پیشگفتار
إنَّ الحَمْدَ لله، نَحْمَدُه، ونستعينُه، ونستغفرُهُ، ونعوذُ به مِن شُرُورِ أنفُسِنَا، وَمِنْ سيئاتِ أعْمَالِنا، مَنْ يَهْدِه الله فَلا مُضِلَّ لَهُ، ومن يُضْلِلْ، فَلا هَادِي لَهُ. وأَشْهَدُ أنْ لا إلَهَ إلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، وأشهدُ أنَّ مُحَمَّدًا عبْدُه ورَسُولُه.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٠٢﴾[آلعمران: ۱۰۲].
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا١﴾[النساء: ۱].
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا٧١﴾[الأحزاب: ۷۰-۷۱].
اما بعد:
جاهلیت غرب و تمدن هالیودی آن رو به نابودی و زوال است. تمام تفکرات جاهلیت از لیبرالیسم گرفته تا ناسیونالیسم و کمونیسم و هم اکنون دمکراسی، امتحان خود را پس دادهاند و آشکار شد که اینان طلیعهدار خوشبختی بشر نیستند.
جریانات و اوضاع این سالهای اخیر مژدهی خیزش دوباره اسلام را نوید میدهد.
چیزی که مهم است و باید از آن غافل نشویم این است که اسلام نیامده است تا مردم در سایهی آن به بهترین رفاه و پیشرفتهترین تکنولوژیهای نوین برسند بلکه اسلام برنامهای است که میخواهد انسان را از بندگی بندگان و از خفت و پستیای که به آن دچار شدهاند نجات دهد. البته اسلام از علم و پیشرفت مادی غافل نیست، بلکه با استفاده از ماده میخواهد به هدف اصلی خود که همان خلیفهی الهی در زمین است برسد. غرب از لحاظ مادی و تکنولوژی به بشریت خدمات فراوان و با ارزشی ارائه داده است که قابل انکار نیست، هر چند که این را نیز مدیون اسلام میباشد ولی نتوانسته و هرگز نمیتواند برای مردم چیزی به نام خوشبختی را درست کند. چون اصلاً شالوده و زیربنای تفکر غربی فلسفهای ماتریالیستی (ماده پرستی) است که به اصالت عقل و فایده متّکی است و بس. و از همین دریچه به خوشبختی مینگرد، بنابراین با یک بال به مسیر پیشرفتش ادامه میدهد که نهایتش شکست محتومی است که دیگر نای پرواز کردن نخواهد داشت. بشریت به برنامه، عقیده و ایدئولوژی و دینی احتیاج دارد که در کنار رسیدن به رفاه مادی، او را به سوی هدف اصلیش یعنی عبادت خداوندﻷ یاری کند که خوشبختی اصلی در همین جاست و آن عقیده و برنامه و منهج، فقط اسلام است و بس.
اما برای اینکه ما بتوانیم این خدمت را به بشریت ارائه دهیم که وظیفهی اصلیمان است، فقط مجرد طرح نظریه کافی نیست، هرچند ضروری و لازم است، ولی سنت خداوندﻷ جهاد و کوشش و عمل و تطبیق را میطلبد. باید شورش بشری در سطح جهان برای این فکر و ایدئولوژی صورت گیرد که اول باید از امت اسلام شروع شود. باید نمونهای واقعی از خوشبختی و سعادت و ارزشها و احکام زیبا در جمع و اجتماعی به نام امّت اسلام و در ساختاری تشکیلاتی به نام حکومت اسلامی پدید آید که در تمامی تصورات و تصمیمات و اقداماتش اسلام حاکم باشد. آن وقت بشریت خود پوزه دموکراسی را به خاک خواهد مالید.
برای ایجاد این شورش اسلامی باید قاعدهای صلبه و حرکت و شورش نخبگان در قالب جماعتی منظم و متمسّک به منهج اسلامی و روحیهای خستگی ناپذیر و در جهادی مستمر و هدفدار و جهانی این مطلوب را جامهی عمل بپوشاند.
اما ایجاد این نخبگان کوشا به نشانههای راه نیازمند است.
