نامه ای از یک خواهر دلسوز به یک خواهر شیعه

بخش چهارم: زنانی که مثل سایر زن‌ها نیستند

بخش چهارم: زنانی که مثل سایر زن‌ها نیستند

آری خواهرم! آنها زنانی بودند که با همه زن‌های دیگر تفاوت داشتند، تفاوت در این بود که آنها به شرف و منزلت والا و مقام بالایی نایل شده بودند.

آری آنها از تمام زن‌ها متمایز بودند. خداوند آنها را انتخاب و برگزیده بود تا همسران پیغمبر اکرم صباشند و از این طریق به کمال و فضیلتی بی‌همتا برسند. آنها مثل سایر زن‌‌ها نبودند بلکه بهتر، پاک‌تر و کامل‌تر بودند: ﴿يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ لَسۡتُنَّ كَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ[الأحزاب: ۳۲].

«اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از آنان معمولى نیستید».

با ازدواج با پیغمبر به این فضیلت و منزلت والا رسیده بودند، مقامی که برای هیچ زن دیگری محقق نشده و نمی‌شود.

خواهر عزیزم! صحبت‌کردن در مورد همسران پیغمبر صطولانی می‌شود و فضا را عطرآگین می‌کند ولی افسار قلمم را رها نمی‌کنم که در این عرصه به غایت سرکش است و تنها به ذکر یک مسأله در ارتباط با آنان اکتفا می‌کنم، مسأله‌ای که مدت زمانی طولانی است که باعث کدورت خواهران بزرگوار و فهمیده‌ام شده است. مسأله‌ای که گوش‌ها را می‌لرزاند و مؤمنان را می‌آزارد ولی – خواهرم! – چاره‌ای جز پرداختن به آن نیست تا روشن گردد غرض نسبت اتهام و افترادادن به کسی نیست بلکه غرض بیان حقیقتی تلخ است.

دیدگاه شیعه در مورد زنان پیغمبرصو مخصوصاً عایشه دختر ابوبکرسو حفصه دختر عمرببر شما پوشیده نیست.

شیعه نسبت به همسران (پاک و مطهر و بزرگوار) آن حضرت صدیدگاه شاذ و منحرفی دارد.

لازم است ابتدا بعضی از اقوال علمای شیعه را در این باره با رعایت اختصار بازگو کنیم:

خواهر محبوبم! گمان نمی‌کنم دعای موسوم به دعای دو بت قریش که در چندین کتاب مورد اعتماد شیعه وجود داشته و تا به امروز خوانده می‌شود، بر شما پوشیده مانده باشد، دعایی که در آن گفته شده: «خداوندا (... و آن) دو بت قریش، آن دو معبود دروغین، آن دو طاغوت و اِفک را و دو دخترشان را مورد لعنت قرار بده... ».

مجلسی می‌گوید: «عقیده ما در تبری، بیزاری جستن از بت‌های چهارگانه... و زنان چهارگانه است که از جمله آن زنان، عایشه و حفصه را نام می‌برد... » [۱۵].

و باز در کتابی دیگر می‌گوید: امام جعفر صادق – حاشا از ایشان – بعد از هر نماز واجبی چهار مرد و چهار زن را لعنت می‌کرد ... که عایشه و حفصه را نیز جزو آنها برمی‌شمارد... [۱۶].

شیعه گمان می‌کند که: «عایشه و حفصه با هم دست به یکی کردند تا رسول اکرمصرا مسموم کنند» [۱٧].

مجلسی در کتاب دیگری می‌گوید: «عایشه و حفصه، لعنت خدا بر آنها و پدرانشان باد با نقشه‌ای که کشیدند رسول اکرم صبا سم به قتل رساندند» [۱۸].

عیاشی در تفسیرش می‌گوید: «کسی که خداوند فرمود مثل آن نباشید».

﴿وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّتِي نَقَضَتۡ غَزۡلَهَا مِنۢ بَعۡدِ قُوَّةٍ أَنكَٰثٗا[نحل: ٩۲].

«همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشمهاى تابیده خود را، پس از استحکام، وامى‏تابید».

آن شخص عایشه بود که ایمانش را نقض کرد [۱٩]». یعنی مرتد شد.

در کتابهای زیادی از شیعه تکفیر عایشه و حفصه، همسران پیغمبر ص، با بدترین و زشت‌ترین اوصاف بیان شده است:

بیاضی در کتاب «الصراط المستقيم» دو فصل را به عایشه و حفصه اختصاص داده و فصل اول را «فصل في ام الشرور» نامیده و مرادش از مادر شرارت‌ها، ام‌المؤمنین عایشهبمی‌باشد و در آن فصل لقب «شیطانه» را به او می‌دهد، و فصل دوم را به حفصهباختصاص داده و او را[در شرارت]خواهر عایشه نامیده است [۲۰].

