بررسی چگونگی سجده رفتن از قیام نماز

پیشگفتار

پیشگفتار

بسم الله الرحمن الرحیم

إن الحمد لله نحمده ونستعينه ونستغفره ونعوذ بالله من شرور أنفسنا وسيئات أعمالنا من يهده الله فلا مضل له ومن يضلل فلا هادي له ونشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له ونشهد أن محمداً عبده ورسوله.

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ١ [النساء: ١].

«ای مردم از پروردگارتان بترسید، آن کسی که شما را از یک تن آفرید، و همسرش را (نیز) از او آفرید، و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، و از خدایی که به (نام) او از همدیگر درخواست می کنید، و (همچنین) از (گسستن) پیوند خویشاوندی بپرهیزید. بی گمان خداوند همواره بر شما مراقب (و نگهبان) است».

و اما بعد: در شیوه‌ی سجده‌ رفتن از قیام نماز، در بین فقها اختلافاتی می‌باشد و هرکدام طبق ادله‌ای که دارند شیوه‌ای را برای خود انتخاب کرده و برطبق آن عمل می‌کنند.

ما هم در این تحقیق سعی نموده‌ایم آنچه را که از نظر ادلّه قوی می‌باشد را انتخاب کرده و با براهین و ادلّه تقویت نماییم.

اما قبل از آنکه به بحث بپردازیم، باید به چند نکته اشاره کنیم و آن اینکه:

١- در بررسی رجال حدیث گاهی ممکن است حدیثی را در چند جا نقد بکنیم و ترجمه رجال آن را هم چند بار تکرار کنیم، آن هم به این دلیل می‌باشد تا بتوانیم راحت‌تر به نقد رجال آن بپردازیم و خواننده آن نیز خود بتواند در آن به فکر و تأمل بپردازد.

٢- در بعضی قسمت‌ها اگر ترجمه رجال را نیاورده‌ایم به این دلیل بوده که یا آن فرد «ثقه» بوده، یا اینکه قبلاً ترجمه آن گفته شده و یا اینکه فرد صدوق و حسن الحدیثی بوده اما متابعه‌ای حسن مانند خود برایش ذکر کرده‌ایم و از نظر عللی هم مشکل نداشته است.

٣- ترجمه بعضی از راویانی که «ثقة» می‌باشند را به کتب علم الرجال حواله کرده‌ایم و بعضی دیگر را چون با روات دیگر مقایسه کرده‌ایم همانجا مطرح کرده‌ایم.

٤- یکی از علومی که متأسفانه محدثان امروزی به آن بسیار کم توجه کرده‌اند و به دلیل آن در نقد احادیث به اشتباه رفته‌اند، علم علل حدیث می‌باشد. گاهی ممکن است که سند حدیثی صحیح یا حسن باشد، اما راوی در آن دچار خطا و اشتباه گردیده باشد و لذا از اعتبار بیفتد. و تنها راهی که برای پیدا کردن خطای آن وجود دارد این است که تمام طرق آن حدیث را با طرق ثقاتی که آن حدیث را روایت کرده‌اند مطابقت دهند. اگر متن حدیثش با احادیث ثقات و حفاظ دیگر مطابق بود، می‌گویم که حدیث را خوب ضبط کرده است، اما اگر جمله‌ای را زیاد یا کم کرده بود، به درجه حفظ و اتقان وی نگاه می‌کنیم. اگر اتقان و حفظ وی طوری بود که این تفرد وی را بتواند تحمل کند حدیثش مقبول می‌باشد و در غیر این صورت حدیثش غیر محفوظ می‌باشد. اگر خداوند منان توفیق دهد قصد داریم در مورد علل حدیث از نگاه علمای علم علل تألیفی بنویسیم چرا که این قسمت گنجایش آن بحث‌ها را ندارد.

اگر کسی خواست که به صدق ادعای ما بپردازد، به کتاب‌های علل مهم مانند علل دارقطنی (که به حق بزرگترین کتاب علل می‌باشد) و علل ابو حاتم و علل ترمذی بپردازد تا بداند که چگونه حدیثی را که به خاطر تفرد ثقه‌ای در مقابل اوثق و احفظ از خود آورده و حکم به ضعف و غیر محفظ بودن آن داده‌اند.

