عطسهزننده با صدای بلند «الحمد لله» بگوید اگر چه در نماز فرض باشد
علما اتفاق نظر دارند بر اینکه برای عطسهزننده مستحب است که بعد از عطسه «الحمد لله»بگوید [۲۱]و برای شنوندگان، گفتن «الحمد لله هنگام شنیدن عطسۀ شخص دیگر مشروع نیست و احادیث وارد شده در این زمینه ضعیف هستند». [۲۲]
هنگامی که شخصی عطسه میزند مناسب است که «الحمد لله»بگوید و هنگام گفتن حمد صدایش را بلند کند فرق نمیکند چه داخل نماز باشد [۲۳]و یا خارج از نماز از پیامبر اکرم ج روشهای مختلفی در رابطه با «حمد» نقل شده و مطابق سنت «حمد» انواع زیادی دارد و مناسب است که همه انواع آن گفته شود گاهی که یک روش و گاهی به روش دیگر، تا با این کار از سنت پیامبر اکرم ج پیروی کرده باشد و از انواع آنکه عبارتند از:
۱- عطسهزننده «الحمد لله»بگوید و از حضرت ابوهریرهس روایت شده است که پیامبر اکرم ج فرمودند: «إن الله یحب العطاس ویکره التثاءب فإذا عطس فحمد الله فحق علی کل مسلم سمعه إن یشمته». [۲۴]
خداوند عطسه را دوست میدارد و خمیازه را ناپسند میداند. هر گاه کسی عطسه زد و حمد خدا را گفت «الحمد لله»و بر مسلمانی که آن را شنید لازم است که جواب عطسهاش را بدهد.
۲- یا اینکه عطسهزننده «الحمد لله رب العالمین»بگوید:
حضرت ابن مسعودس از رسول اکرم ج روایت کرده است که ایشان فرمودند:
«إذا عطس أحدکم فلیقل: الحمد لله رب العالمین ویقال له: یرحمك الله ولیقل یغفر الله لکم». [۲۵]
هنگامی که یکی از شما عطسه زد «الحمد لله رب العالمین»بگوید و دیگران یعنی شنوندگان در جواب او «یرحمك الله»بگویند و عطسهزننده در پاسخ او «یغفر الله لکم»بگوید. اما راجع به اینکه خیلی از مردم عادت دارند بعد از «الحمد لله رب العالمین»، سوره فاتحه را کامل میخوانند این کار آنها بیاساس بوده و در شریعت برای آن اصل و دلیلی وجود ندارد و بسیاری از مردم از حد تجاوز کردهاند و قبل یا بعد از «الحمد لله»، «أشهد أن لا إله إلا الله»میگویند در حالی که این کار آنان بدعت و حرام است. [۲۶]
همچنین گفتن «الحمد لله» ..الحمد لله کعز جلا له»مشروعیت ندارد و احادیث وارد شده در این زمینه ضعیف هستند. [۲٧]
۳- یا اینکه عطسهزننده «الحمد لله علی کل حال»بگوید:
از حضرت علیس روایت شده است که پیامبر اکرم ج فرمودند:
«إذا عطس أحدکم فلیقل: «الحمد لله علی کل حال ولیقل له من عنده: یرحمك الله ویرد علیهم یهدیکم الله ویصلح بالکم». [۲۸]
هنگامی که یکی از شما عطسه زد باید «الحمد لله علی کل حال»بگوید و اطرافیانش در جواب، «یرحمك الله»بگویند و خود عطسهزننده در پاسخ اطرافیانش «یهدیکم الله ویصلح بالکم»بگوید. (یعنی خداوند شما را هدایت کند و حال شما را بهبود سازد).
۴- یا اینکه عطسهزننده «الحمد لله حمدا کثیراً طیباً مبارکاً فیه مبارکهً علیه، کما یحب ربنا ویرضي»بگوید.
از حضرت رفاعه بن رافع روایت شده است که میگوید: من پشت سر رسول خدا ج نماز خواندم و عطسه زدم و قتیبه که کنار من ایستاده بود چیزی نگفت و من «الحمد لله حمداً کثیراً مبارکه فیه مبارکاً علیه کما یحب ربنا ویرضی»گفتم و هنگامی که رسول خدا ج نماز را به پایان رسانید فرمود: گوینده چه کسی بود. عرض کردم: من یا رسول الله ج. رسول خدا ج فرمودند:
«لقد رأیت بضعه وثلاثین ملکا یبتدرنه أیهم یکتبها أول». [۲٩]
«من سی و اندی فرشته را دیدم که به سوی آن میشتافتند و هر کدام تلاش میکرد که آن را پیش او همه بنویسد».
عطسهزننده از ذکر، تسبیحی که در حدیث نیامده است باید جدا پرهیز و اجتناب کند چون که بهترین روش، روش محمد ج است.
