بررسی چگونگی سجده رفتن از قیام نماز

دلایل فقهایی که در سجده‌ رفتن، اول گذاشتن دست‌ها را مستحب می‌دانند

دلایل فقهایی که در سجده‌ رفتن، اول گذاشتن دست‌ها را مستحب می‌دانند

دلیل اول) امام بیهقی  / روایت می‌کند:

«أخبرنا أبو عبد الله الحافظ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ بَطَّةَ الْأَصْبَهَانِيُّ، ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زَكَرِيَّا الْأَصْبَهَانِيُّ، ثنا مُحْرِزُ بْنُ سَلَمَةَ، ثنا الدَّرَاوَرْدِيُّ، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ، أَنَّهُ كَانَ «يَضَعُ يَدَيْهِ قَبْلَ رُكْبَتَيْهِ» وَقَالَ: كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَفْعَلُ ذَلِكَ».[٢٠]

نافع می‌گوید: ابن عمر  ب دست‌هایش را قبل از زانوهایش بر زمین قرار می‌داد و می‌گفت که پیامبر  ج هم این کار را انجام می‌داده است.

اما این حدیث منکر می‌باشد، چرا که راوی آن عبدالعزیز بن محمد بن عبید دراوردی است که:

امام ابن حجر می‌گوید: «فرد صدوقی می‌باشد اما از کتاب‌های دیگران حدیث روایت می‌کرده؛ لذا خطا می‌کرده و نسایی هم گفته احادیثش از عبیدالله بن عمر منکر می‌باشد». امام ذهبی می‌گوید: «حدیثش از درجه حسن کمتر نمی‌باشد و محدثان دیگر از وی قویتر می‌باشند»، امام احمد می‌گوید: «إذا حدث من کتابه فهو صحیح، وإذا حدث من کتب الناس وهم، وکان یقرأ من کتبهم فیخطیء، وربما قلب حدیث عبدالله بن عمر یرویها عن عبیدالله بن عمر» و در جایی دیگر می‌گوید: «کان الدراوردی إذا حدث من حفظه یهم، لیس هو بشیء، وإذا حدث من کتابه فنعم». و در روایتی دیگر آمده که: «إذا حدث من حفظه جاء ببواطیل» و همچنین می‌گوید: «عامة أحادیث الدراوردی عن عبیدالله العمری أحادیث عبدالله العمری مقلوبة و لدراوردی عنده عن عبید الله العمری مناکیر». امام ابو زرعه می‌گوید: «سییء الحفظ» امام ابو حاتم می‌گوید: «محدث» و در روایتی «لا یحتج به»، امام نسایی می‌گوید: «لیس به بأس، أحادیثه عن عبیدالله بن عمر منکر». امام ساجی می‌گوید: «کان من أهل الصدق والأمانة، إلا أنه کثیر الوهم» و در روایتی «لیس بالقوي» امام ابن حبان او را در «الثقات آورده و می‌گوید خطا هم می‌کند». امام ابن سعد می‌گوید: «کان ثقة کثیر الحدیث یغلط»، امام یحیی بن معین می‌گوید: «لیس به بأس» و در روایتی «ثقة حجة»، امام عجلی می‌گوید: «ثقة» امام ابن مدینی می‌گوید: «ثقة ثبت»[٢١].

لذا نزد ما «حسن الحدیث می‌باشد اما احادیش از عبیدالله بن عمر العمری ضعیف می‌باشد». همچنانکه امام نسایی می‌گوید: «لیس به بأس، احادیثه عن عبیدالله بن عمر منکر». امام احمد حنبل می‌گوید: «إذا حدث من کتابه فهو صحیح وإذا حدث من کتب الناس وهم وکان یقرأ من کتب غیره فیخطیء وربما قلب حدیث عبدالله بن عمرالعمری یرویها عن عبیدالله بن عمر العمری» و «عامة أحادیث الدراوردی عن عبیدالله العمری أحادیث عبدالله العمری مقلوبة ولدراوردی عنده عن عبیدالله العمری مناکیر».[٢٢]

و این حدیث را هم در اینجا از عبیدالله بن عمر العمری روایت می‌کند.

