فصل اول: خاتمه نیکو
الحمدلله الذي وسعت رحـمته کل شيء وأحصی کل شی عدداً، رحم من شاء من عبادة فهیّأ لـهم في الدینا ما یرفع به درجاتهم في الآخرة فصابروا علی طاعته واجتهدوا في عبادته، إن أصابتهم سراء شکروا فکان خیراً لـهم وإن أصابتهم ضراء صبروا فکانوا كمن قال الله تعالی فیهم:﴿إِنَّمَا يُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَيۡرِ حِسَابٖ﴾، أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریك له وأشهد أنّ محمداً عبده ورسوله، الـمبعوث رحـمة للعالـمین جتسلیمـاً کثیراً.
حمد و سپاس بیکران آن ذاتی را که رحمتش بر تمامی چیزها گسترانیده شده است. بر هر کس از بندگانش بخواهد رحم میکند و در دنیا برای بندگانش اسبابی را فراهم آورده تا سبب علو درجات آنها در آخرت قرار گیرد. اگر بر طاعت و بندگی او صبر کردند و در عبادت کوشیدند و هنگامی که به آنها سرور و خوشحالی رسید، الله را شکر کردند، این عمل برای آنها بسیار نیکو و با ارزش است و اگر به آنها ضرری رسید و در مقابل صبر را اختیار کردند، الله تعالی آنها را جزء گروهی قرار میدهد که در موردشان فرموده است:
﴿إِنَّمَا يُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَيۡرِ حِسَابٖ﴾[الزمر: ۱۰].
«همانا مزد صابرین بیشمار و کامل داده میشود».
گواهی میدهم بر این که هیچ معبودی غیر او وجود ندارد، از شریک مبّرا و پاک است و گواهی میدهم بر این که محمد جبنده و رسول مبعوث او و رحمت للعالمین است درود و سلام فراوان بر او باد.
ای انسان، نصیب هر شخصی از دنیا عمر او است اگر در این مدت کوتاه عمرش چیزی را ذخیره کرد که برای سرای آخرتش سود داشته باشد و سبب نجات او از دوزخ شود آن شخص در تجارت سود و منفعت زیادی را کسب کرده است. اما اگر برعکس عمل کرد و بهسوی معاصی و گناه رفت و به درگاه الهی رجوع و توبه نکرد در زمره خاسرین قرار گرفت است و چه بسیار افرادی که در زیر خاک هستند و جز افسوس، چاره دیگر ندارند که چرا در دنیا عملی را انجام ندادند. که در روز جزا و در دار آخرت برایشان منفعتی داشته باشد. اما این افسوس هیچ نتیجهای جز ندامت و پشیمانی در بر ندارد.
شخص بهشتی بر این افسوس میخورد، که کاش در دنیا عمل نیک بیشتری انجام میداد. تا در آخرت در مقام بالاتری قرار میگرفت و شخص جهنّمی نیز بر این حسرت و افسوس میخورد که چرا در این دنیا در مدّت عمر خود به معاصی روی آورد. و گناه انجام داد، و بهسوی خداوند رجوع نکرد و فریب شیطان را خورد.
اما ای انسان، آگاه باش که عاقل و دانا کسی است که قبل از این که خداوند او را محاسبه کند خود به حساب نفس خویش میپردازد و از گناهان خود نیز ترس دارد که مبادا سبب هلاکت او شود چنان که حضرت عبدالله بن مسعود سمیفرماید:
«الْمُؤْمِنَ يَرَى ذُنُوبَهُ كَأَنَّهُ قَاعِدٌ تَحْتَ جَبَلٍ يَخَافُ أَنْ يَقَعَ عَلَيْهِ». «شخص مؤمن، گناهان خود را مانند کوهی میبیند که زیر آن نشسته است و ترس دارد که سبب هلاکت او قرار گیرد».
چه بسیار افرادی هستند که بر گناهان صغیره استمرار دارند و آن را انجام میدهند و برای آنها انجام گناه صغیره آسان است امّا فکر نمیکنند که زمانی همین گناهان کوچک سبب هلاکت آنها میشو و در خاتمه آنها اثر سوء میگذارد.
