شدت مخاطره آمیز بودن بدعتها
برای بیان مخاطرهآمیز بودن بدعتها کافی است که به عاقبت بدی که در دنیا و آخرت به انتظار بدعتگذاران است توجه شود:
۱- عمل شخص بدعتگذار مردود است (و از او پذیرفته نمیشود). پیامبرصمیفرماید: «مَنْ أحْدَثَ في أمرنا هذا ما لَيْسَ منهُ فهو رَدٌّ» [۵۵]«هر کس چیزی را در این دین ما پدید آورد که جز آن نباشد، مردود است».
به ویژه بدعتگذارانی که بدعتها را خوب میپندارند. خداوند متعال میفرماید:
﴿قُلۡ هَلۡ نُنَبِّئُكُم بِٱلۡأَخۡسَرِينَ أَعۡمَٰلًا ١٠٣ ٱلَّذِينَ ضَلَّ سَعۡيُهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَهُمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ يُحۡسِنُونَ صُنۡعًا ١٠٤﴾[الکهف: ۱۰۳-۱۰۴].
«بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه سازم؟ آنان کسانی هستند که تلاششان در زندگی دنیا به هدر رفته و خود گمان میکنند که کار نیک میکنند».
۲- توبهی شخص بدعتگذار مادامی که بر گناه و بدعتگذاری اصرار داشته باشد، پذیرفته نمیشود. از این روی ترس آن میرود که عاقبت بدی داشته باشد. پیامبرصمیفرماید: «ان الله حجب التوبة عن کل صاحب بدعة حتی یدع بدعته» [۵۶]. «خداوند توبهی هیچ بدعتگذاری را نمیپذیرد مگر اینکه بدعت خود را رها کند».
۳- شخص بدعتگذار بر حوض (کوثر) وارد نمیشود و از شفاعت پیامبرصبرخوردار نمیگردد. پیامبرصمیفرماید: «أَنَا فَرَطُكُمْ عَلَى الْحَوْضِ، لَيُرْفَعَنَّ إِلَىَّ رِجَالٌ مِنْكُمْ حَتَّى إِذَا أَهْوَيْتُ لأُنَاوِلَهُمُ اخْتُلِجُوا دُونِى فَأَقُولُ أَىْ رَبِّ أَصْحَابِى. يَقُولُ لاَ تَدْرِى مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ» [۵۷]«من بر حوض از شما پیشی میگیرم، مردمانی از شما رانده میشوند و من میخواهم به آنها آب بدهم از من گرفته میشوند. سپس میگویم: پروردگارا! اینها یاران من هستند، خداوند میفرماید: نمیدانی بعد از تو چه چیزهایی را ایجاد کردهاند»؟
در روایتی دیگر چنین آمده است: «إِنَّكَ لاَ تَدْرِى مَا بَدَّلُوا بَعْدَكَ فَأَقُولُ سُحْقًا سُحْقًا لِـمَنْ بَدَّلَ بَعْدِى»«نمیدانی که بعد از تو چه چیزهایی را تغییر دادهاند، پس میگویم: هرکس بعد از من (دین را) تغییر دهد، از رحمت خدا به دور باد»!
۴- تا روز قیامت هرکس به بدعت عمل کند، گناه آن بر عهدهی بدعتگذار خواهد بود، چون خداوند متعال میفرماید:
﴿لِيَحۡمِلُوٓاْ أَوۡزَارَهُمۡ كَامِلَةٗ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَمِنۡ أَوۡزَارِ ٱلَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيۡرِ عِلۡمٍ﴾[النحل: ۲۵].
«آنان باید در روز قیامت بار گناهان خود را به طور کامل بر دوش بکشند و (باید) برخی از بار گناهان کسانی که بدون آگاهی آنان را گمراه کردهاند (نیز) حمل کنند».
پیامبرصهم فرموده است: «... وَمَنْ سَنَّ فِي الإِسْلامِ سُنَّةً سَيِّئَةً فَعُمِلَ بِهَا بَعْدَهُ كَانَ عَلَيْهِ مِثْلُ أَوْزَارِهِمْ، مِنْ غَيْرِ أَنْ يُنْقَصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَيْءٌ» [۵۸]. «و هرکس سنت بدی را در اسلام پایهریزی کند، گناه آن و گناه هرکس که بعد از وی بدان عمل کند بر او خواهد بود بدون اینکه چیزی از گناه آنان کم شود».
و این بدان خاطر است که شخص بدعتگذار بدعتی را پدید آورده است که بعد از او هم بدان عمل میشود، پس چنین شخصی باید از پروردگار خود بترسد و بداند که بدعتها با گذشت زمان از شهرت بیشتری برخوردار میگردند و بیشتر گسترش پیدا میکنند و به همین ترتیب گناه شخص بدعت گذار نیز افزایش مییابد. علاوه بر این بدعتها باعث از بین بردن سنتهای مقابل خود هم میشوند که گناه از بین رفتن این سنتها هم علاوه بر گناه خود بدعت گذاری بر عهدهی بدعت گذار خواهد بود. شخص بدعتگذار در واقع باید از بدعت خوارج درس عبرت بگیرد؛ چون پیامبرصخوارج را این چنین برای ما معرفی کرده است که: «یمرقون من الدین کما یمرق السهم من الرمیة» [۵۹]. «از دین خارج میشوند همان طوری که تیر از نخجیر خارج میشود».