و امام بخاری  / وقف آن را بر ابن عمر  ب درست می‌داند و در صحیح خود روایت ابن عمر  ب را به صورت موقوف آورده است.[٢٣] و امام دارقطنی  / هم وقف این قول بر ابن عمر  ب را اصح می‌داند.[٢٤]

اما در نزد ما أقوال امام بخاری  / و امام دارقطنی  / هم صحیح نمی‌باشد و در نزد ما اصلاً این روایت از اصل درست نمی‌باشد و خطا می‌باشد، چرا که «عبدالعزیز بن محمد دراوردی حسن الحدیث می‌باشد، اما احادیثش از عبیدالله بن عمر العمری ضعیف می‌باشد».[٢٥] و همچنانکه گفتیم امام نسایی می‌گوید: «لیس به بأس، احادیثه عن عبیدالله بن عمر منکر»، امام احمد حنبل می‌گوید: «إذا حدث من کتابه فهو صحیح وإذا حدث من کتب الناس وهم وکان یقرأ من کتب غیره فیخطیء وربما قلب حدیث عبدالله بن عمر العمری یرویها عن عبیدالله بن عمر العمری» و «عامة أحادیث الدراوردی عن عبیدالله العمری أحادیث عبدالله العمری مقلوبة ولدراوردی عنده عن عبید الله العمری مناکیر»[٢٦] و این حدیث را هم در اینجا از عبیدالله بن عمر روایت کرده است و اگر قرار باشد به حدیث ضعیف قولی ثابت گردد، در روایت ضعیفی از ابن عمر  ب آمده است که:

حدثنا یعقوب بن ابراهیم عن ابن أبی لیلی عن نافع عن ابن عمر «أنه کان یضع رکبتیه إذا سجد قبل یدیه ویرفع یدیه إذا رفع قبل رکبتیه».[٢٧]

ابن عمر  ب هرگاه که سجده می‌کرد اول زانوهایش را بر زمین قرار می‌داد و هرگاه که بلند می‌شد دست‌هایش را قبل از زانوهایش بلند می‌کرد.

و محمد بن عبدالرحمن بن ابی لیلی: بیشتر به ضعف بودن نزدیک می‌باشد.[٢٨]

دلیل دوم) امام ابو داود  / روایت می‌کند:

«حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ مَنْصُورٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَسَنٍ، عَنْ أَبِي الزِّنَادِ، عَنِ الْأَعْرَجِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا سَجَدَ أَحَدُكُمْ فَلَا يَبْرُكْ كَمَا يَبْرُكُ الْبَعِيرُ، وَلْيَضَعْ يَدَيْهِ قَبْلَ رُكْبَتَيْهِ»[٢٩].

ابو هریره  س می‌گوید که پیامبر  ج فرمودند: هرگاه که یکی از شماها به سجده رفت، مانند شتر به پایین نرود و دست‌هایش را قبل از زانوهایش به زمین بگذارد.

اما رجال این حدیث همگی «ثقة» می‌باشند، جز عبدالعزیز بن محمد بن عبید دراوردی که درجه‌اش در نزد ما «حسن الحدیث می‌باشد، اما احادیثش از عبید الله بن عمر العمری ضعیف می‌باشد». هرچند که روایتش در اینجا از عبیدالله بن عمر نمی‌باشد، اما همین حدیث را عبدالله بن نافع الصائغ از محمد بن عبدالله بن حسن روایت کرده و فقط قسمت اول حدیث را دارد و قسمت آخر حدیث یعنی: «وَلْيَضَعْ يَدَيْهِ قَبْلَ رُكْبَتَيْهِ» را ندارد و عبدالله بن نافع الصائغ درجه‌اش نزد ما «ثقة یغلط» می‌باشد و از عبدالعزیز بن محمد بن عبید دراوردی در روایت حدیث قویتر می‌باشد.