چنان که انس بن مالک سمیفرماید:
«إنكم لتعلمون أعمالا هي أدق في أعينكم من الشعر، كنا نعدها على عهد رسول الله جمن الـموبقات». «ای بندگان خدا، شما اعمالی را انجام میدهید، که در نزد شما مانند مویی بسیار کوچک به شمار میرود. در حالی که در زمان رسولخدا جآنها را از مهلکات به حساب میآوردیم و عقیده داشتیم که همینها سبب هلاکت شخص میشود».
چه بسا انجام گناه صغیره سبب انجام گناه کبیره میگردد، چنانکه بزرگان فرمودهاند. «معظم النار من مستصغر الشرر».
«شعلههای بزرگ آتش از آتش پارههایی کوچک سرچشمه میگیرد».
الله تعالی تمامی مؤمنین را به اهمیت حسن خاتمه (خاتمه نیکو) ترغیب و تشویق میکند. و فرموده است.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٠٢﴾[آل عمران: ۱۰۲].
«ای مسلمان، بترسید از الله چنانکه باید و نمیرید مگر در حالی که مسلمان باشید».
و در جایی دیگر فرموده است: ﴿وَٱعۡبُدۡ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأۡتِيَكَ ٱلۡيَقِينُ٩٩﴾[الحجر: ٩٩]. «عبادت کن پروردگارت را تا وقتی که مرگ تو فرا برسد».
و آگاه باش که امر به تقوی و ترس از الله و طاعت و بندگی او تا آخرین رمق انسان به خاطر کسب خاتمه نیکو ادامه دارد.
چنان که رسولخدا جفرمودهاند که بعضی از مردم در طاعت و بندگی خداوند بسیار تلاش و کوشش میکنند و مدّت بسیار زیادی از دوران حیات خود را با دوری از گناهان سپری میکنند، امّا آنگاه که زمان مرگشان فرا میرسد بهسوی معاصی و گناهان روی میآورند که همین عمل بر خاتمه آنها اثر سو، میگذارد. و سبب بدبختی آنها در سرای آخرت میگردد. رسولخدا جمیفرماید:
«وَإِنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ حَتَّى مَا يَكُونُ بَيْنَهُ وَبَيْنَهَا إِلاَّ ذِرَاعٌ فَيَسْبِقُ عَلَيْهِ الْكِتَابُ، فَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ فَيَدْخُلُها». «افرادی هستند که عمل اهل جنّت را انجام میدهند تا اینکه بسیار به جنّت نزدیک میشود امّا اجل و تقدیر بر آنها پیشی میگیرد و عمل اهل جهنم را انجام میدهند و از اهل دوزخ قرار میگیرند».
در حدیثی از سهل بن سعد ساعدی سروایت شده است که رسول خدا جدر جنگی مقابل مشرکین صف آرایی کردند و بعد از جنگ هر یک از دو طرف بهسوی لشکریان خود برگشتند. و رسولخدا جنیز به طرف مجاهدین آمدند. در همین اثنا در میان اصحاب مردی بود که از همه بیشتر در این جنگ تلاش کرده بود یعنی تمام گوشه و کنار جنگ را گشت میزد و اگر شخص از کفّار را میدید، او را از پای درمیآورد و به اسفلالسافلین میفرستاد. بعد به رسولخدا جگفته شد که امروز هیچ شخصی اندازه فلانی اجر و پاداش کسب نکرده است و هیچ کس گوی سبقت را از او نگرفته است. رسولخدا جدر جواب فرمودند: «اما إنّه من اهل النار» او جهنمی است. یکی از اصحاب هنگامی که این قول رسولخدا جرا شنید، گفت: من با او همراه میشوم تا ببینم عاقبت این شخص چه میشود.
که رسولخدا جاین سخن را فرمود. و با او همراه شد و به دنبال او رفت. در حین جنگ به او مجروحیّت شدیدی رسید و بر این زخم و مجروحیت خود طاقت نیاورد و خودکشی کرد شمشیر خود را بر زمین گذاشت و تیزی او را میان سینه خود قرار داد و خود را بر آن رها کرد و خود را از پای درآورد. این صحابی که او را همراهی میکرد، به نزد رسولخدا جآمد و گفت: «أَشْهَدُ أَنْك رَسُول الله».