این جوانان نخبه باید در چند زمینه خود را تقویت کنند تا شایستگی رهبری مردم و جهان را داشته باشند. محال است که گروهی بخواهند این اوضاع را تغییر دهند ولی همسان مردم باشند. مثل آنان فکر کنند، مثل آنان عبادت کنند، تلاش و تکاپویشان مثل مردم عادی باشد، بلکه باید از هر نظر از واقع پیرامون خود قویتر و متمایزتر باشند. باید تلاششان از کافران چند برابر بیشتر باشد، باید از مردم اطراف خود و از جماعتهای رقیب خود چه اسلامی منحرف و غیر اسلامی، سرتر و قویتر و محکمتر باشد. خلاصه بگویم باید گروهی منحصر به فرد، نخبه، آگاه و با تقوا و متین باشند تا بتوان آنان را جماعت قدوه یا الگو و یا اسوه نام نهاد که مردم با انگشت به آنان اشاره کنند. حرکات و رفتارشان مانند بقیه مردم نیست، چون آنان گروه نخبهی مسلمان و مجاهد آیندهی اسلامی هستند که میخواهند با تمامی وجودشان شاهکار کنند. پس لازم است این جوانان و این نخبگان از چند لحاظ قوی و نیرومند باشند:
۱- فهم عقیده و بینش و تفکر اسلامی
۲- عبادت و تقوا
۳- اخلاق و سلوک و رفتار
۴- جدیت و تلاش و برنامهریزی
۵- دعوت و امر به معروف و نهی از منکر
۶- فهم واقع و استفاده مناسب از علوم و تکنولوژی روز
۷- استقامت، صبر و ایثار و فداکاری
جوانان نخبه داستان ما باید در این فاکتورها مردم را به حیرت وادارند.
این کتاب تلاشی متواضعانه و نقطهی شروعی در جهت ایفای این پست و وظیفه مهم و حیاتی است، که میخواهد ماه مبارک رمضان را غنیمت دانسته و قدم اول را بردارد. چون ماه رمضان ماه عبادت و بندگی برای خداوند ﻷ است، لذا قسمت اول این نشانههای راه، بیان و شرح منهج عبادتی و برنامهای عملی روزانه برای تمامی افرادی است که میخواهند به پیام و دعوت ما لبیک بگویند. در هر کجایی که هستید میتوانید با ما باشید و در این خیزش و شورش و تغییر، مشارکت داشته باشید. و در این زمینه بین مرد و زن و پسر و دختر، تفاوتی وجود ندارد، همه مخاطبند.
امیدوارم این کتاب قدمی باشد در اعتلای روحیهی ایمانی و فردی تک تک مسلمانان ایرانی.
بار دیگر ماه مبارک رمضان فرا رسید.
چقدر روزها و ساعتها و ثانیهها زود میگذرد.
انگار همین دیروز بود که در مسجد نماز جماعت تراویح را میخواندیم.
وقت مثل باد میگذرد ولی.
راستی هر کسی از ما از خودش بپرسد:
امسال واقعاً چه کار کردیم؟
چقدر در انجام دادن عباداتمان منظم و دقیق بودیم؟
بعد از رمضان پارسال، چند بار در نماز جماعت شرکت کردیم؟
چقدر روزهی سنّت گرفتیم؟
آیا بر خواندن اذکار و تسبیحات مداومت و پایداری داشتیم؟
چقدر صدقه و انفاق کردیم؟
به داد چه مظلوم و فقیری رسیدیم؟
چند شب برای نماز شب بپا خاستیم؟
چند کتاب را مطالعه کردیم؟
چند نفر را به سوی اسلام و توحید دعوت نمودیم؟
آیا از حرامهای خداوندﻷ دوری کردیم؟
آیا از غیبت و نظر به نامحرم و دروغ و غش و خیانت دوری کردیم؟
آیا از ربا و قسم دروغ و حرام خواری پرهیز نمودیم؟
چند بار دستمان برای دعا کردن به سوی خداوندﻷ بلند شده است؟
آیا از گناهانمان، توبه کردیم؟
چند بار برای مسلمانان مظلوم و ستمدیده سوریه و لیبی و مصر و افغانستان و ... اشک ریختیم؟
برای پیشرفت اسلام و مسلمانان و دعوت به توحید و اعلای کلمة الله چه کاری کردیم؟
چند صفحه از قرآن را حفظ کردیم؟
چند حدیث را یاد گرفتیم؟
آیا به مسائلی که یاد گرفتیم عمل کردیم؟
آیا در بدست آوردن اخلاص و محبت و یقین و خوف از خداوندﻷ تلاشی کردیم؟
امسال هم گذشت و وارد رمضان سال ۱۳۹۱ شمسی شدیم؟
برای امسال چه برنامهای دارید؟
میخواهید باز هم رمضان را روزه بگیرید و یکبار قرآن را ختم کنید و شبهای قدر را هم مشغول حرف زدن و خوردن کلوچه بشوید تا سال بعد؟
همین؟!
