د- اثر عقاید وافکار بتپرستی وفلسفهی آن بر مسیحیت:
مسیح÷بسوی مردمان خرافاتی و گمراه بنی اسرائیل فرستاده شد وی همیشه به پیروانش تأکید میکرد تا در قریههای مجاوری که غیر از یهودیان زندگی دارند نروند [۳۴]، مگر بعد از گذشت زمان آنها اوامر مسیح÷را نادیده گرفتند و به مردمان بتپرست روم و یونان و فارس وغیره رو آوردند. از اینجا واضح میگردد که باهم آمیختن و خلط شدن مسیحیان با مردمان بتپرست و عدم جهانی بودن دیانت مسیحیت، نه تنها نتوانست بر دیگر امتها غالباید بلکه رنگ بتپرستی را بخود گرفت و دین تحریف شده ای بیش باقی نماند [۳۵].
علمای ادیان و تاریخ معتقداند که مسیحیت رنگ و روش دیانتهای شرکی و بتپرست را بخود گرفت، لذا عقیدهء (تثلیث یا سه جوهری که همه خدااند) و عقیدهء (به دار کشیدن خدا بخاطر محو گناهان بنی آدم) وعقیدهء (خدا به شکل جسمی از زن پاکدامنی متولد گردید -والعیاذ بالله-) همهء این اعتقادات در دیانتهای ماقبل یهود و مسیحیان وجود داشت. این اعتقاد نزد هندوها، بودائیها، مصر قدیم، فارس، یونان، روم، آشوری ها، وینیقی ها، اسکندنوی ها، و تتارها، مردمان مکسیک و کانادا نیز رائج بود [۳۶].
چنانکه افکار و معتقدهای امپراطور روم (قسطنطین) تأثیر قوی بر دیانت مسیحیت نمود. قسطنطین که مرد بتپرست و در عین وقت بیخبر از دیانت مسیحیت بود، توانست مسیحیان را از ظلم وجور وستم یهودیان رومانی نجات دهد، ولی اختلافات مسیحیان وی را مجبور ساخت تا انجمنی را در سال ۳۲۵م تشکیل دهد، وی در این انجمن به نظریات مردمانی که به خدا بودن مسیح÷معتقد بودند میلان داشت لذا افکار ومعتقدات شرکی تصویب گردید وهر کسی که مخالف آن بود به وسیلهء زور سلطان با وی معامله صورت میگرفت، حالا واضح شد که مسیحیت اعتقاد به سه خدا دارند و با زور سلطان منتشر گردیده است. چنانکه انجمنهای مسیحیت که در سالهای ما بعد تشکیل یافت، اساس دین مسیحیت را مطابق هوی و هوس شان گذاشتند وهر کسی با آنها مخالفت مینمود مورد تکفیر قرار میگرفت [۳۷].
[۳۴] انجیل متی ۱۰/ ۵. [۳۵] دراسات فی الأدیان صـ: ۳۶۰. [۳۶] مرجع سابق. [۳۷] دراسات فی الأدیان صـ: ۳۶۳.