امام ابن حجر می‌گوید: «ثقة صحیح الکتاب، فی حفظه لین»، امام یحیی بن معین می‌گوید: «ثقة و در امام مالک ثبت می‌باشد»، امام ابو زرعه می‌گوید: «لا بأس به»، امام نسایی می‌گوید: «ثقة» و در جایی دیگر می‌گوید: «لیس به بأس»، امام ابن عدی می‌گوید: «روی عن مالك غرائب وهو في روایاته مستقیم الحدیث»، امام ابن حبان او را در ثقات آورده و می‌گوید: «کان صحیح الکتاب، وإذا حدث من حفظه ربما أخطأ»، امام عجلی می‌گوید: «ثقة»، امام احمد می‌گوید: «لیس بذاك وأعلم الناس برأی مالك وحدیثه، کان یحفظ حدیث مالك کله ثم دخله بآخرة شك»، امام خلیلی می‌گوید: «لم یرضوا حفظه، هو ثقة أثنی علیه شافعی»، امام ابن قانع می‌گوید: «مدنی صالح»، امام ابو حاتم می‌گوید: «لیس بالحافظ، هو لین في حفظه، وکتابه أصح»، امام دارقطنی می‌گوید: «یعتبر به» و امام بخاری می‌گوید: «في حفظه شیء»[٣٠].

«حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ نَافِعٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَسَنٍ، عَنْ أَبِي الزِّنَادِ، عَنِ الْأَعْرَجِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «يَعْمِدُ أَحَدُكُمْ فِي صَلَاتِهِ، فَيَبْرُكُ كَمَا يَبْرُكُ الْجَمَلُ».[٣١]

ابو هریره  س می‌گوید که پیامبر  ج فرمودند: می‌بینم که بعضی از شما در نماز مانند شتر زانو می‌زند.

و لذا در نزد ما این قسمت از حدیث: «وَلْيَضَعْ يَدَيْهِ قَبْلَ رُكْبَتَيْهِ». سخن خود عبدالعزیز بن محمد دراوردی است که برای شرح حدیث آن را بیان کرده و مدرج می‌باشد و علاوه بر اینکه عبدالله بن نافع الصائغ این زیاده را در روایت حدیث خود نیاورده. چیزی که وقوع ادراج در حدیث را نزد ما بیشتر می‌کند این است که در این حدیث رسول الله  ج از تشابه به شتر در هنگام پایین رفتن نهی کرده‌اند و سیاق لفظ و کلام همچنانکه معلوم می‌باشد: «يَعْمِدُ أَحَدُكُمْ فِي صَلَاتِهِ، فَيَبْرُكُ كَمَا يَبْرُكُ الْجَمَلُ». پیامبر  ج از تشابه ظاهری نهی کرده‌اند که مانند شتر به پایین نرویم، حال اگر ما به شتری در هنگام پایین رفتن دقت کنیم و سپس به دو نمازگذار که یکی اول دست‌هایش را زمین می‌گذارد و دیگری اول زانوهایش را قرار می‌دهد نگاه کنیم، کدام یک شبیه پایین رفتن شتر می‌باشد؟

آنچه بدیهی است و هر فردی چه عالم یا جاهل و چه کودک و بزرگ در این نگاه کردن می‌فهمد، تشابه آن با فردی است که اول دست‌هایش را به زمین می‌گذارد.

و پیامبر  ج در اینجا از تشابه ظاهری نهی کرده‌اند و متأسفانه وقتی به کتب بعضی فقها نگاه کردم بعضی سعی کرده‌اند که بفهمانند که زانوی شتر در پاهایش می‌باشد و عده‌ای دیگر هم گفته‌اند که زانوی شتر در دست‌هایش می‌باشد و هر کدام برای این حرف خود به لغت عرب استناد کرده‌اند. مثلا برای اثبات اینکه زانوی شتر در دست‌هایش می‌باشد گفته‌اند: در لسان العرب[٣٢] و تهذیب اللغة[٣٣] آمده است که زانوی شتر در دست‌هایش قرار دارد؛