یکی از خواهران فاضل که در مدارس شیعه تدریس می‌کرد، در خاطره‌ای برای من بازگو نمود که شاید ذکر آن خالی از فایده نباشد، ایشان می‌گوید: در کلاس نقاشی، چند نقاشی به دانش‌آموزان نشان دادم که در بین آنها عکس چند حشره – مگس – نیز وجود داشت. متوجه شدم که چند دانش‌آموز در آخر کلاس در گوشی چیزهایی می‌گویند و سپس با صدای بلند می‌خندند. وقتی علت خنده‌شان را جویا شدم، پی بردم که خنده بدان سبب بوده که آنها نیز از خانواده‌های خود تقلید نموده و عایشه پاکدامن و همسر پیغمبر اکرم صرا «ام الذبان = مادر مگس‌ها»!! می‌نامند.

آیا این دیدگاه با آنچه در قرآن کریم در مورد جایگاه و شرف والای آن بزرگواران بیان شده، مطابقت دارد؟!

خواهرم! بیا اندکی تأمل نماییم: پیغمبر صبه آنها این اختیار را داد که بین این منزلت که عبارت از ماندن در زیر سایه پیغمبر صدر دنیا و آخرت بود – هر چند که رزق و روزی‌شان در دنیا اندک و ناچیز باشد – و کالای فانی و زودگذر لذت‌های دنیوی یکی را انتخاب کنند. و آن بزرگواران ماندن با پیغمبر صرا برگزیدند وآن را بر دنیا و کالای دنیوی و لذتهای آن ترجیح دادند، خداوند در این باره می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيۡنَ أُمَتِّعۡكُنَّ وَأُسَرِّحۡكُنَّ سَرَاحٗا جَمِيلٗا٢٨ وَإِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ فَإِنَّ ٱللَّهَ أَعَدَّ لِلۡمُحۡسِنَٰتِ مِنكُنَّ أَجۡرًا عَظِيمٗا٢٩[الأحزاب: ۲۸-۲٩].

«اى پیامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را مى‏خواهید بیایید با هدیه‏اى شما را بهره‏مند سازم و شما را بطرز نیکویى رها سازم. و اگر شما خدا و پیامبرش و سراى آخرت را مى‏خواهید، خداوند براى نیکوکاران شما پاداش عظیمى آماده ساخته است».

آن بزرگواران جز خدا و رسول خدا و روز آخرت را برنگزیدند و بهترین همسران برای بهترین شوهر بودند مؤمن، مطیع، عبادت کننده و نیکوکار گردیدند، و خداوند اجر و ثوابشان را دو برابر نمود و روزی پربرکت و ثواب گوارای چند برابر بدیشان وعده داد: ﴿وَمَن يَقۡنُتۡ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا نُّؤۡتِهَآ أَجۡرَهَا مَرَّتَيۡنِ وَأَعۡتَدۡنَا لَهَا رِزۡقٗا كَرِيمٗا٣١[الأحزاب: ۳۱].

«و هر کس از شما براى خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزى پرارزشى براى او آماده کرده‏ایم».

با تأمل در آیه: ﴿وَٱلطَّيِّبَٰتُ لِلطَّيِّبِينَ وَٱلطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَٰتِۚ[النور: ۲۶].

«زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلق دارند».

می‌توانیم به عظمت منزلت همسران پیامبر صپی ببریم: ایشان صپاک و مطهر بود، و همسرانش بهترین و بافضیلت‌ترین زنان پاک و مطهر بودند، و خداوند نیز جز بهترین و با فضیلت‌ترین زنان را برای پیغمبرشصانتخاب نمی‌کند.

خواهرم! در این آیه اندکی تأمل کن: ﴿وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡ[الأحزاب: ۶].

«و همسران اوصمادران آنها ( مؤمنان) محسوب مى‏شوند».

این آیه سرشار از نکات لطیف و اشاراتی است که فوائد بسیاری را در بردارد و جز علماء به آن پی نمی‌برند، از جمله:

- آدم عاقل مادرش هر بدی هم روا بدارد او را تحمل می‌کند و صبر پیشه می‌سازد.

