پیشگفتار
در صحیحین از رسول اکرمصثابت است که فرمودند:
«بُنِيَ الإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ، شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّـهِ، وَإِقَامِ الصَّلَاةِ، وَإِيتَا الزَّكَاةِ، وَصَوْمِ رَمَضَانَ، وَحَجِّ البَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا» [متفق علیه] .
این حدیث شریف شامل ارکان پنجگانه اسلام است که عبارتند از:
«رکن اول: گواهی دادن که خدایی بحق نیست، مگر خدای یکتا، و محمدصرسول و فرستاده خداست.
معنی شهات «لا إله إلاَّ الله»: یعنی «معبود و خالق بحقی نیست، مگر خدای یکتا و یگانه.». پس «لا إله» تمامی آنچه غیر از خدا عبادت مىشود نفی مىکند و «إلاَّ الله» عبادت خدای یکتایی را ثابت مىکند که هیچ شریکی ندارد؛ چنانکه خداوند مىفرماید:
﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١٨﴾[آل عمران: ۱۸]
«خداوند که به عدل (همه امور هستی) را تدبیر مىکند و فرشتگان و عالمان، گواهی دهند که معبود(حقی) جز او نیست. (آری) معبود(حقی) جز او(که) پیروزمندِ فرزانه است، نیست».
پس مقتضای شهادت «لا إله إلاَّ الله» اعتراف کردن به سه چیز است:
نخست: توحید الوهیت فقط برای خدای یکتاست؛ و آن عبارت است از: یکتا دانستنِ خداوند به تمام عبادتها، و عدم اعتقاد چیزی از آن برای غیر از او. این توحید ألوهیت چیزی است که خداوند مخلوقات را به سبب آن آفـریده چنانکه مىفرماید:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾[الذاریات: ۵۶] .
«جن و إنس را جز برای آنکه مرا بندگی کنند نیافریدهام».
و همین ـ ألوهیت ـ است که خداوند پیامبران را بسبب آن فرستاده، و کتابها را نازل فرموده است؛ چنانکه مىفرماید:
﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ﴾[النحل: ۳۶]
«و به یقین در (میان) هر امتی رسولی را برانگیختیم، (با این دعوت) که خداوند را بندگی کنید و از طاغوت بپرهیزید».
پس شرک، ضد توحید است؛ بنابراین معنای «توحید»، تمام عبادتها را فقط از آن خـدا دانستن است، و «شرک»، انجام چیزی از عبادتها برای غیر خداست.
هر کس که بدون اکراه چیزی از انواع عبادت، اعم از نماز، روزه، نذر، قربانی، یا طلب مدد را برای غیر خدا انجام دهد، خواه صاحب قبر باشد یا غیر از آن، به خـدا شرک آورده و برای او شریک قائل شده است.
شرک بزرگترین گناهان است، زیرا تمامی اعمال و کردار را محو و نابود مىکند، و کسی که به شرک آلوده شود، مال و جان او مباح است.
دوم: توحید ربوبیت، که عبارت است از اعتقاد داشتن به اینکه خداوند، خالق همة مخلوقات و روزیدهندة آنهاست، و اوست که به آنها زندگی بخشیده و سپس مىمیراند و او تدبیرکنندهای است که ملکیتِ آسمانها و زمین از آنِ اوست.
اقرار نمودن به این نوع توحید، جزو فطرتی است که خـداوند بنده را بر اساسِ آن آفریـده است، و همه انسانها، حتی مشرکینی که پیامبر اسـلامصدر بین آنان مبعوث شده بود، به این نوع توحید اقرار داشتند، و آن را انکار نمىکردند؛ چنانکه خداوند مىفرماید:
﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣١﴾[یونس: ۳۱]
«بگو: چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی مىدهد، یا کیست که حاکم بر گوش و دیدگان است؟ و کیست که زنده را از مرده بیرون مىآورد، و مرده را از زنده بیرون مىآورد؟ و کیست که کار(هستی) را تدبیر مىکند؟ خواهند گفت: خدا. پس بگو: آیا پروا نمىکنید؟».
و هیچکس از انسانها این توحید را انکار نمىکند، بجز عدهای کمشمار از بشر، که ظاهراً آن را انکار، اما در باطن به آن اعتراف میکنند، و این انکارشان فقط از روی لجاجت و گردنکشی است؛ چنانکه خداوند مىفرماید:
﴿وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَيۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗا﴾[النمل: ۱۴]
«و آن(ها) را در حالی که دلهایشان آن(ها) را باور داشته بود، از روی ستم و سرکشی انکار کردند».