عده‌ای هم مانند امام ابن القیم  / برای اینکه ثابت کنند زانوی شتر در پاهایش می‌باشد گفته‌اند: اهل لغت همچنین معنایی را از زانو نمی‌داند و این قول نادرست می‌باشد.[٣٤]

و یا امام طحاوی  / با سند صحیح از امام ابراهیم نخعی  / روایت می‌کند:

«حدثنا إبراهیم بن مرزوق بن دینار قال: ثنا وهب بن جریر عن شعبة عن مغیرة قال: «سألت إبراهیم عن الرجل یبدأ بیدیه قبل رکبتیه إذا سجد فقال أو يضع ذلك إلا أحمق أو مجنون».[٣٥]

مغیرة بن مقسم می‌گوید از ابراهیم نخعی  / در مورد اینکه فردی هنگام سجده رفتن اول دست‌ها را بر زمین می‌گذارد پرسیدم؛ و ایشان گفتند: مگر جز انسان احمق یا دیوانه کسی این کار را انجام می‌دهد!

اما اینان گویی فراموش کرده‌اند که پیامبر  ج از تشابه ظاهری به شتر نهی کرده‌اند و دانستن اینکه زانوی شتر در کجا قرار دارد، نباید مانع عدم تشابه به شتر گردد و اصلاً حدیث ربطی به اینکه زانوی شتر کجا قرار دارد ندارد. البته در نزد من این خلط و اشتباه آنان ناشی از عدم علم به نقاط ضعف این دو روایت و تعبیر پیامبر  ج بوده و اگر ضعف این قسمت از روایت را با نهی از تشابه ظاهری کنار هم می‌گذاشتند، به این نتیجه می‌رسیدند؛ اما آن‌ها فقط به این توجه کرده‌‌اند که زانوی شتر کجا قرار دارد تا مانند وی زانو نزنیم؛ اما این نکته را فراموش کرده‌اند که پیامبر  ج از تشابه ظاهری پایین رفتن نهی کرده‌اند و نه تشابه قرار دادن زانو.

و پیامبر  ج در بعضی از قسمت‌های دیگر نماز از تشابه ظاهری به سایر حیوانات نهی کرده‌اند، مثلاً امام مسلم  / روایت می‌کند:

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ نُمَيْرٍ، حَدَّثَنَا أَبُو خَالِدٍ يَعْنِي الْأَحْمَرَ، عَنْ حُسَيْنٍ الْمُعَلِّمِ، ح قَالَ: وَحَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ - وَاللَّفْظُ لَهُ - قَالَ: أَخْبَرَنَا عِيسَى بْنُ يُونُسَ، حَدَّثَنَا حُسَيْنٌ الْمُعَلِّمُ، عَنْ بُدَيْلِ بْنِ مَيْسَرَةَ، عَنْ أَبِي الْجَوْزَاءِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ... يَنْهَى أَنْ يَفْتَرِشَ الرَّجُلُ ذِرَاعَيْهِ افْتِرَاشَ السَّبُعِ»[٣٦].

عایشه  ل می‌گوید: پیامبر  ج نهی کردند که در سجده نماز مانند درندگان دست‌ها را پهن نماییم.

و در اینجا می‌بینیم که پیامبر  ج از تشبه ظاهری به پهن کردن دست‌ها مانند درندگان نهی کرده‌اند.

و امام ابو یعلی  / با اسناد صحیح روایت می‌کند:

«أَخْبَرَنَا هَاشِمُ بْنُ الْقَاسِمِ، وَسَعِيدُ بْنُ الرَّبِيعِ، قَالَا: حَدَّثَنَا [ص:٨٣٥] شُعْبَةُ، عَنْ قَتَادَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ، يَقُولُ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «اعْتَدِلُوا فِي الرُّكُوعِ وَالسُّجُودِ، وَلَا يَبْسُطْ أَحَدُكُمْ ذِرَاعَيْهِ بِسَاطَ الْكَلْبِ».[٣٧]

انس بن مالک  س می‌گوید: پیامبر  ج فرمودند که در رکوع آرام بگیرید و (در سجده) ساعدهایتان را مانند ساعدهای سگ‌ها پهن نکنید.

