدیث با آیۀ ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ﴾هیچ تعارضی ندارد، در صورتی که «ال» تعریف در «المیت» معنی استغراق و شمول میداد یعنی هر مردهای تعذیب میشود، در آن موقع معنی حدیث مشکل شده و با آیۀ کریمه معارض میبود اما با معنایی که ذک رشد هیچ تعارض و اشکالی ندارد، چون کسی که معذب است تنها بر اثر قیام نکردن به وظیفه نصیحت و وصیت است. اینصورت اول از تفسیر حدیث بود که تعارض را برطرف میسازد، اما صورت دوم از تفسیر حدیث!
مطلب دوم را شیخ ابو العباس/در بعضی از تالیفاتش ذکر کرده است که عذاب در اینجا منظور عذاب در قبر نیست یا عذاب آخرت نیست بلکه معنی غم واندوه است، یعنی مرده وقتی که بشنود اهلش بر او گریه کنند متاسف و غمگین میشود، شیخ ابو العباس این را گفته است و در صورتی که این صحیح باشد شبهه را بر طرف میکند، اما من میگویم این تفسیر با دو حقیقت تعارض دارد و لذا جز بر تفسیر اول نمیتوانیم اعتماد کنیم.
حقیقت اول: که در حدیث مغیرۀ بن شعبه که قبلاً به آن اشاره شد «زیاده» ای است که بیانگر آن است که عذاب در حدیث بمعنی غم واندوه نیست بلکه بمعنی عذابی است که از کلمۀ عذاب متبادر است یعنی عذاب در آتش، مگر خداوند تبارک و تعالی او را مورد عفو و بخشش قرار دهد چنانچه به صراحت در این آیه آمده است: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ﴾یعنی: قطعاً خداوند گناه شرک را نمیبخشد و از هر گناه دیگری بجز شرک از هرکسی که بخواهد، میگذرد. بنابراین روایت مغیره که میفرماید: «ان المیت لیعذب ببكاء اهله یوم القیامه» با صراحت میگوید مرده به سبب گریه و نیاحت اهلش روز قیامت تعذیب میشود و این عذاب در قبر نیست، و این همان عذابی است که ابو العباس آن را به آزار واندوه تفسیر کرده است.
حقیقت دیگر این است که شخص مرده از آنچه اطرافش میگذرد بیآگاه است – فرقی نمیکند خوب باشد یا بد – چنانچه ادلۀ کتاب و سنت بیانگر این است، مگر در بعضی مناسبات که ذکر آن در برخی احادیث آمده است، یا مثل قاعدهای برای هر مردهای یا برای برخی از مردهها آنجا که خداوند بعضی چیزها را به آنها میشنواند که از آنها ناراحت میشود، دربارۀ حقیقت اول که گفتیم عذاب مذکور در حدیث به معنی غم و غصه نیست حدیثی است که بخاری در صحیح خود روایت کرده به روایت انس بن مالکسگفت: «قال رسول الله جان العبد اذا وضع في قبره وتولی عنه اصحابه – حتی اذا سمع قرع نعالهم – اتاه ملكان» [۸]یعنی: هرگاه مرده در قبرش قرار گرفت و اطرافیانش او را تنها گذاشتند – بطوریکه حتی صدای پای ایشان را میشنود – دو فرشته نزد او میآیند، در این حدیث با شنیدن ویژهای در هنگام دفن مرده اثبات شده است و وقتی مردم از دفن و خاکسپاری مرده برمیگردند، یعنی وقتی که ملائکه او را نشاندند روحش باز میگردد و در این حالت صدای پای همراهانش را احساس میکند، بنابراین معنی حدیث این نیست که این مرده و تمام مردگان برای همیشه تا روز قیامت هرگاه عابر و رهگذری کنارش رد شد روح به جسمش بازگردد و صدای پای آنها را بشنود! خیر، این تنها وضعیت خاص و شنیدن ویژهای است، چون در آن حال روح مرده برمیگردد، در این موقع اگر تفسیر ابوالعباس را بپذیریم دایره احساس مرده را به آنچه در اطرافش میگذرد گسترش دادهایم چه قبل از قرار گرفتن در قبرش و چه بعد از دفن، و معنی آن این است که گریه زندگان را بر خود میشنود و این نیازمند نص (کتاب یا سنت) است و چنین نصی اولا وجود ندارد، دوم اینکه برخی از نصوص کتاب و سنت بیانگر آن است که مردگان نمیتوانند بشنوند و این بحثی طولانی است اما در اینباره تنها یک حدیث را ذکر میکنم و به پاسخ این سؤال خاتمه میدهم، و این حدیث فرمودۀ رسول الله جاست که میفرماید: «ان لله ملائكة سیاحین في الارض یبلغون عن امتی السلام» [۹]یعنی: خداوند ملائکههایی در روی زمین دارد که در زمین میگردند و سلام امتم را به من میرسانند.
«سیاحین» یعنی در اطراف مجالس دور میزنند؛ هرگاه مسلمانی بر پیامبر جصلوات میفرستد، در آنجا ملائکه موکل این سلام را از آن مسلمان به پیامبر جمیرسانند، پس اگر مردهها میشنوند از همه برتر و مستحقتر برای شنیدن پیامبر ما است چون خداوند به او ویژگیها و خصایصی بخشیده که بر تمام پیامبران و مرسلین و جهانیان فضیلت و برتری دارد، اگر یکی از مردگان توانایی شنیدن داشت آن یک نفر پیامبر جمیبود، واگر رسول الله جچیزی میشنید حتماً صلوات امتش را میشنید.
و از اینجا خطا – بلکه گمراهی – کسانی را میفهمید که تقاضا و طلب فریادرسی را نه تنها از پیامبر جبلکه از کسانی پایینتر از او میکنند، چون اگر از پیامبر تقاضای کمک و مدد و فریادرسی کنند صدایشان را نمیشنود چنانچه قرآن به صراحت میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ﴾[الأعراف: ۱۹۴].
«همانا کسانی را که میخوانید غیر از خدا، بندگانی مثل شما هستند». و میفرماید: ﴿تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ﴾[فاطر: ۱۴].
«اگر شما آنان را فراخوانید آنان فراخواندن شما را نمیشنوند» بنابراین مردگان بعد از مرگ نمیشنوند، مگر آنچه در قضیهای خاص چنانچه قبلاً ذکر کردم، در نصوص کتاب و سنت دربارۀ شنیدن صدای پای مردم آمده است، با این توضیح به پاسخ این سؤال پایان میدهم.
[۷] صحیح الجامع (۱۹۷۰). [۸] صحیح الجامع (۱۶۷۵). [۹] صحیح الجامع (۲۱۴۷).