تأخیر در توبه
آنچه بر همه مسلمانان واجب است این است که در تمام دوران و لحظات زندگی بهسوی الله أرجوع کنند و به درگاه او توبه و استغفار نمایند: الله أدر قرآن فرموده است:
﴿وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ﴾[النور: ۳۱].
«ای مومنان بهسوی خداوند رجوع کنید تا رستگار شوید».
همانطور که میدانید رسولخدا جمعصوم است و تمامی گناهان ماضی و آینده او بخشیده شده است با این حال روزی صدبار بهسوی خداوند توبه و استغفار میکردند.
و اغر المزنی سروایت میکند که رسولخدا جفرمودند:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ فَإِنِّي أَتُوبُ فِي الْيَوْمِ مِائَةَ مَرَّةٍ». «ای مردم! بهسوی خداوند توبه و رجوع کنید زیرا من در روزی صدبار بهسوی او توبه میکنم».
و در جایی فرموده است: «إن التائب من الذنب کمن لا ذنب له» «توبهکننده از گناه مانند شخصی است، که گناه ندارد».
اگر شخصی از آماج حملات وساوس و فریب شیطان که به وسیله آن انسان را گمراه میکند نجات یافت و دچار وساوس شیطانی نشد او پیروز شده است. زیرا شیطان در دل انسان رسوخ میکند و به او میگوید، که برای رجوع بهسوی خداوند و فرصت زیادی دارد و او را با فکر و وسوسه خود فریب میدهد تا در توبه تأخیر کند. و همچنین در دلش وسوسه میکند که اگر توبه کردی و بعد از آن بار دیگر مرتکب آن گناه شدی، توبه اصلا پذیرفته نمیشود یا این که میگوید: ای انسان تو حالا جوانی هستی از این جوانی و شکوفه عمرت استفاده کامل را بگیرد و خود را در این مدت زیاد پایبند به طاعت و بندگی قرار نده، و هنگامی که به سن کهولت (۵۰ تا ۶۰) رسیدی توبه نصوح خواهی کرد. در آن وقت مسجد را بر خود لازم بگیرد و اعمالی را انجام بده تا مقرّب درگاه الهی شوی. امّا ای انسان آگاه باش که اینها همه وساوس شیطانی است و چه بسا افراد هستند که به سن کهولت نمیرسند. یا فرصت توبه را دست نمیآورند. در آیات و احادیث است که اگر صدبار توبه کردی و بعد از آن گناه انجام دادی از درگاه الهی ناامید مشو و شاعر شیرین سخن فرموده:
همچنین بعضی از بزرگان فرمودهاند: که همین که در توبه، امروز و فردا کردی، یکی از وساوس شیطانی است و شیطان همیشه در این فکر است، که انسان را از حق منحرف گرداند برای مومن مقید به امور شرعی و انسان مفرط (که از احکام شرع غافل شده است)، مثالی زدهاند فرمودهاند: مثال این دو شخص مانند قومی است که اراده سفر به شهری را دارند. هنگامی که در این سفر حرکت میکند و به مقصد میرسد در میان ایشان دو نفر هستند. که یکی به محض رسیدن به مقصد، به فکر کارهای خویش میافتد و به شهر رهسپار میشود. تمام مایحتاج سفر خود را آماده و مهیا میکند. و کوله بار سفر را برای برگشت میبندد و خوب فکر میکند که چه چیزی در طول مسافرت لازم است همه را مهیا میکند و شادمان، منتظر اعلان حرکت است. اما شخص دیگر از اوّل که به مقصد رسیده، هیچ به فکر سفر خود نیست و با خود میگوید (فردا به شهر میروم و مایحتاج خود را آماده میکنم). تا اینکه امیر قافله اعلان حرکت میدهد و هیچ فرصتی برای تأمین مایحتاج خود را ندارد.
دنیا به منزله همین شهر است که باید انسان برای سرای آخرت تمام زاد و توشه خود را مهیا کنند و آماده سفر به دار آخرت باشد مومن راسخ هنگامی که در این دنیا فانی به فکر آخرت است و عمل نیکو انجام میدهد و تمام امور شرعی را مطابق با قرآن و سنّت رسول جانجام میدهد و هنگامی که مرگ به سراغش میآید، با آغوش باز از او استقبال میکند و خوشحال است. که به ملاقات پروردگار و جنّتالماوی که تمامی نعمتها در آن یافت میوشد میرود اما شخص که در انجام امور شرعی کوتاهی میکنند مانند همان مسافرت غافل است که هیچ زاد و توشهای برای خود آماده نکرده و هنگامی که مرگ به سراغش بیاید خیلی ناراحت میشود و در آن هنگام افسوس میخورد که ای کاش عمل نیکو انجام میدادم و زاد و توشهای برای آخرتم بر میداشتم امّا این افسوس خوردن جز ندامت و پشیمانی نتیجه دیگری ندارد و در آن وقت میگوید.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ٩٩ لَعَلِّيٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِيمَا تَرَكۡتُ﴾[المؤمنون: ٩٩-۱۰۰].
«پروردگارا! مرا به دنیا برگردان تا عمل صالح انجام دهم».
اما در این وقت هیچ چیزی، نصیب او نمی شود و توبه او نیز پذیرفته نخواهد شد.