حضرت مجاهد/میفرماید: یکی از پسران حضرت عبدالله بن عمرب، ابوبکر و یا عمر، عطسه زد و گفت: آب، حضرت عبدالله بن عمربگفت: آب چیست؟ گفت: آب اسم شیطانی است از شیاطین است که بین عطسه و حمد قرار دارد [۳۰]. حضرت سالمبن عبیدس میگوید: من همراه یک گروهی در سفر بودم، یکی عطسه زد و گفت: «السلام علیکم»حضرت سالمبن عبید در جوابش گفت: «علیک وعلی أمک»سلام بر تو و بر مادرت، مرد ناراحت شد (که من به او سلام دادم و او اسم مادرم را گرفت) حضرت سالم گفت: من چیزی نگفتم مگر آنچه را که از رسول خدا ج شنیده بودم روزی مردی نزد رسول خدا ج عطسه زد و گفت: «سلام علیکم»و رسول خدا ج فرمود: «علیك وعلی أمك»رسول خدا ج فرمود: هر گاه یکی از شما عطسه زد «الحمد لله رب العالمین»بگوید و شنوندۀ حمد «یرحمك الله»بگوید و عطسهزننده در پاسخ شنونده «یغفر الله لنا ولکم»بگوید. [۳۱]
[۲۱] نگاه به شرح ابن العربی که بر سنن ترمذی نوشته شده است، ۱۰/۲۰۶ و نگاه به فتحالباری، ۱۰/۶۱۸. [۲۲] نگاه به اذکار للنوی، ص ۴۲٧. [۲۳] البته در مذهب احناف جواب دادن عطسه در حین خواندن نماز، باعث فاسد شدن نمازها است و دلیلشان حدیث صحیح مسلم شریف، ج ۱، ص ۲۰۳ باب تحریم الکلام فی الصلاة که راوی حدیث حضرت معاویه بن الحکم السمی است و در همین کتاب در بحث «چه کسی مستحق جواب دادن نیست» آمده است. جهت تفصیل بیشتر مراجعه شود به فتح باب العنایة از مرحوم ملاعلی قاری (مترجم). [۲۴] نگاه به الفوائد المجموعة فی الأحادیث الموضوعة از علامه شوکانی، ۲۲۴ تا ۲۲۲ و نگاه به کشف الخفا از علامه عجلونی، ۲/۲۵۲، شماره ۵۴٩۶. [۲۵] امام بخاری در صحیح خود کتاب الأدب باب ما یستحب من العطاس و ما یکره من التثاءب، ٧/۱۲۴-۱۲۵ تخریج کرده است. و امام نسائی در عمل الیوم و اللیلة، ص ۲۴۰، شماره ۲۲۴ و علامه ابن السنی در عمل الیوم و اللیلة، باب کیف یرد علی من شمته، ص ٩۵، شماره ۲۵٩ تخریج کردهاند و علامه آلبانی در صحیح الجامع، ۱/۱٧٩، شماره ۶۸۶ و همچنین ابن السنی ابومحمد السلفی این را صحیح دانستهاند در ص ٩۵، شماره ۲۶۰. [۲۶] نگاه به فتحالباری، ۱۰/۶۱۶. [۲٧] این حدیث را امام حافظ ابن حجر در فتحالباری، ۱۰/۶۱۶ ضعیف قرار دادهاند و همچنین ابومحمد السلفی محقق عمل الیوم واللیلة وابن السنی ص ٩۵، شماره ۲۶۰ این حدیث را ضعیف قرار دادهاند. [۲۸] این حدیث را امام احمد در «المسند»، ۱/۱۲۰-۱۲۲ و دارمی در سنن خویش از ابیایوبسدر کتاب الاستئذان باب إذا عطس الرجل ما یقول، ۲/۲۸۳ و امام ترمذی در سنن خویش ابواب الأدب باب کیف تشمت العاطس، ۱۰/۲۰۰-۲۰۱ و حاکم نیز در کتاب الأدب، ۴/۶۴ تخریج کردهاند. و این حدیث را علامه آلبانی در صحیح سنن ترمذی صحیح دانستهاند، ۲/۳۵۴، شماره ۲۲۰۲ و النبا در شرح که بر مسند أحمد، ۱٧/۳۲۱ نوشتهاند حسن داشتهاند. [۲٩] این حدیث را امام ابوداود در سنن خویش در کتاب الصلاة، باب ما یسفتح به الصلاة من الدعاء، ۱/۲۰۵، شماره ٧٧۳ و ترمذی در أبواب الصلاة، باب ما جاء فی الرجل یعطس فی الصلاة، ۲/۱٩۳-۱٩۴ و بیهقی در کتاب الصلاة، باب القول عند رفع الرأس من الرکوع و إذا استوی قائما، ۲/٩۵ و ذکر أن الصلاة فی هی المغرب، و حاکم در «المستدرک» کتاب معرفة الصحابة و همچنین حافظ ابن حجر در الفتح آن را تخریج کرده و طبرانی تخریج کرده همین حدیث را و گفته سند آن اشکالی ندارد، ۱۰/۶۱٩ و همه آن را تخریج کردهاند و در صحیح سنن ابیداود علامه آلبانی آن را صحیح قرار دادهاند، ۱/۱۴٧، شماره ٧۰۰. [۳۰] امام بخاری در کتاب الأدب المفرد، باب لایقل آب، ۲/۳٩۰ این حدیث را تخریج کرده است و اسناد این حدیث را حافظ ابن حجر در فتحالباری صحیح دانستهاند. [۳۱] این حدیث را امام ابوداود در کتاب الأدب، باب ما جاء فی تشمیت العطاس، ۴/۳۰٧، شماره ۵۰۳٧ تخریج کرده است و امام نسائی در عمل الیوم واللیلة ما یقول العطاس إذا شمت، ص ۲۴۱، شماره ۲۲۵ و ترمذی در سنن خود در أبواب الأدب باب ما جاء کیف تشمت العاطس، ۱۰/۱٩٩-۲۰۰ و حاکم در مستدرک، کتاب الأدب، ۴/۲۶٧ تخریج کردهاند و این حدیثی است که امام ابوداود بر آن سکوت کرده است، ۴/۳۰٧ و علامه آلبانی در مشکات، ۳/۱۳۴۱ سند آن را صحیح دانسته است.