اسلام در غربت و مسلمانان در سختی و فشار و شکنجه و آزار و اذیتند و تو برای رمضان امسالت همین برنامه را داری!
میخواهند ما را از دین و آیین و اعتقاداتمان بیرون بکشند.
دشمن وارد خانههای تک تک ما مسلمانان شده است و تو میخواهی فقط در رمضان آب و غذا خوردن را در روز، برخود منع کنی و شب هم نماز تراویح را در جماعت بخوانی و تمام؟
این همهی تلاش و کوشش و فداکاریت است، برای دین؟
خودتان قضاوت کنید اگر ما مسلمانان، چه زن و چه مرد، به همین قدر اکتفا کنیم، چه بر سر این دین و اعتقاد و ملتمان خواهد آمد؟!
فساد و بیبندوباری و کفر و شرک و الحاد با انواع و اشکال مختلف وارد خانه و مغازه و جیب و فرزندانمان شده است. آن وقت ما باز هم خوش خیال و آسوده به فکر تهیه زولبیا و بامیه رمضان هستیم!
در زندانهای کفار و خائنان، مسلمانان در سختترین شکنجهها و آزار و اذیتها به سر میبرند. به شرف و عزت و ناموس برادران و خواهرانمان به بدترین شکل اهانت و تعرض میشود. آن وقت تو حتی به خودت نمیخواهی تکانی بدهی، و فکر میکنی همین که ماه رمضان را روزه باشی، کار تمام است و خداوندﻷ از تمامی گناهان سال قبلت میگذرد؟
به همین راحتی!
نه. برادر و خواهر ایمانیم، قضیه بسیار مهمتر از آن است که فکرش را میکنید. امروز ما با یک جنگ صلییبی و همه جانبه از طرف غرب، با نیروی نظامی و فرهنگی و دینی روبه رو هستیم. افکار کفری و الحادی و غیر اخلاقی، فساد و فحشا، دعوت به بیبند و باری و زنا و لواط وارد جامعه مسلمانان شده است و به خانهها راه یافته است.
سرزمینهای اسلامی از هر طرف مورد هجوم و غارت اشغالگران وحشی قرار گرفته است و تاریخ تا به امروز نمونهی جنایاتی که در حق مسلمانان در حال انجام است را به خود ندیده است. هر روز بر سر مسلمانان بمبهای چندین تنی میریزند و خانههای مسلمانان را بر سر زنان و کودکان آن ویران میکنند. خبر آوارگی و ظلم و ستمهایی که در حق مسلمانان انجام میگیرد را میتوان هر روز در لابلای اخبار رسانههای جهان یافت. دین و فرهنگمان را نیز از طریق اینترنت، تلویزیون و کانالهای ماهوارهای مورد هدف قرار دادهاند و جوانانمان به جای اینکه جذب مساجد شوند جذب تبلیغات، فساد و فحشا و حتی کفر و الحادی که غرب در جوامع اسلامی منتشر کرده است، میشوند و دین و اخلاق جوانانمان را مورد هدف قرار دادهاند.
و این جنگی تمام عیار است که ادیان کفری و الحادی و دول غربی به سرپرستی آمریکا و اسرائیل و با همکاری طواغیت حاکم بر سرزمینهای اسلامی دست در دست هم، علیه مسلمانان به راه انداختهاند.
هرکس که از اسلام و احکام اسلامی سخنی به میان آورد، مجرم است و مستحق زندان و یا کشته شدن!
هرکس که به سوی قرآن و سنت پیامبر ج دعوت نماید، جنایتکار و دشمن بشریت است!
هرکس که به جهاد که فرض عین و واجب شرعی امروز ما مسلمانان مظلوم و ستم دیده است، دعوت کند، او تروریست است!
