یک امت شکستناپذیر
قرار دادن یک امت بعنوان وارث یک پیامبر فلسفۀ جالبی دارد. زیرا در این صورت بهیچ وجه احتمال تحریف آن دین یا کتاب آسمانیش وجود ندارد.
وقتیکه یک امت قاری قرآن و راوی حدیث باشند و تعداد کسانیکه درمیان آنها برای چنین فضایلی باشند زیاد باشد، کشته شدن یا منزوی شدن هرتعداد باعث نابودی و انحراف آن دین نخواهد شد. میدانیم که وارثان عیسی÷۱۲ نفر بنام حواریون بودند و برای سایر پیامبران از جمله موسی÷نیز جزء یک وارث مشخص وجود ندارد. این است که بعد از رحلت هر پیامبر وارث او نمیتوانست ندای دین خود را بگوش انسانها در همه جا و در هر زمانی برساند. و اگر او منزوی یا زندانی میگشت یا کشته میشد، کتاب آسمانی و رسالت آن دین تحریف میگشت. و برای مردم سایر نقاط جهان امکان دسترسی به منابع دین جدید وجود نداشت. اما صحابه بعد از رحلت پیامبر ج، بعد از فتح هر شهری، برای آن شهر یک حاکم اسلامی تعیین کرده تا احکام شرع را جاری سازد و یک قاری قرآن و محدث به آن شهر فرستادند تا تازه مسلمانان شدهها را تعلیم دهد. با این شیوه بضاعت مسلمین برای ابلاغ این دین تمام نشدنی و نامحدود بود. علاوه بر آن اگر کسی در مورد قرآن کریم یا احادیث نبوی جدچار فراموشی میشد، صدها نفر قاری قرآن و محدث دیگر بودند که جلو تحریف و خطا را میگرفتند. اینست که میبینیم حتی زمانیکه بدلیل اختلافات سیاسی، بین گروههای مسلمانان جنگ در میگرفت، در این جنگ بین آیات قرآن و احکام شرعی، مثل نحوۀ نماز و زکات و غیره، هیچ اختلافی نبود و دو طرف دیگر برای تمامی دستورات مذهبی متفق القول بودند.
و این اعجاز اسلام است که درمیان بزرگترین اختلافها نیز جایی برای تفاوت نظر میان احکام اصلی دین و قرآن وجود ندارد و کسی حتی به یک آیه قرآن شک نداشته است. پیامبر اسلام در مورد رسالت صحابه میفرماید: احادیث مرا به گوش امتم برسانید، هرچند که به اندازه یک جمله کوتاه باشد.