نقش طلاب و حوزه های علمیه در جامعه

عظمت زندگی در پرتوی سیرت اسلاف

عظمت زندگی در پرتوی سیرت اسلاف

اگر برای بقای ظاهری زندگی به خوراک و پوشاک و دیگر مایحتاجات، نیازمندیم حتماً برای بقای روحانیت و معنویت زندگی لازم است که در این دنیا، سیرت و رسالت پیامبران سمبل و الگو باشد و احساس کمتری و عدم رجحان به این دنیا باید مشخص گردد و از گوشه و کنار جهان این ندا به گوش رسد که:

﴿أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٖ فَمَآ ءَاتَىٰنِۦَ ٱللَّهُ خَيۡرٞ مِّمَّآ ءَاتَىٰكُمۚ بَلۡ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمۡ تَفۡرَحُونَ٣٦[النمل: ٣٦].

«آیا به مال یاریم می‌کنید، همانا آنچه خدا مرا داده بهتر است از آنچه که به شما داده، بلکه شما به هدیۀ خودتان، شادمانید».

هر وقت این ندا کلا به خاموشی گراید و سر تا سر جهان هستی را فضای بازار حراجی در بر گیرد و آنجائی که، فهم، شعور، حرارت ایمان و ارزش‌های دیگر اسلامی مجاناً حاصل گردند و عظمت، شرافت و کرامت انسان همانند کالاها مورد معامله قرار گیرد، آن وقت است که دنیا، ارزش این را نخواهد داشت که یک لحظه باقی بماند و در آن روز، انسان هم شرف و عظمت و وجدانش را کلاً از دست خواهد داد. لذا شرط بقای عظمت شرافت انسانی و رسالت جهانی پیامبران تنها مربوط به شما می‌باشد. اما این هدف مقدس را از آن حوزه‌هائی که مقصودشان حصول و جمع‌آوری منافع دنیوی می‌باشد، نمی‌توان متوقع شد. اما شما می‌توانید مورد و مصداق این شرط قرار گیرید، زیرا اسلاف‌تان با جرأت و با علم و عمل و نیروی پرتوان ایمان، تاریخ، بشریت را به بهترین وجهی، دگرگون ساخته، از نور ایمان و اصلاح روشن ساخته بودند و ائمه‌ای چون امام اعظم ابو حنیفه و امام مالک رحمهم الله با رشادت‌ها و آینده‌نگری‌هایشان یادوارۀ جاودانی را برای خودشان، بر قلب تاریخ حکاکی نمودند، تا جائی که حکومت عباسیان با توجه به نیرنگ‌های و نقشه‌های شومش، نتوانست آن‌ها را از بین ببرد.

امام غزالی  / مدیریت مدرسه نظامیه بغداد را که از سوی خلیفه وقت پیشنهاد گردیده بود، با توجه به اینکه بعد از منصب خلافت، مهم‌ترین و بزرگ‌ترین منصب در دستگاه خلافت بود، نپذیرفت. حضرت مجدد الف ثانی به جای اینکه در مقابل عزایم شوم اکبرشاه تسلیم شود، تبعیدشدن به گوالیاری را ترجیح داد.

حضرت میرزاجان جانان از زمرۀ اسلاف بزرگوار است. پادشاه دهلی یک دفعه پیامی را به محضرشان ارسال نمود و در این پیام گفته بود: خداوند، سلطنت ما را گسترش داده، لذا از حضرتعالی استدعا می‌شود، سهمیه خویش را مشخص سازید.، شیخ در جواب فرمود: خداوند اقلیم‌های هفتگانه را چنین یاد می‌کند که: ﴿مَتَٰعُ ٱلدُّنۡيَا قَلِيلٞ[النساء: ٧٧] حال ان که بخش بسیار کوچکی از این اقلیم‌ها، در اختیار تو می‌باشد، لذا وسعت سلطنت تو به اندازه‌ای نمی‌باشد که فقیری چون من، به سویش دست نیازمندی دراز کند. همچنین نواب آصف‌جاه مبلغی در حدود بیست هزار تومان به شیخ تقدیم نمود. اما آن بزرگوار آن‌ها را نپذیرفت نواب به شیخ گفت: این مبلغ پول را بگیر و بین فقراء و نیازمندان تقسیم کن. شیخ در جوابش گفت: نمی‌توانم؛ این کار را خودت انجام بده.

حضرت شاه غلام علی  / هم از اسلاف بزرگوار می‌باشد یک دفعه استاندار تونک، نواب میرخان، تصمیم گرفت مخارج سالانه خانقاه شیخ را تقبل کند، اما شیخ در مقابل این پیشنهاد چنین فرمود:

ما ابروی فقر و قناعت نمی‌بریم
به میرخان بگوی که روزی مقدر است

مولانا عبدالرحیم شخصیتی بود که ده تومان ریاست را بر ٢٥٠ تومان دانشکده بریلی ترجیح داده فرمود: اگر خداوند در این رابطه مرا مورد بازخواست قرار دهند در آن صورت چه جوابی خواهم داشت که عرض کنم.

بسیار خوب است، نگاهی داشته باشیم بر سیمای درخشنده بنیانگذار دارالعلوم اسلامی دیوبند، حضرت مولانا محمد قاسم نانوتوی  /. در آن دوران بیش‌ترین حقوق یک مدیر در علیگر، ده تومان بود. بعد از اینکه مادر محترمه مولانا محمد قاسم  / وفات کرد، دو تومان از حقوقش را کم کرد، به این دلیل که آن دو تومان قبلاً صرف مخارج مادرشان قرار می‌گرفت، اما بعد از وفات مادر، دیگر نیازی به آن دو تومان نداشت.

آری این نگاهی کوتاه، بر سیمای درخشان اسلاف بزرگوار بود، به خاطر اینکه خدمتی به اسلام و مسلمین کرده باشند، حقوق‌ها و مزایای در سطح بالا را نپذیرفته، بلکه بر همان حقوق اندک اکتفاء می‌کردند.

أُولَئِكَ آبَائي، فَجِئْني بمِثْلِهِمْ
إذا جَمَعَتْنا يا جَرِيرُ الْـمَجَامِعُ
[١٢]

[١٢]- دیوان فرزدق. «اى جرير اينان پدران من هستند تو نيز در آن وقت كه انجمن‌ها ما را با يكديگر گرد آورند، اگر می‌توانى همانند آنان را بياور».