مادر بودن وصفی همیشگی است و نه مقطعی و فرزند از گفتن لغزش‌ها و عیب‌های مادر – البته اگر عیبی بوده باشد – خودداری می‌کند زیرا او مادرش است. خداوند نیز همسران پیغمبر صرا «امهات = مادران» نامیده است. ولی مادران چه کسانی هستند؟ مادران مؤمنان و این شرف و منزلت بزرگی برای آن بزرگواران است، مخصوصاً که خداوند آنها را «ازواج» پیغمبرصنامیده و این واژه به نوعی مشاکلت، مجانست و نزدیک‌بودن دو زوج را می‌رساند. قرآن به هنگام بحث از اهل ایمان، همسران ایشان را زوج – به صیغه‌های مفرد و یا جمع – می‌نامد، مثل آیه: ﴿يَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡكُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُكَ ٱلۡجَنَّةَ[البقرة: ۳۵].

«اى آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن».

و در مورد ذکریا÷می‌فرماید: ﴿وَأَصۡلَحۡنَا لَهُۥ زَوۡجَهُ[الأنبياء: ٩۰].

«و همسرش را (که نازا بود) برایش آماده (باردارى) کردیم».

و در مورد محمد صمی‌فرماید: ﴿ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡ[الأحزاب: ۶].

«پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است; و همسران او مادران آنها (مؤمنان) محسوب مى‏شوند».

و بازمی‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيۡنَ أُمَتِّعۡكُنَّ وَأُسَرِّحۡكُنَّ سَرَاحٗا جَمِيلٗا٢٨ وَإِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ فَإِنَّ ٱللَّهَ أَعَدَّ لِلۡمُحۡسِنَٰتِ مِنكُنَّ أَجۡرًا عَظِيمٗا٢٩[الأحزاب: ۲۸-۲٩].

«اى پیامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را مى‏خواهید بیایید با هدیه‏اى شما را بهره‏مند سازم و شما را بطرز نیکویى رها سازم. و اگر شما خدا و پیامبرش و سراى آخرت را مى‏خواهید، خداوند براى نیکوکاران شما پاداش عظیمى آماده ساخته است».

این در حالی است که قرآن همسران مشرکان را «امرأه» می‌نامد و نه «زوج»: ﴿تَبَّتۡ يَدَآ أَبِي لَهَبٖ وَتَبَّ١ مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُ مَالُهُۥ وَمَا كَسَبَ٢ سَيَصۡلَىٰ نَارٗا ذَاتَ لَهَبٖ٣ وَٱمۡرَأَتُهُۥ حَمَّالَةَ ٱلۡحَطَبِ٤ فِي جِيدِهَا حَبۡلٞ مِّن مَّسَدِۢ٥[المسد: ۱-۵].

«بریده باد هر دو دست ابولهب. هرگز مال و ثروتش و آنچه را به دست آورد به حالش سودی نبخشید. و به زودی وارد آتشی شعله‌ور و پر لهیب می‌شود. و نیز همسرش، در حالی که هیزم‌کش دوزخ است. و در گردنش طنابی است از لیف خرما».

و باز فرموده: ﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱمۡرَأَتَ نُوحٖ وَٱمۡرَأَتَ لُوطٖۖ كَانَتَا تَحۡتَ عَبۡدَيۡنِ مِنۡ عِبَادِنَا صَٰلِحَيۡنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمۡ يُغۡنِيَا عَنۡهُمَا مِنَ ٱللَّهِ شَيۡ‍ٔٗا وَقِيلَ ٱدۡخُلَا ٱلنَّارَ مَعَ ٱلدَّٰخِلِينَ١٠[التحريم: ۱۰].

«خداوند برای کسانی که کافر شده‌اند به همسر نوح و همسر لوط مَثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند، اما ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد می‌شوند».

بنابراین چنانچه عایشه و حفصه مشرک می‌بودند می‌بایست واژه «امرأه» را برای آنها ذکر نماید، قرآن حتی زن فرعون را نیز «امرأه» نامید: ﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱمۡرَأَتَ فِرۡعَوۡنَ إِذۡ قَالَتۡ رَبِّ ٱبۡنِ لِي عِندَكَ بَيۡتٗا فِي ٱلۡجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرۡعَوۡنَ وَعَمَلِهِۦ وَنَجِّنِي مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ١١[التحريم: ۱۱].

«و خداوند برای مؤمنان به همسر فرعون مَثَل زده است در آن هنگام که گفت: پروردگارا! خانه‌ای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده، و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش».

از آنجا که فرعون خودش مشرک بود و همسرش مؤمن، خداوند همسرش را زوج او ننامیده است. باز خداوند در مورد مؤمنان می‌فرماید: ﴿وَلَهُمۡ فِيهَآ أَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞ[البقرة: ۲۵].

«و براى آنان همسرانى پاک و پاکیزه است».

به هنگام مؤمن ‌نبودن هر دوی زن و شوهر، واژه زوج استعمال نمی‌شود، زیرا زن کافر در آخرت زوج شوهرش نخواهد بود و از او دور می‌شود همچنانکه همسران نوح و لوط از آن دو دور شدند.