ولی متأسفانه در تحقیقات و تخریجات حدیثی که علمای امروزی انجام می‌دهند، به دلیل اینکه وی ثقۀ می‌باشد حدیثش را تصحیح می‌کند؛ در حالی که باید بدانند که:

ما در جرح و تعدیل راویان، از اقوال امامانی مانند: بخاری، ابو حاتم رازی، احمد حنبل، یحیی بن معین، علی بن المدینی، عمرو بن علی فلاس، دارقطنی و نسایی استفاده می‌کنیم و اگر کسی احادیثی را که این بزرگان معلول دانسته‌اند گاهی به خاطر تفرد ثقه‌ای بوده که در مقابل اوثق از خود متنی را آورده است؛ و اگر راوی ثقه‌ای تفرداتش زیاد تکرار گردد احادیث وی را به درجه حسن بودن و یا حتی ضعف رسانده‌اند. اکنون بعضی محدثان امروز مثلاً حدیثی را تحقیق می‌کنند که یکی از همان راویانی که تضعیف یا تحسین شده‌اند در آن می‌باشد و اگر بپرسند سندش چیست، می‌گویند ضعیف می‌باشند؛ چون آن راوی در آن می‌باشد و امامان ابو حاتم، بخاری، احمد حنبل، یحیی بن معین و... وی را ضعیف دانسته‌اند. آیا فراموش کرده‌اند که در اصل وی فرد صادقی بوده است و علت ضعف وی توسط آن امامان به خاطر زیاد بودن تفرداتش بوده است؟ اگر می‌خواهید مطلقاً تفردات ثقۀ را بپذیرید، باید همچنین راویانی که آن امامان احادیثش را به خاطر تفرد داشتن تحسین یا تضعیف کرده‌اند را پیدا کنند و دوباره آن‌ها را ثقه بدانند که این غیر ممکن است. از کجا بداند که این راوی توسط آن امامان چرا تضعیف یا تحسین گردیده است؟ حال که این غیر ممکن است، پس باید به طریق و روش آن امامان که حق هم همان می‌باشد به تحقیق و تخریج احادیث بپردارند. و در مورد تفرد ثقات، به ترجیح بپردازند و هر جاییکه راوی، اتقان و ضبط وی توانایی تحمل تفردش را در برابر آن ثقات دارد آن را بپذیرند و در غیر این صورت آن زیاده را نفی کنند. و إن شاءالله سعی می‌کنیم در جایی دیگر به بحث در مورد زیادات ثقات و علل حدیث بپردازیم.

٥- متأسفانه در بعضی کتب فقها دیده‌ام که برای تأیید مذهب فقهی خود به راویانی استناد می‌کند که متروک و یا حتی متهم به کذب شده‌اند و در مورد ترجمه آن راوی تنها نقل قول کسانی را می‌آورند که در مورد وی نقد شدیدی نکرده‌اند و فقط به سوء حفظ متهم شده‌اند؛ اما سخن علمایی که وی را به کذب یا متروک بودن و منکر الحدیث بودن متهم کرده‌اند را نمی‌آورند که این مخالف شأن یک عالم دینی می‌باشد و وظیفه یک عالم این است که برای حفاظت از دین خدا و سنت رسول الله فراتر از یک مذهب بیندیشد و هیچ چیز علمی را کتمان نکند تا مبادا علم دروغ و سنت مخالف به مردم تلقین گردد و این همان وعده‌ای است که خداوند از عالمان گرفته است که:

﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ ١٨٧[آل‌عمران: ١٨٧].

«و (به یاد بیاورید) هنگامی را که خداوند، از کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، پیمان گرفت، که حتماً آن را برای مردم بیان کنید، و آن را کتمان نکنید، پس آن (عهد) را پشت سر خود انداختند، و به بهای کمی فروختند، چه بد است آنچه می خرند».

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ ۙ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ١٥٩ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَٰئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ ۚوَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ١٦٠[البقرة: ١٥٩-١٦٠].

«همانا کسانی که آنچه را که از دلائل روشن و هدایت نازل کرده ایم، بعد از آنکه آن را در کتاب (تورات) برای مردم بیان نمودیم، کتمان می کنند، خدا آنها را لعنت می‌کند، و لعنت کنندگان (از مؤمنان و فرشتگان نیز) آنها را لعنت می‌کنند. مگر کسانی که توبه کردند و (اعمال خود را) اصلاح نمودند (و آنچه را کتمان کرده بودند) آشکار ساختند، پس اینانند که توبه ایشان را می پذیرم، و من توبه پذیر مهربانم».

٦- در تخریج احادیث ما از چند اختصار استفاده کرده‌ایم که عبارتند از: (ش) به معنی شماره حدیث؛ (ج) به معنی شماره جلد کتاب؛ (ص) به معنی شماره صفحه کتاب.

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالمین.