مسیحیت را بشناسید

فهرست کتاب

حقیقت امر چیست؟

حقیقت امر چیست؟

قوم بنی اسرائیل به سبب داشتن عقیدۀ توحید درهر زمانی از سائر ملت‌های معاصر خود ممتاز بودند اما به علت همسایگی و همنشینی با قبیله‌های بت‌پرست مشرک و گذشت زمان طولانی از تعلیمات پیامبران، عقاید نادرست و عادات جاهلی به سوی آن‌ها جریان پیداکرد. عیسی÷آنان را به توحید خالص و رهائی از تمام آن چه که از عادات جاهلی و عقاید باطل بود فرا می‌خواند، چون ترک این همه بر یهودیان گران آمد، علیه او به پیکار بر خاستند و باکمان واحد به سویش تیر پرتاب می‌نمودند و او را آماج تهمت‌ها و سخنان بیهودهء خود قرار می‌دادند و دشنام‌های زشت و گستاخانه را در مورد او به کار می‌بردند، و مادرش -مریم بتول- را دشنام می‌دادند و طعنه می‌زدند. سپس تصمیم به قتلش گرفتند تا از او خلاصی یابند، پس موضوع را به حاکم رومی عرضه داشته و گفتند: او مرد شورشی و هرج و مرج طلب است که از دین ما برگشته، جوانان را فریفته و شیفتهء خود نموده، وجودش خطری برای حاکمیت است، چون در برابر نظام (حکومت) هیچ نرمشی نشان نمی‌دهد و مقید به قانون نیست، این سخنان پر از نیرنگ و زیرکی بود و رنگ سیاسی را به همراه داشت زیرا یهودیان خوب میدانستند که جنبۀ دینی حکام را تحریک نمی‌کند لذا سخنان خود را به سیاست آمیختند.

فرمانروایان بیگانۀ مشرک که سر گرم ادارۀ امور بودند حقیقت امر را نمی‌دانستند و از کینه ورزی‌های یهود و دشمنی آن‌ها با مسیح÷را به آسانی درک نمیکردند، همین بود که بعد از پافشاری یهود ورفت و آمدهای مکرر آنان حکام وقت تصمیم گرفتند تا ازین قضیه خود را خلاص کنند.

عصر روز جمعه بود و فردایش روز شنبه که یهودیان درین روز کار نمی‌کردند و روز تعطیل عمومی بود اما آنان بسیار حریص بودند تا حکم قبل از غروب آفتاب روز جمعه صادر گردد و روز شنبه را با خیال راحت استراحت نمایند، همین بود که حکم قتل او به وسیلۀ صلیب صادر گردید. بعد از صادر شدن حکم اعدام مسیح÷عده‌ای از یهودیان و جوانان هیجان زده ای که آرزوی از بین بردن وی را داشتند، میخواستند هر چه زودتر به محل دار برسند، مسیح÷که بسیار خسته و ناتوان شده توانائی تند رفتن را نداشت. درین شرایط، مأمور نگهبان مسیح به جوان اسرائیلی دستور داد تا چوبۀ دار را حمل کند، این جوان از دیگر دوستانش پرجوش و خروش تر و احساساتی تر و ابله تر بود و میخواست هرچه سریع تر این امر به پایان رسد، به این ترتیب جمعیت به دروازۀ محل چوبۀ دار رسیدند، نگهبانان محل چوبۀ دار پیش آمدند و دست جوان حامل صلیب را گرفتند، ناله و فریاد از هر سو بلند شد، آن جوان نیز فریاد می‌زد و می‌نالید که او بیگناه است ولی نگهبانان که از رومیان بودند زبانش را نمی‌فهمیدند و هیچ توجهی به این داد و فریاد نکردند آن‌ها جوان را گرفته حکم را در مورد او اجرا کردند و یهودیان نیز از دور ناظر حادثه بودند، دنیا در تاریکی شب فرو رفته بود و آن‌ها قطعاً یقین داشتند کسی که به صلیب کشیده شده مسیح است.

اما خداوند مسیح را از کید و مکر یهود رهانید و به سوی خود فرابرد [۱۴].

خداوند درین مورد خبر می‌دهد: ﴿وَبِكُفۡرِهِمۡ وَقَوۡلِهِمۡ عَلَىٰ مَرۡيَمَ بُهۡتَٰنًا عَظِيمٗا ١٥٦ وَقَوۡلِهِمۡ إِنَّا قَتَلۡنَا ٱلۡمَسِيحَ عِيسَى ٱبۡنَ مَرۡيَمَ رَسُولَ ٱللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِن شُبِّهَ لَهُمۡۚ وَإِنَّ ٱلَّذِينَ ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكّٖ مِّنۡهُۚ مَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍ إِلَّا ٱتِّبَاعَ ٱلظَّنِّۚ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينَۢا ١٥٧ بَل رَّفَعَهُ ٱللَّهُ إِلَيۡهِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمٗا ١٥٨[النساء: ۱۵۶ - ۱۵۸].

ترجمه: «و (خداوند بر آنان خشم گرفت) به سبب کفر ورزیدن شان ، و افترای بزرگی که بر مریم بستند. و میگفتند که: ما عیسی پسر مریم، پیغمبر خدا را کشتیم! در حالی که نه او را کشتند و نه بدار آویختند، و لیکن کار بر آنان مشتبه شد و کسانی که در بارۀ او اختلاف پیدا کردند (همگی) راجع به او در شک و گمانند و آگاهی بدان ندارند و تنها به گمان سخن می‌گویند، و یقیناً او را نکشته‌اند (و قطعاً مقتول کس دیگری بوده است) بلکه خداوند او را در پیش خود به مرتبۀ والائی رساند و خداوند توانا و حکیم است».

[۱۴] برگرفته از کتاب پیامبران از دیدگاه قرآن صــ: ۲۳۰- ۲۳۷.