و در اینجا از تشابه به سگ‌ها نهی کرده‌اند.

و امام احمد  / روایت می‌کند:

«حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ آدَمَ، حَدَّثَنَا شَرِيكٌ، عَنْ يَزِيدَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ، عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: أَمَرَنِي رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِثَلَاثٍ، وَنَهَانِي عَنْ ثَلَاثٍ: "أَمَرَنِي بِرَكْعَتَيِ الضُّحَى كُلَّ يَوْمٍ، وَالْوِتْرِ قَبْلَ النَّوْمِ، وَصِيَامِ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ مِنْ كُلِّ شَهْرٍ، وَنَهَانِي عَنْ نَقْرَةٍ كَنَقْرَةِ الدِّيكِ، وَإِقْعَاءٍ كَإِقْعَاءِ الْكَلْبِ، وَالْتِفَاتٍ كَالْتِفَاتِ الثَّعْلَبِ»[٣٨].

ابو هریره  س می‌گوید که: پیامبر  ج مرا نهی کردند که در نماز مانند خروس نوک بزنم (کنایه از تند نماز خواندن می‌باشد) و مانند سگ بشینم (یعنی مقعد فرد بر زمین باشد و کف دو پایش را به زمین بگذارد و ساق‌هایش را راست کند) و مانند روباه نگاه کنم (کنایه از نگاه کردن به اطراف می‌باشد).

راویان این حدیث «ثقة» می‌باشند جز شریک بن عبدالله نخعی که «حسن الحدیث»[٣٩] می‌باشد و یزید بن ابی زیاد که «ضعیف»[٤٠] می‌باشد؛ اما برای یزید بن ابی زیاد متابعه‌ای در سنن کبری امام بیهقی  / آمده است لذا حدیث حسن می‌گردد:

«أخْبَرَنَا أبُو طَاهِرٍ الْقَقِيهُ حَدَّثَنَا أبُو الْحَسَنْ عَلِيُّ بْنُ إبْرَاهِيْمَ بْنِ مُعَاوِيَةَ النيسَابُورِيُّ أخْبَرَنَا أحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ الْعُطَارِدِيُّ حَدَّثَنَا حَفْصُ بْنُ غِيَاثٍ عَنْ لَيْثٍ عَنْ مُجَاهِدٍ عَنْ أبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ قَال: ... وَنَهَانِي  ج عَنْ الالْتِفَافِ فِي صَلَاتِي الْتِفَاتِ الثَّعْلَبِ، أوْ أقْعِىَ إقْعَاءَ الْقِرْدِ، أوْ أنْقُرَ نَقْرَ الدِّيْكِ».[٤١]

و راویانش «ثقة» می‌باشند جز لیث بن ابی سلیم که «ضعیف»[٤٢] می‌باشد ولی برای متابعه یزید بن ابی زیاد کافی است.

و احمد بن عبدالجبار عطاردی: امام ابن حجر می‌گوید «ضعیف و سماعه لسیره صحیح». امام ذهبی می‌گوید: «الشیخ المعمر المحدث» و در جایی دیگر می‌گوید: «صدوق في روایته»، امام حاکم می‌گوید: «لیس بالقوی ترکه ابن عقده»، امام ابو حاتم می‌گوید: «لیس بالقوی»، امام ابن عدی می‌گوید: «لا یعرف له حدیث منکر وإنما ضعفوه أنه لم یلق من یحدث عنهم»، امام سری بن یحیی می‌گوید: «ثقة»، امام دارقطنی می‌گومید: «لا بأس به»، امام خطیب بغدادی می‌گوید: «حسن حاله و تجوز روایته لانه وثق وعدل»، امام ابن حبان «او را در ثقات آورده است و می‌گوید گاهی مخالف روایت می‌کند»، امام خلیلی می‌گوید: «لیس في حدیثه مناکیر، لکنه روي عن القدماء فاتهموه لذلك»[٤٣] و در نزد ما هم «حسن الحدیث می‌باشد».