امروز سرزمینهای فلسطین و عراق و افغانستان و ... اشغال شده است و خانههای برادرانمان در سوریه و میانمار و سومالی و لیبی و ... بر سرشان خراب میشود، فردا آن را بر سر ما خراب میکنند.
فکر نکنید با بیاهمیتی نسبت به این قضایا مسئله حل میشود...
فکر نکنید اگر خود را به خواب بزنید و یا آن را فراموش کنید، این مصیبت برسر شما نخواهد آمد.
امروزه ما از دین چه میدانیم؟ همه چیز را به شوخی و بازی گرفتهایم، در دنیا غرق شدهایم و مثل کبک سرمان را در برف فرو کرده و در گوشمان را گرفتهایم تا خود را به بیخبری بزنیم.
ما چه جور مسلمانانی هستیم؟ اینگونه میخواهید بهشت و رحمت خداوند شامل حالتان شود؟!
اینگونه میخواهید از عذاب سخت و وحشتناک جهنم خود را نجات دهید؟!
اگر خواهان بازگشت عزت از دست رفته خودمان هستیم باید به نفس خودمان باز گردیم و خود را مورد بازنگری قرار دهیم، باید به دین چنگ بزنیم و آن را کامل بگیریم نه نیمه و ناقص. باید از مسیرهای انحراف خارج شویم و به صراط المستقیمی که خداوند آن را برای بندگانش میپسندد برگردیم. چرا به نماز خواندن ایمان داریم ولی جهاد فی سبیل الله را که تنها راه بازگشت عزت امت اسلامی است را به فراموشی سپردهایم؟
میتوانیم از این ذلت و خواری و خفتی که به آن دچار گشتهایم خودمان را نجات دهیم؟
میتوانیم به عزت از دست رفته و اصلی دینمان برگردیم؟
روی حرفم با شماست! ای مرد غیور مسلمان! ای زنان پاکدامن و با عزت! ای برادران و خواهران مسلمانم!
میتوانیم، چون خدا یار و یاور ماست.
میتوانیم چون خداوند این را به مسلمانان و مؤمنان راستین وعده داده است.
اگر میخواهید به عزت و خوشبختی دنیا و آخرت برسید؛
اگر میخواهید جامعهای سالم و صالح داشته باشید؛
فقط یک راه دارید، تمسک و دست گرفتن به قرآن و سنت و جهاد در راه خدا.
با جان و مال و دعا و زبانتان در راه خدا جهاد کنید.
هرکسی به اندازهی استطاعتش.
نگذارید فرزندانتان طعمهی فرهنگ و برنامهی غربی و اروپایی و آمریکایی و یهودی شوند.
نگذارید فرزندانتان رو به سوی فحشا و منکرات آورند.
نگذارید ماهواره و گوشی و اینترنت ذهن و اخلاق و دین جگر گوشههایمان را از بین ببرد.
ای جوانان مسلمان! ای ذخیرههای آیندهی اسلام! ای فرزندان اسلام! به سوی دینتان برگردید. آیا موقع آن نیامده است که بار دیگر عزت و غیرت اسلامی را به کافران غربی و شرقی نشان دهیم؟
آیا وقت آن نرسیده است که جامعه و خانوادههایمان را از پلیدی و کثافت و فساد و منکرات و حرامهای الهی پاک کنیم.
ای خواهر مسلمان! آیا وقت آن نرسیده که دوباره غیرت زن مسلمان را به کافران نشان دهی؟
چرا حجاب اسلامیتان را دوباره آغاز نمیکنید؟ چرا شوهرانتان را برای اطاعت از شریعت و دین خدا تشویق نمیکنید؟
این همه چشم و هم چشمی بس نیست؟ تا کی به دنبال مد و کلاس هستید؟ خواهرانمان در سایر کشورها حتی خانهای ندارند که در آن بنشینند، لباسی ندارند که با آن خود را از نامحرمان بپوشانند، فرزندانشان از گرسنگی در آغوششان میمیرند، آیا بس نیست؟ تا کی مشغول غیبت و بدگوییی از دیگران هستیم؟ تا کی از این همه ایراد و اشکالات و بهانههایی که بر همسرانتان میگیرید دست بر نمیدارید؟
میخواهید فرزندانتان بندهی دنیا باشند یا بندهی خدا؟
میخواهید فرزندانتان به اروپا و آمریکا بروند یا میدان جهاد؟
میخواهید فرزندانتان در حال زنا و شراب خواری بمیرند یا در حال شهادت؟
میخواهید فرزندانتان لیسانس و دکترا داشته باشند یا حافظ قرآن و حدیث؟
خواهران عزیزم!