اگر گفته شود: ادعای شما باطل است چون خداوند از زبان زکریا می‌فرماید: ﴿وَكَانَتِ ٱمۡرَأَتِي عَاقِرٗا[مريم: ۸].

«در حالى که همسرم نازا و عقیم است».

و در مورد ابراهیم÷می‌فرماید: ﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِي صَرَّةٖ...[الذاریات: ۲٩].

«در این هنگام همسرش (ساره) جلو آمد در حالى که (از خوشحالى و تعجب) فریاد مى‏کشید... ».

می‌گوییم: اهل لغت و بیان و مفسران این ایراد را پاسخ داده و گفته‌اند: در چنین مواردی ذکر «امرأه» مناسب‌تر است، زیرا در سیاق حمل و زاد و ولد می‌باشد پس «امرأه» نامیدن در اینجا مناسب‌تر است. چون صفت مؤنث‌بودن که در واژه «امرأه» نمایان است بهتر از واژه «زوج» مقتضی باردارشدن و وضع حمل می‌باشد.

خواهرم! خدا شما را نگه دارد. در این عبارات تأمل کن تا ببینی که بیشترین مطابقت را با الفاظ و معانی قرآن دارند. به زن مسلمانی که شوهرش کافر است و یا زن کافری که شوهرش مؤمن است، «امرأه» گفته می‌شود نه زوج. پس در کتاب عظیم الهی نیک بنگر.

خواهر عزیزم! اندکی در آیه تطهیر تأمل کن. آیه‌ای که علمای شیعه به عوام می‌گویند: تنها و تنها در مورد علی و خانواده اوست. این استنتاج تنها می‌تواند از فاصل بسیار بین آنها با قرآن کریم و آیات گرانقدرش ناشی شده باشد، وگرنه دخول زنان پیغمبر صدر مدلول آیه بسی بدیهی‌تر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد.

در سیاق آیات سوره مربوطه و خطابهای آن، از اول تا آخر تأمل نما: ﴿يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ لَسۡتُنَّ كَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَيۡتُنَّۚ فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَيَطۡمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا٣٢ وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣ وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِكۡمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا٣٤[الأحزاب: ۳۲-۳۴].

«اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از آنان معمولى نیستید اگر تقوا پیشه کنید; پس به گونه‏اى هوس‏انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید. و در خانه‏هاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید; خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد. آنچه را در خانه‏هاى شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده مى‏شود یاد کنید; خداوند لطیف و خبیر است».

کسی که در سیاق این آیات تدبر نماید، یقین می‌یابد که در مورد زنان پیغمبر صنازل شده‌اند و نه غیر آنان. بلکه هر کس در آیات دقت نماید، پی می‌برد که جملات: ﴿وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰ[الأحزاب: ۳۳].

«و در خانه‏هاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید».

و: ﴿وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا

«و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید; خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد».

یک آیه واحد هستند... . و هر دو خطاب به زنان پیغمبر می‌باشند. ولی شیعه همیشه این قسمت از آیه را از بقیه جدا می‌کنند که: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا.

«خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد».

بدون اینکه همه آیه را به صورت کامل ذکر کنند. چرا؟ آیا به قسمتی از کتاب ایمان آورده‌اند و قسمت دیگر آن را انکار می‌کنند...؟!

چرا شیعیان در قرآن کریم تدبر نمی‌کنند، و به زبان عربی اهتمام نمی‌ورزند که زبان قرآن کریم است. ...؟!

خواهر ارجمندم! خداوند تو را توفیق و ثبات‌قدم عطا کند. در مورد فضیلت و ویژگی‌های آن بزرگوارانشدر اینجا چیزی نمی‌آورم و تنها سفارشم این است که برای این مطلب به کتاب خدا و سنت صحیح پیغمبرش صمراجعه کن، زیرا برای کسی که توفیق و ثبات قدم بخواهد و عقل خود را بر مسند قضاوت بنشاند و زمام عقلش را به دیگران ندهد، این دو هم کافی‌اند و هم متضمن راهنمایی، هدایت و حفاظت از گمراهی‌اند.

[۱۵] مجلسی: حق‌الیقین، ص ۵۱٩. [۱۶] مجلسی: عین‌الحیاة، ص ۵٩٩. [۱٧] بیاضی: الصراط المستقيم، ۳/۱۶۸. [۱۸] مجلسی: حیاة القلوب، ۲/٧۰۰. [۱٩] عیاشی: تفسیر عیاشی، ۲/۲۶٩. [۲۰] بیاضی: الصراط المستقيم، ۳/۱۶۱.