مؤذن رسول الله - بلال بن رباح

جوانی

جوانی

سال‌ها گذشت و باگذشت زمان، بلال نیز بزرگ می‌شد و جای پدر را در خدمت أميّه مهتر قوی و نيرومند و سخت‌گير خود می‌گرفت.

بلال هميشه چون سايه همراه أميه بود، أميّه امر می‌كرد و بلال در انجام آن تنبلی و سهل‌انگاری نمی‌نمود و با زرنگی و حسن انجام خدمت رضايت خاطر أميه را به‏دست آورده بدين‌جهت بر سائر بردگان امتياز و برتری داشت و براين برتری بلال بر سایر بردگان، می‏بایست آواز شيرين و دلچسب او را كه به مجلس طَرَب أميّه صفا می‌بخشيد، اضافه كرد كه تمامی سَكَنۀ مكّه مكّرمه از آواز ملايم و لطيف و صوت زكی و إمتياز ويژه بلال آگاه و از صدای دلنشین او در مجلس عیش و شادی استفاده می‌كردند و لذت می‏بردند و اگر بلال در اين محافل آواز نمی‌خواند، جشن و شادی آنان لطفی نداشت.

هر چند با گذشت زمان، بلال غم فقدان پدر خویش را فراموش می‏نمود، اما او هرگز نمی‏توانست، اندوه ناشی از بردگی و عبوديت و عدم حَرّيت خود را فراموش نماید بنابراین، بعضی اوقات در خلوت می‌نشست و در فكری عميق فرو می‌رفت و برحال زار خود زارزار می‌گريست و از فاصله طبقاتی موجود جامعه انسانی آزرده خاطر می‌شد و رنج می‌برد. از طرفی دیگر عادت امیه این بود که با هرقافله تجاری، نماينده‏ای به شام بفرستد.

وقتی بلال با آن صفات برجسته‌اش به سنّ جوانی رسيد‏، بر این اساس که مورداعتماد أميّه بود، او را به نمايندگی از طرف خود برای تجارت به شام فرستاد و بلال با رفت و برگشت، سودهايی كلان و كالای زياد تقديم أميّه سنگدل بی‌رحم می‌نمود. به این دلیل با گذشت روزها محبّت أميه به بلال به سبب امانت‌داری توأم با صفات عاليه انسانی بيشتر می‌شد.