رسولخدا جفرمود: چه شده؟ جواب داد «آن شخصی که گفتی، جهنمی است، راست گفتی» سخنی که گفت، برای مردمی که در اطراف رسولالله جبودند، تعجبآور بود و به نظرشان بزرگ و عجیب آمد آن صحابی گفت: من او را دنبال کردم. و در هنگام جنگ با مجروحیت شدیدی روبرو شد. صبر نکرد و خودکشی کرد. رسولخدا جهنگامی که این کلام را شنیدند فرمودند:
«إِنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ عَمَلَ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فِيمَا يَبْدُو لِلنَّاسِ، وَإِنَّهُ لَمِنْ أَهْلِ النَّارِ، وَإِنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ عَمَلَ أَهْلِ النَّارِ فِيمَا يَبْدُو لِلنَّاسِ،وَهوَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ». «افرادی هستند که عمل اهل جنّت یعنی عمل نیکو و صالح انجام میدهند. و مردم یقین دارند که آنها بهشتی هستند. در حالی که اهل دوزخند و در مقابل انسانی دیگر هست که از نظر کردار و عمل مانند اهل جهنم عمل میکند، و مردم گویند که او از اهل دوزخ است. در حالی که او بهشتی است».
الله أصفات مؤمنین را در قرآن بیان نموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ خَشۡيَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ٥٧ وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ يُؤۡمِنُونَ٥٨ وَٱلَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا يُشۡرِكُونَ٥٩ وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ٦٠ أُوْلَٰٓئِكَ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ٦١﴾[المؤمنون: ۵٧-۶۱]. «آنان کسانی که از عذاب پروردگار خود ترس دارند. آنان که به آیات پروردگار خود ایمان دارند. و آنان که برای پروردگار خود شریک مقرر نمیکنند. و آنان که میدهند. آنچه میدهند در حالی که دلهایشان ترسان است. به سبب آن ایشان بهسوی رب خویش رجوع کنندگانند این جماعت کسانی هستند که در نیکی میشتابند و بهسوی آن سبقت کنندگانند».
الله أدر این آیات چند صفت از مؤمنین را بر شمرده است که در وجود هر کس این صفات یافت شد او مؤمن است. ۱- از عذاب الهی خوف بسیار دارند. ۲- به آیات الهی ایمان دارند. ۳- برای خداوند شریک مقرر نمیکنند. ۴- در راه خداوند انفاق میکنند در حالی که دلهایشان برای رجوع به رب خویش ترسان است. ۵- در نیکیها شتاب دارند. ۶- در شتاب بهسوی نیکی با همدیگر رقابت دارند و مسابقه میدهند.
حالات تمامی اصحاب رضوانالله علیهم اجمعین نیز همینطور بود که از الله ترس داشتند و عمل نیکوی زیادی انجام میدادند و هر کس قصد داشت از دیگری سبقت بگیرد چنانکه (احمد) از حالت حضرت ابوبکر سروایت میکند که میفرمود:
«ودّدت أنّي شعرة في جنب عبد مؤمن، وکان سیمسك بلسانه ویقول هذا الذي أوردنی الـموارد». «کاش من مویی در بدن مؤمن بودم» و در حالی که حضرت ابوبکر سزبان خود را گرفته بود میگفت: این زبان، مرا در جاهایی بسیار وارد کرده است».
این حالت بهترین امّت پیامبر جبوده است. امّا حالت حضرت علی ÷چگونه بوده، روایت شده که این حضرت فرمود: من از دو چیز زیاد ترس دارم ۱- آرزوهای طولانی ۲- پیروی هواههای نفسانی، که این دو چیز سبب هلاکت بسیاری از مردم میگردد.