سوم: توحید اسماء و صفات خـداوند، که عبارت است از ایمان داشتن به آنچه خـداوند خود را به آن توصیف فرموده، یا به آنچه رسول اللهصخداوند را به آن وصف فرموده است، و ثابت کردن آن به صورتی که شایسته و لایقِ عظمت و کبریای بارى تعالی باشد؛ بدون بیان کیفیت چگونگی آن، بدون آوردن مثال برای آن، و بدون شبیه کـردن به چیزی، بدون تحریف و تغییر دادن نص و معنای آن، و بدون انکار اسم و صفتی از اسمها و صفاتهای خداوند؛ چنانکه مىفرماید:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَا﴾[الأعراف:۱۸۰] .
«و خداوند نامهای نیک دارد. پس به آن(نامها) او را به(دعا) بخوانید».
و همچنان مىفرماید:
﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١﴾[الشورى: ۱۱] .
«چیزی مانند او نیست. و او شنوای بیناست».
پس «لا إله إلاَّ الله» اعلانکردن و اقرارنمودن است به این سه نوع توحید، و هر کسی که آن را بگوید در حالیکه معنای آن را بداند، و به مقتضا و ضروریات آن از قبیل نفی شرک و اثبات یگانگی خداوند عمل کند، او مسلمان حقیقی است؛ و کسى که آن را بگوید و به معنی و ضروریات آن ظاهراً عمل کند و در باطن آن را انجام نداده و به آن اعتقاد نداشته باشد، منافق است؛ و کسى که با زبان بگوید اما کردارش مخالف مقتضا و ضروریات آن باشد، کافر است، اگر چه بارها آن را تکرار کند.
معنای شهادت «محمد رسول الله» ایمان و تصدیق به رسالت محمد است، و چیزى که محمدصآن را از نزد خـداوند آورده که این ایمان و تصدیق، باید با انجامدادن و اطاعتکردن از اوامر او، و دوریجستن از آنچه که از آن نهی فرموده همراه باشد، و اینکه تمامی عبادتهای انسان، مطابق و موافق فرمایش رسول خـداصباشد، چنانکه خداوند مىفرماید:
﴿لَقَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ عَزِيزٌ عَلَيۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِيصٌ عَلَيۡكُم بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١٢٨﴾[التوبة: ۱۲۸]
«بى گمان رسولی از خودتان به سوی شما آمد، رنجتان بر او دشوار، بر شما حریص(و) به مؤمنان رئوفِ مهربان است»،
و همچنان مىفرماید:
﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَ﴾[النساء: ۸۰]
«هرکس از رسول(خدا) اطاعت کند، در حقیقت از خداوند فرمان برده است»،
و مىفرماید:
﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٣٢﴾[آل عمران: ۱۳۲]
«و از خداوند و رسول(او) فرمان برید، باشد که مشمول رحمت قرار گیرید»،
و مىفرماید:
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡ﴾[الفتح:۲۹]
«محمد جرسول خداست و کسانى که با اویند بر کافران سخت گیر و در میانِ خود مهربانند».
رکن دوم و سوم: ادای نماز، و دادن زکات است چنانکه خداوند متعال مىفرماید:
﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَٰلِكَ دِينُ ٱلۡقَيِّمَةِ ٥﴾[البينة: ۵] .
«و فرمان نیافتند جز آنکه خدا را ـ در حالى که پرستش را برای او خالص ساختهاند با پاکدلی(دین ورز به آیین ابراهیمی) ـ بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین راستین»،
و مىفرماید:
﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱرۡكَعُواْ مَعَ ٱلرَّٰكِعِينَ ٤٣﴾[البقرة: ۴۳] .
«و نماز برپای دارید و زکات بپردازید و با رکوع کنندگان رکوع کنید».
نماز همان چیزی است که ما در صدد و قصد بیان آن هستیم؛ و زکات، آن چیزی است که از اموال ثروتمندان گرفته مىشود و میان مستمندان و دیگر مستحقانِ آن توزیع مىگردد. این اصل و قاعدة بزرگی از اصول اسلام است که به وسیله آن، هماهنگی و همبستگی در جامعه اسلامی به وجود مىآید، و افراد آن به یکدیگر کمک و یاری مىدهند؛ لذا مىبینیم که برای فقیر در آنچه در دست ثروتمند است، حقی داده شده؛ بدون اینکه ثروتمند بر فقیر منّت بگذارد.
رکن چهارم: روزه ماه مبارک رمضان است؛ چنانکه مىفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ١٨٣﴾[البقرة: ۱۸۳] .
«ای مؤمنـان، روزه بر شما مقرر شده است، چنانکه بر پیشینیانتان مقرر شده بود، باشد که تقوی پیشه کنید».
رکن پنجم: حج و زیارت خانة خداوند است برای کسی که استطاعت آن را داشته باشد.
چنانکه خداوند مىفرماید:
﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَيۡهِ سَبِيلٗاۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٧﴾[آل عمران: ۹۷]
«و برای خداوند حج خانه(کعبه) بر(عهده) مردم است، (البته) کسى که بتواند سوی آن راه برد. و هرکس کفر ورزد، (بداند) که خداوند از جهانیان بى نیاز است».