شما میتوانید تأثیر مهمی در جهاد با دشمنان خدا داشته باشید. شما میتوانید فرزندان آینده اسلام را تربیت کنید. شما میتوانید با پشتیبانی از همسرانتان و تحمل سختی و صبر، در بازگرداندن عزّت اولیهی اسلام شریک باشید.
باید سلاحمان را برداریم! سلاح عقیده، سلاح ایمان، سلاح لا إله إلّا الله، سلاح جهاد.
هرکسی سلاحش را بردارد؛ امروز جنگمان شروع شده است، امروز جنگ بین کفر و ایمان است.
بین اسلام و یهود،
بین اسلام و آمریکا،
بین اولیای شیطان و اولیای رحمن،
دین خدا را یاری کنید، تا او شما را یاری کند.
خود و خانواده و فرزندانتان را تغییر دهید؛ تا او وضعیت شما را تغییر دهد.
این کتاب را برای شما مینویسم تا إن شاء الله قدمی در تغییر دادنمان باشد. فقط مطلب را نخوانید بعد آن را فراموش کنید، خوب به حرفهایم فکر کنید و بعد آن را عملی نمایید.
ماه رمضان فرا رسیده است.
ماهی که فضل و بزرگی و برکتش بر هیچ کسی پوشیده نیست.
ماهی که میتوانیم آن را نقطهی شروعی حقیقی و واقعی در زندگیمان قرار دهیم.
شروعی محکم و با صلابت ولی همراه با پایداری و استقامت.
شروعی برای تغییر خود و خانواده و اجتماع از گند و لجن شرک و کفر و خرافات و جاهلیت و فسادی که اطرافمان را محاصره کرده است.
تغییری برای پیشرفت، برای آزاد شدن از بند شیاطین انس و جن.
تغییری برای آماده شدن، برای مبارزه با اولیای شیطان.
تغییری برای رسیدن به رضایت خداوند متعال و نیل به بهشتی که پهنای آن به اندازه آسمانها و زمین است.
این ماه، ماه عجیبی است.
همه به نوعی خوشحالند.
همه مشتاق آمدنش هستند.
نوید بخش آرامش و رحمت الهی است.
غذا نخوردن خیلی سخت نیست.
قلبها نوعی احساس به خصوصی دارند.
حقا که ماه عزیز و میمونی است.
ولی افسوس که قدرش را نمیدانیم، افسوس و صد افسوس که پی در پی رمضانهای زیادی را سپری میکنیم، ولی تغییری آنچنانی در ایمان و اخلاق و عبادت و تقوا و اهدافمان ایجاد نمیشود.
نمیدانم چرا قبل از آمدن رمضان دعا میکنیم که خداوند ما را از آن بینصیب نکند و آنقدر به ما عمر دهد تا بتوانیم از فضایل و برکات آن استفاده کنیم. ولی وقتی فرا میرسد، همه چیز فراموشمان میشود!
بعد از سحری، میخوابیم تا نماز صبح. بعد از خواندن نماز میخوابیم تا طلوع آفتاب یا تا لنگه ظهر!
یا میرویم سرکار، تا وقت اذان ظهر، بعد از نماز هم معمولاً خواب و استراحت است تا عصر. بعد از آن خواندن نماز یا رفتن سرکار، و یا در مسجد مشغول خوابیم! قبل از غروب هم یا در بازاریم و یا در جلسات بیفایده بگو و بخند، و مغرب هم نماز و افطاری پرهزینه و همراه با اسراف و دور از حکمتهای رمضان و بعد از آن نقشهی شیاطین حرفهای شروع میشود؛ طنز شبکه ۳، بعد شبکه ۲، بعد شبکه ۱، بعد از آن هم برنامهی قویترین بزدلان ایران!
متأسفانه امروزه بت ماهواره هم وارد خانههای بیشتر مسلمانان شده است و رمضان امسالمان اگر به داد خود و خانوادههایمان نرسیم، برکت و رحمت این ماه را از ما دور خواهد کرد.