امّا سبب خوف ایشان چه بود؟ میفرماید: آرزوهای طولانی سبب میشود که انسان از آخرت فراموش کند. چه بسا انسان آرزوهایی را در دل دارد و به آنها نمیرسد و مرگ به سراغ او میآید. در حالی که نه برای آخرت خود چیزی را ذخیره کرده و نه به آرزوی خویش رسیده است. اما پیروی هواهای نفسانی انسان را از حق منحرف میگرداند. و در جایی حضرت علی سفرموده که دنیا پشت کرده و میرود. یعنی دنیا به آخر الزمان رسیده و قیامت نزدیک است. و آخرت به سرعت بهسوی انسان میآید. و این را بدانید که هر یک از این دو (دنیا و آخرت) فرزندانی دارد. شما کاری کنید که از فرزندان آخرت باشید و مواظب باشید تا از فرزندان دنیا قرار نگیرید. که دنیا و محبّت و آرزوهای آن سبب هلاکت شخص در هر دو جهان میشود. بدانید که امروز روز عمل و کشت و کار است. و روز حساب و برداشت نیست. امّا فردا (آخرت) روز بر داشت و حساب است و روز عمل و کشت نیست. و اگر کسی چیزی را در این دنیا کشت کرد فردا آن را برداشت میکند. همانطور که میدانید مرگ ناگهانی در اسلام بسیار زشت و ناپسند است. زیرا انسان را در حالت بیخبری فرا میگیرد. و هیچگونه مهلتی به او نمیدهد و چه بسا انسانهایی بودند که مشغول معصیب بودهاند و در همان حال روحشان از بدن جدا شده و خاتمه آنها با معصیت و گناه همراه شده است و اثر بدی بر او میگذارد خداوند ما را در پناه حقّش محافظت فرماید.
همچنین سلف صالح ما، از خاتمه سوء، ترس بسیار زیادی داشتند، چنان که سهل تستری میفرماید: صدّیقین در تمامی اوقات عمر خود از این ترس داشتند که مبادا با خاتمه سوء از این دنیا رخت سفر ببندند همانگونه که الله أآنها را در قرآن توصیف نموده است: ﴿وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ﴾آنها افرادی هستند که قلوبشان ترسان است. انسان باید در تمامی حالات متوجه باشد که عملی را انجام ندهد که بر خاتمه او اثر سوء بگذارد و با خاتمه سوء از این دنیا برود.
و باید همیشه این حالت در مقابل چشمش مجسم و ظاهر باشد. زیرا همین خوف از خاته سوء سبب میشود که انسان بهسوی عمل نیک روی بیاور و عمل خود را به طور صحیح انجام دهد. چنان که رسولخدا جفرمودهاند: «مَنْ خَافَ أَدْلَجَ وَمَنْ أَدْلَجَ بَلَغَ الْمَنْزِلَ أَلاَ إِنَّ سِلْعَةَ اللَّهِ غَالِيَةٌ أَلاَ إِنَّ سِلْعَةَ اللَّهِ الْجَنَّةُ». «کسی که از خاتمه خود ترس داشته باشد شتاب میکند و کسی که شتاب کرده به منزل میرسد». آگاه باشید، کالای خداوندی بسیار گران است و کالای الهی جنّت است که به آسانی به دست نمیآید و باید برای به دست آوردن آن زحمت کشید. همانطور که برای به دست آوردن هر چیزی باید زحمت بکشیم. و برای اشخاصی که موت آنها فرا رسیده و علامات مرگ در وجودشان ظاهر شده است باید امید آنها در آن هنگام بیشتر شود. و برای ملاقات الله مشتاق باشند. چنانکه گفته شده است «مَنْ أَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ أَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ» «کسی که مشتاق ملاقات با الله باشد الله أنیز مشتاق ملاقات با او است».
رسولخدا جفرمودند: «لَا يَمُوتَنَّ أَحَدُكُمْ إلَّا وَهُوَ يُحْسِنُ الظَّنَّ بِاَللَّهِ ﻷ» «در حالی از دنیا بروید که نسبت به الله أگمان نیک داشته باشید».