علت این امر در واقع بدعتگذاری بوده است، از این رو پیامبرصفرموده است: «یقتلون أهل الإسلام ویترکون أهل الاوثان لئن ادرکتهم لاقتلنهم قتل عاد» [۶۰]«مسلمانان را میکشند و بتپرستان را (به حال خود) رها میکنند، اگر به آنان برسم، آنان را همچون قوم عاد خواهم کشت».
۵- هر بدعت گذاری ملعون است؛ چرا که پیامبرصفرموده است: «مَنْ أَحْدَثَ فِيهَا حَدَثًا، أَوْ آوَى مُحْدِثًا، فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْـمَلاَئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» [۶۱]. «هرکس در آن بدعتی گذارد یا بدعتگذارانی را پناه دهد، لعنت خدا و فرشتگان و همهی مردم بر او باد».
۶- بدعت گذار پیوسته از خدا دورتر میگردد. حدیث صحیحی که قبلاً در مورد خوارج ذکر کردیم به این نکته اشاره میکند: چرا که پیامبرصدر آن مورد فرموده است: «... تَحْقِرُونَ صَلاَتَكُمْ مَعَ صَلاَتِهِمْ وَصِيَامَكُمْ مَعَ صِيَامِهِمْ ... يَمْرُقُونَ مِنَ الدِّينَ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ»«... که شما نماز خواندن و روزه گرفتن خود را در مقایسه با نماز خواندن و روزه گرفتن آنها کم به حساب میآورید .... از اسلام خارج میشوند همان طوری که تیر از نخجیر خارج میشود».
در این حدیث پیامبرصنخست بدعتگذاری و سپس دوری آنان از خدا را بیان کرده است.
۷- بدعتگذاری که دیگران را به بدعتهای خود دعوت میکند، شهادتش پذیرفته نمیشود.
کسی که مردم را به بدعت دعوت کند، مستحق عقوبت در دنیا است تا ضرر او از مردم دفع گردد، اگرچه در باطن مجتهد باشد. کمترین عقوبت او این است که مردم او را ترک کنند و جایگاهی در دین نداشته باشد و علمی از او آموخته نشود و مورد استفتا قرار نگیرد و شهادت او پذیرفته نگردد. از این روی محدثین و فقها و اصولیان اتفاق نظر دارند که روایت شخص بدعتگذاری که با بدعت خود کافر میگردد، پذیرفته نمیشود. اما در مورد بدعتگذاری که با بدعت خود کافر نمیشود اختلاف نظر وجود دارد که در این مورد هم روایت کسانی که برای تقویت مذهب و پیروان خود دروغ را حلال میدانند، رد کردهاند. این سخن از امام شافعی: روایت شده است که وی فرموده است: «شهادت بدعتگذاران بجز گروه خطابیه را میپذیرم» [۶۲].
و این بدین خاطر بوده است که گروه خطابیه برای یاریرساندن به موافقان خود شهادت دروغ را حلال دانستهاند [۶۳].
برخی از علما هم گفتهاند چنین بدعتگذارانی اگر مردم را به بدعت خود دعوت نکنند، شهادتشان پذیرفته میشود و گرنه مورد پذیرش قرار نمیگیرد. امام نووی/گفته است: «بهترین و صحیحترین قول همین است. از این روی محدثانی که احادیث صحیح را روایت کردهاند، از بدعتگذارانی که مردم را به بدعت خود دعوت کردهاند، حدیثی را روایت نکردهاند ولی هم این محدثان و هم علمای دیگر از بسیاری از کسانی که در باطن قدری، مرجئه، شیعه و خارجی بودهاند، حدیث روایت کردهاند» [۶۴].
[۵۵] متفق علیه. [۵۶] حدیثی صحیح است و طبرانی و ترمذی آن را روایت کرده و ترمذی آن را حسن دانسته است. [۵۷] بخاری و غیر او آن را روایت کردهاند. [۵۸] مسلم و نسائی و احمد و دارمی و غیره آن را روایت کردهاند. [۵۹] بخاری و مسلم و احمد آن را روایت کردهاند. [۶۰] بخاری و مسلم و .... آن را روایت کردهاند. [۶۱] بخاری و مسلم و دیگران آن را روایت کردهاند و حدیث عام است به کتاب «فتح الباری» ج ۱۳، ص ۲۸۱ مراجعه کنید. [۶۲] نگاه کنید به کتاب مقالات الاسلامیین، ج ۱، ص ۷۵ و کتاب الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۷۹ و کتاب الفرق بین الفرق، ص ۲۴۷. [۶۳] بسیاری از گروههای اسلامی از چنین وضعیتی برخوردارند که این مسأله را با آنان تحت شعار «مصلحت دعوت» امتحان کردهایم. [۶۴] شرح صحیح مسلم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج ۱، ص ۶۰ و نگاه کنید به کتاب «الایمان» نوشتهی ابن تیمیه، ص ۳۶۹.