و شبها هم جلسات و مهمانیهای بیفایده و بعد خوابیدن و ...
یک روال تکراری و بیفایده.
متأسفانه اغلب ما مسلمانان به اینگونه عبادت کردن و زندگی کردن عادت کردهایم.
رمضان ماهی به این عظمت و بزرگی، حق این را دارد که ما هم عظمتش را بدانیم و احترامش را حفظ کنیم.
حق این را دارد که روزهایش در حال ذکر و قرائت قرآن و دعا و مناجات باشیم و شبها هم درحال خواندن نماز تراویح باشیم.
حق این را دارد که چشم و زبان و گوش و قلب خود را از گناهان و منکرات و معاصی دور بداریم.
حق این را دارد که اخلاق و رفتار و سلوکمان را تغییر دهیم.
رمضان ماه پربرکتی است، با گناه و عصیان و نافرمانی خدا خرابش نکنید.
ثانیهها و دقیقهها مثل باد میگذرند، به خدا دیگر برنخواهند گشت. این عمر ما است که سپری میشود، هر دقیقه که میگذرد در نامهی اعمالمان ثبت میشود و به حضور خداوند متعال میرود. به سوی چه کسی؟ خداوند متعال! در چه ماهی؟ ماه مبارک رمضان؟!
حال از خودت بپرس: میخواهی این اعمال چه باشند؟
تلاوت دلنشین قرآن، اذکار و تسبیحات، دعا، نصیحت، صدقه، مطالعه کتاب دینی، تفکر در روز قیامت و قبر و حساب و کتاب، صلهی رحم، گوش دادن به قرآن، نماز تراویح، گریه کردن و خوف از خدا؟
یا غیبت و دروغ و خوابیدن و وراجی و جُکگفتن و نظر حرام و مشغول شدن به تماشای تلویزیون و بازی کامپیوتری و فوتبال و جلسات گپ زدن و بازی با گوشی و اس ام اس و بازار گردی و مسخره کردن و ...؟
انتخاب با خودت است!
ولی وقتی رمضان میگذرد، باز افسوس میخوریم که ای کاش از وقتم استفاده میکردم؛ ای کاش نماز زیادتری میخواندم؛ ای کاش اذکار و تسبیحات زیادتری میگفتم؛ ای کاش قرآن زیادتری تلاوت میکردم. و ای کاش و ای کاش.
ولی ای کاش زودتر به فکرش میافتادی و ای کاش از تجربههای گذشته و خطاهای مکررمان درس و عبرت بگیریم و ای کاش کمی به فکر عاقبت و آخرت و حساب و کتابمان باشیم و ای کاش میدانستیم که چه روز سختی در انتظارمان است.
ولی هیچ وقت دیر نیست؛ درِ توبه و بازگشت به سوی خداوند متعال باز است. ماه رمضان از راه رسیده است، ماه خیر و برکت و ماه شب لیلة القدر و نماز تراویح.
ماهی که میتوانیم در آن خودمان را تغییر دهیم. اگر به فکر عاقبت خود هستیم، اگر میخواهیم مسلمانی صالح و پاک باشیم، اگر بخواهیم بیتفاوت و بیخیال نباشیم، اگر بخواهیم رضایت خداوند متعال را بدست آوریم؛ پس این ماه بهترین فرصت است. از دقیقههایش هم غفلت نکنید و آن را در کارهای بیهوده صرف نکنید تا رمضان سال۱۳۹۱ آغازی برای زندگی جدیدمان باشد.
زندگیای که دیگر مثل سابق در جهل و غفلت و بیخبری نباشیم، از منکرات و وسایل گناه و معصیت دوری کنیم، همیشه مشغول ذکر و یاد خداوند متعال باشیم، قرآن خواندن و دعا کردن جزء برنامهی روزانهمان باشد،
تبعیت از سنتهای رسول الله جزء اولویتهای کاریمان باشد؛ اخلاص و محبت و خوف خداوند متعال دغدغه اول و اساسی و مهم در کارها و فعالیتهایمان باشد و خلاصه زندگیمان خدایی شود، اخلاقمان؛ رفتار و اقوال و عادات و تمام زندگیمان.
پیش به سوی تغییر.
******