اما چه بسیار از مسلمانان جاهل بر وسعت رحمت الهی و بر عفو و مغفرت او توکل کردهاند و میگویند که الله أغفور و رحیم و رحمت او وسیع است. و در بحر گناهلان غوطهور شدهاند و گناهان بسیاری انجام میدهند و از خدا بیخبرند و بهسوی او توبه و رجوع نمیکنند و فقط بر این توکل کردهاند که الله أبخشنده و مهربان است و بر جهل خودشان باقی ماندهاند در حالی که این استدلال آنها بسیار خطا است و سبب هلاکت آنها میگردد. چنان که رسولخدا جفرمودهاند: «الْكَيِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسَهُ، وَعَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ، وَالْعَاجِزُ مَنْ أَتْبَعَ نَفْسَهُ هَوَاهَا، وَتَمَنَّى عَلَى اللَّهِ» «عاقل، کسی است که نفس خود را پست بشمارد و برای بعد از مرگ عمل کند و شخص عاجز و نادان، کسی است که از هواهای نفسانی خود پیروی کند و بر خدا توکل داشته باشد».
ای انسان، بدان در حالی که خدا، غفور الرحیم است در مقابل شدید العقاب نیز هست و در قرآن در جاهای متعدّدی به آن اشاره کرده است.
﴿نَبِّئۡ عِبَادِيٓ أَنِّيٓ أَنَا ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ٤٩ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ ٱلۡعَذَابُ ٱلۡأَلِيمُ٥٠﴾[الحجر: ۴٩-۵۰]
«ای پیامبر جبندگان مرا خبر ده همانا من آمرزنده مهربانم و بدرستی که عذاب من عذاب درد دهنده است».
و در جایی دیگر فرموده است:
﴿تَنزِيلُ ٱلۡكِتَٰبِ مِنَ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ٢ غَافِرِ ٱلذَّنۢبِ وَقَابِلِ ٱلتَّوۡبِ شَدِيدِ ٱلۡعِقَابِ ذِي ٱلطَّوۡلِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ إِلَيۡهِ ٱلۡمَصِيرُ٣﴾[غافر: ۲-۳]
«نازل کردن کتاب از جانب خداوند غالب و داناست، آمرزنده گناه و پذیرنده توبه و سخت عقوبتکننده است».
کرخی میفرماید: امید رحمت داشتن از کسی که او را اطاعت نمیکنی عین بیخردی است.
و همچنین شخص مسلمان باید همیشه در این فکر باشد که اگر از مردم قرضی دارد آن را ادا کند و بر ادا کردن آن حریص باشد و حدیثی از رسول خدا جروایت شده که فرمودند:
«مَنْ أَخَذَ أَمْوَالَ النَّاسِ يُرِيدُ أَدَاءَهَا أَدَّى اللَّهُ عَنْهُ، وَمَنْ أَخَذَهَا يُرِيدُ إتْلَافَهَا أَتْلَفَهُ اللَّهُ عليه». «کسی که اموال مردم را بگیرد و قصد ادای آن را داشته باشد خداوند از جانب او قرضش را ادا میکند یعنی خداوند طریقه ادای قرضش را فراهم مینماید، و اگر قرض گرفت اما قصد تلف مال مسلمان را داشت. خداوند نیز مال او را تلف میکند و اصلا نخواهد توانست مال را فراهم کند».
اگر بر شخصی ظلم و ستمی روا داشته یا از او غیبت کرده باید به فکر حلالیت آن باشد و از طرف مقابل، طلب عقو و بخشش کند. زیرا هیچ شکی نیست، که در روز قیامت آن شخص حقش را مطالبه میکند و حتما خداوند او را محاکمه خواهد کرد و روایت شده که اگر حیوانی، حیوانی دیگر را شاخ بزند در روز قیامت زنده میشود و قصاص میگیرد. شخصی که مدیون است یا ظلمی را بر برادر خود روا داشته، اگر حسناتی در اعمال نامه او باشد، از حسنات او به طرف مقابل داده میشود و اگر نیکی نداشته باشد از گناهان طرف مقابل برداشته میشود و به او داده خواهد شد. و رسولخدا جفرمودند: که نفس مومن به خاطر دینش معلّق است تا بر او فیصله شود.