به همراه زندگی و برآوردهساختن نیازهای زمان
از مباحث گذشته، به وضوح معلوم میگردد که علماء هرگز این را گوارا نکردند بدون تحقیق و بررسی، همینطور و به طور سرسری از کسی پیروی جاهلانهای بکنند، بلکه شخصاً در دریای بیکران علم و عمل غواصی میکردند. نگاه و اندیشۀشان هرگز از ضربان معنوی زمان و از رویدادهای پرفراز و نشیب زندگی جدا نبود، بلکه مطابق با اوضاع و احوال زمان، مشغول خدمت به اسلام و مسلمین بودند و از بدو، عهد و میثاقشان بر این بود، که به غیر از خدمتکردن به اسلام وظیفهای دیگر نداشته باشند. در آن وقت بسیار حساس و بحرانی که هندوستان و مصر تحت پوشش تمدن و فرهنگ و تاریخ، مورد تهاجم اشغالگران قرار گرفته بودند و نویسندگان غربی و مستشرقین، تبلیغاتی علیه شخصیتهای برجسته اسلامی آغاز کردند و سیمای اصیل اسلام را برخلاف واقعیت به عموم مردم توجیه میکردند. اما دانشمندان بزرگ اسلامی با آغاز انقلاب فرهنگی و با نوشتن کتابهای ارزنده، موفق شدند کلیه تردیدها، شبهات و اعتراضاتی را که بر اسلام وارد میشد برطرف سازند و بار دیگر نگاههای مشتاقانه مردم را به سوی شریعت ناب اسلامی، متمرکز سازند و کتابهای با ارزشی چون «الفاروق»، «الجزیة فی الإسلام» و کتابخانه اسکندریه مولانا شبلی، ارزندهترین نمونههائی در این زمینهاند که به رشته تحریر درآمدند.