و امام نسایی با سند صحیح روایت می‌کند:

«أخْبَرَنَا عَمْرو بْنِ عَلِيٍّ قَال: حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ، عَنْ مِسْعَرٍ، عَنْ عُبَيْدِ اللهِ بْنِ الْقِبْطِيَّةِ، عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ: كُنَّا إِذَا صَلَّيْنَا خَلْفَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قُلْنَا: يَعْنِي الْإِشَارَةَ بِإِصْبَعِهِ السَّبَابَةِ، السَّلَامُ عَلَيْكُمْ، السَّلَامُ عَلَيْكُمْ، فَقَالَ لَنَا يَعْنِي النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: "مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَرْمُونَ بِأَيْدِيهِمْ فِي الصَّلَاةِ كَأَنَّهَا أَذْنَابُ الْخَيْلِ الشُّمْسِ، أَلَا يَكْفِي أَحَدَكُمْ أَوْ أَحَدَهُمْ أَنْ يَضَعَ يَدَهُ عَلَى فَخِذِهِ ثُمَّ يُسَلِّمَ عَلَى أَخِيهِ مِنْ عَنْ يَمِينِهِ، وَعَنْ شِمَالِهِ».[٤٤]

جابر بن سمره  س می‌گوید: ما زمانیکه پشت سر پیامبر  ج نماز می‌خواندیم، در هنگام اتمام نماز همراه السلام علیکم دست‌هایمان را هم بالا می‌بردیم گویی که سلام می‌کنیم؛ پس پیامبر  ج به ما گفت: چه شده که می‌بینم عده‌ای هنگام اتمام نماز دست‌هایشان را مانند دم اسب‌ها تکان می‌دهند؟ کافی است که دست‌هایتان روی زانوهایتان باشد و از طرف راست و چپ سلام دهید.

حال وقتی ما خوب به این احادیث نگاه می‌کنیم می‌بینیم که پیامبر  ج نهی کرده‌اند که در نماز حالاتی به خود بگیریم که به حیوانات شبیه باشد و لازم نیست که بفهمیم که نوک خروس، ذراع سگ، عقب درندگان، دم اسب، گردن روباه و زانوی شتر کجا می‌باشند؛ بلکه باید ببینیم که آن‌ها این افعال را چطوری انجام می‌دهند و سپس مخالف آن‌ها عمل کنیم؛ و گرنه ما دم یا نوک نداریم که مخالف دم و نوک آن‌ها انجام دهیم بلکه هدف پیامبر  ج عدم تشبه ظاهری بوده است.

[٢٠]- مستدرک (ش٨٢١) / بیهقی، سنن کبری (ش٢٧٤٤) / دارقطنی (ج١ ص٣٤٤) / طحاوی، شرح معاني الآثار (ج١ ص٢٥٤).

[٢١]- ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج٦ ص٣٥٣) / ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل (ج٥ ص٣٩٥) / ابن حبان، الثقات (ج٧ ص١١٦) / عجلی، معرفة الثقات (ج٢ ص٩٧) / فسوی، المعرفة والتاریخ (ج١ ص٤٢٨) / ذهبی، میزان الاعتدال (ج٢ ص٦٣٣) / ابن حجر، تقریب التهذیب (ش٤١١٩) / ذهبی، سیر أعلام النبلاء (ج٨ ص٣٦٨) / احمد، سوالات ابو داود لاحمد (ص٢٢٢).

[٢٢]- ابن حجر، تهذیب التهدیب (ج٦ ص٣٥٣) / ابن ابی حاتم، الجرح والتعدیل (ج٥ ص٣٩٥) / ابن حجر، تقریب التهذیب (ش٤١١٩) / ذهبی، سیر أعلام النبلاء (ج٨ ص٣٦٨).

[٢٣]- بخاری (ج٢ ص٢١٣).

[٢٤]- دار قطنی، العلل الوارده فی الاحادیث النبویة (ج١٣ ص٢٣).

[٢٥]- ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج٦ ص٣٥٣) / ابن ابی حاتم، الجرح والتعدیل (ج٥ ص٣٩٥) / ابن حبان، الثقات (ج٧ ص١١٦ / عجلی، معرفة الثقات (ج٢ ص٩٧) / فسوی، المعرفة والتاریخ (ج١ ص٤٢٨) / ذهبی، ميزان الاعتدال (ج٢ ص٦٣٣) / ابن حجر، تقریب التهذیب (ش٤١١٩).

[٢٦]- ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج٦ ص٣٥٣) / ابن ابی حاتم، الجرح والتعدیل (ج٥ ص٣٩٥) / ابن حجر، تقریب التهذیب (ش٤١١٩) / احمد، سوالات ابو داود لاحمد (ص٢٢٢) / ذهبی، سیر أعلام النبلاء (ج٨ ص٣٦٨).

[٢٧]- ابن ابی شیبه (ج١ ص٢٩٥).

[٢٨]- ابن حجر، تهیب التهذیب (ج٩ ص٣٠١) / ابن حجر، تقریب التهذیب (ش٦٠٨١).

[٢٩]- ابو داود (ش٨٤٠) / بیهقی، سنن کبری (ش٢٧٣٩ - ٢٧٤٠) / نسایی (ش١٠٩١) / دار قطنی (ج١ ص٣٤٤ و ٣٤٥) / طحاوی، شرح مشكل الآثار (ج١ ص١٠٠) طحاوی، شرح معاني الآثار (ج١ ص٢٥٤).

[٣٠]- ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج٦ ص٥١) / ابن حجر، تقریب التهذیب (ش٣٦٥٩) / عجلی، معرفة الثقات (ج٢ ص٦٣) / ذهبی، میزان الاعتدال (ج٢ ص٥١٣) / بخاری، التاریخ الصغیر (ج٢ ص٣٠٩) / ابن حبان، الثقات (ج٨ ص٣٤٨) / ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل (ج٥ ص١٨٣).

[٣١]- ابو داود (ش ٨٤١) / بیهقی، سنن کبری (ش٢٧٤٢) / نسایی (ش١٠٩٠).

[٣٢]- ابن منظور، لسان العرب (ج١ ص٤٣٢).

[٣٣]- ازهری، تهذیب اللغة (ج١٠ ص٤٣٢).

[٣٤]- ابن القیم، زاد المعاد (ص٨٧).

[٣٥]- ابن ابی شیبه (ج١ ص٢٩٥) / طحاوی، شرح معاني الآثار (ج١ ص٢٥٦).

[٣٦]- مسلم (ش١١٣٨).

[٣٧]- ابو یعلی (ش١٣٢٢).

[٣٨]- احمد (ش٨١٠٦).

[٣٩]- ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج٤ ص٣٣٣).

[٤٠]- ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج١١ ص٣٢٩).

[٤١]- بیهقی، سنن کبری (ش٢٨٤٩).

[٤٢]- ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج٨ ص٤٦٥).

[٤٣]- ذهبی، سیر أعلام النبلاء (ج ١٣ ص٥٧) / ابن حبان، الثقات (ج٨ ص٤٥) / ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل (ج٢ ص٦٢) / ابن عدی، الکامل (ج١ ص١٩١) / خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج٤ ص٢٦٢) / ابن حجر، تهذیب التهیب (ج١ ص٥١) / ابن حجر، تقریب التهذیب (ش٦٤).

[٤٤]- نسایی (ش١٣١٨) بیهقی، سنن کبری (ش ٣٠٨٠ – ٣١٠١ - ٣١١١) / الالمعجم الأوسط (ش ٨٥٩) / المعجم الكبير (ش ١٨٣٦ - ١٨٣٩) / احمد (ش ٢٠٨٠٦ - ٢٠٩٧٢).