جواب شبهات در مسائل زنده روز

برابری

برابری

برابری میان افراد بشر، بستگی به میزان سازگاری و مشابهت آنان در خصوصیات جسمانی و رفتاری دارد. یعنی هر اندازه که این خصوصیات با همدیگر سازگارتر و به هم نزدیک‌تر باشند، برابری و همگونی انسان‌ها نیز دقیق‌تر و بیشتر خواهد بود، و اگر با هم متفاوت باشند، نتایج مختلفی را در پی خواهد داشت.

با توجّه به این مقدمه، نمی‌توان به برابری مطلق میان افراد بشر اعتقاد جازم داشت. البته ما معتقدیم که برابری واقعی، برابری در حقوق و وظائف است، زیرا همه‌ی افراد بشر در توانائی‌های بدنی و ذهنی حداقل مشابهت را با هم دارند و این مشابهت حداقلی،آنان را در فهم نظم و قوانین، فراگیری، اجرا و پذیرش آن‌ها و بازخواست در قبال آن‌ها توانا می‌سازد.

امّا واضح است که اصل خلقت بشر در استعدادها و اخلاق متفاوت است، و در نتیجه موانعی ذاتی، اجتماعی و سیاسی را در مسیر برابری مطلق قرار می‌دهد که در سؤالات مطرح شده نیز به برخی از این موانع اشاره شده است.

بعضی از این موانع، موقتی، بعضی دائمی، بعضی نادر و بعضی شایع و فراگیر است. امّا مهم این است که هرکدام از این موانع فقط بخشی از حقوق را در بر می‌گیرد و تساوی در حقوق دیگر را نفی نمی‌کند. امّا در زمینه‌‌های دیگر، حقوقی یکسان دارند. چنین تفاوت‌هایی میان انسان هوشمند و انسان کودن وجود دارد و زن نیز در خصوصیات و استعدادها و توانائی‌های جسمانی با مـرد تفاوت دارد که در جای خود بحث مستقلی را در این باره خواهیم آورد. -به امید خدا-.

این موارد که در مثال اخیر ذکر شد، نمونه‌ای از موانع ذاتی برابری مطلق هستند. امّا از جمله موانع اجتماعی یعنی موانعی که هر جامعه‌ای بر اساس تجربه و تمرین زندگی به آن دست یافته و از لحاظ عقلی پذیرفته است که در این صفات، تفاوت وجود دارد، از جمله این موانع می‌توان به برابر نبودن عالم و جاهل اشاره کرد، زیرا مردم همه بر این باورند که انسان جاهل شایستگی ریاست و مسئولیت پذیری را ندارد و نمی‌توان در امور مربوط به اجتماع بر وی اعتماد کرد.

از موانع سیاسی نیز می‌توان به مواردی اشاره کرد که اهل حکومت و اداره مملکت بر آن اتفاق دارند مانند اینکه بعضی گروه‌ها را از پذیرش مسئولیت‌های دولتی بنا به دلایل سیاسی یا نظامی منع می‌کنند و این مسئله‌ای است که همه ملت‌ها بدون استثنا پذیرفته‌اند. مانند اینکه به افراد بیگانه هیچگونه مسئولیت دولتی را واگذار نمی‌کنند و این مسئولیت‌ها و وظایف فقط به افراد میهنی و محلی تعلق می‌گیرد. واگذاری حق انتخاب و ممنوعیت از برخی مشاغل نیز از جمله این موارد است. نظم و برنامه مخصوص نظامیان و اهل سیاست و منع آنان از ازدواج با زنان بیگانه جزو همین موانع سیاسی است. در حکومت اسلامی نیز اهل ذمّه از انجام برخی مسئولیت‌ها منع می‌شوند و حق ازدواج با زنان مسلمان را ندارند که تفصیل این مسئله در آینده خواهد آمد.

این دو مثال اخیر را می‌توان جزو موانع شرعی نیز به حساب آورد، زیرا این احکام در شریعت اسلامی ثابت است و همانگونه که خواننده محترم می‌داند مبتنی بر مسائل منطقی و عرف اجتماعی پسندیده است.

در نتیجه این مثال‌ها امکان فهم قوانین ‌‌[اسلام] فراهم شده و این باور حاصل می شود که برابری مطلق میان مردم امکان پذیر نیست، و حتی اعتقاد به برابری مطلق منجر به اموری خارج از توان بشر می شود و مردم را وادار به فروگذاشتن نعمت‌ها و هدر دادن استعدادها و نیروهایشان می کند، که این مسئله فساد زشت و آشکاری است و نظام جهان در اعطای امتیازات و حقوقی که سبب آبادانی و اصلاح و پیشرفت آن می شود به آشفتگی می گراید. سقوط نظام کمونیستی که اکنون هم شاهد آن هستیم دلیل قاطع و عینی این مسئله نزد اهل عقل و حکمت است.

حال که چنین است پس تفاوت در استعدادها و امکانات و تفاوت در برخورداری از آن‌ها و شیوه استفاده از آن‌ها سبب ایجاد نوعی تفاوت مادی در حقوق هر صاحب نعمتی می‌شود و خانواده و اجتماع از آن بهره‌مند می‌شوند. به همین خاطر است که نوعی اولویت‌بندی حقوق و مسئولیت‌ها میان رؤسا، مدیران و رده‌های پایین تر مشاهده می شود.

شریعت اسلام نیز همگام با فطرت سلیم بشری، امکان ندارد که به سوی نوعی از برابری فرا خواند که سبب لغو تفاوت‌های فردی، استعدادهای ذاتی و خصوصیات موجود میان افراد بشر شود در حالی که واضح است این تفاوت‌ها دارای تأثیر زیادی در اصلاح افراد و گروه‌های بشری است وهدف و مقصد اسلام هم همین است.

این تفاوت‌ها همان تفاوت مؤثری است که در صورت وجود از برابری مطلق جلوگیری می کند.

اما تفاوتی که از جنسیت انسان‌ها، رنگ آن‌ها و یا زبان آن‌ها سرچشمه می‌گیرد در شریعت اسلامی [هیچ جایگاهی ندارد] و در حقوق آن‌ها بی‌تأثیر است، و شریعت اسلام آن را یکی از نشانه‌های عظمت و قدرت کامل خداوند و شایستگی او برای عبادت می داند.

چنین تفاوت‌هایی وظیفه‌ای دیگر نیز دارند که اسلام به آن اشاره نموده که عبارتست از اینکه ابزار شناخت و ایجاد محبت میان انسان‌ها قرار گیرد. عبارت دقیق قرآن چنین است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰكُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ...[الحجرات: ۱۳]. «ای مردمان، ما شما را از مرد و زنی ( به نام آدم و حواء) آفریده‌ایم، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نموده‌ایم تا همدیگر را بشناسید...». و هر کسی با تفاوت و ویژگی خاص درونی و بیرونی از دیگری مشخص شود، و در پیکره جامعه انسانی نقشی جداگانه داشته باشد.

این نگرش به تفاوت‌های جنسی و نژادی از جنبه دیگر نیز قابل اثبات است، و آن اینکه مسلمانان بر این عقیده‌اند که خداوند هیچ قوم و گروهی را بر دیگران برتری نداده و ارزش آنان نزد خداوند به نیکوکاری و اعمال صالح و تلاش خالص آنان برای اطاعت خدا و پیروی از دستورات او بستگی دارد، چیزی که در شریعت اسلام به «تقوی» نام بردار است، و در قرآن در ادامه آیه ۱۳ سوره حجرات چنین آمده است که: ﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ.

پیامبر اسلام حضرت محمد جنیز این حقیقت را چنین ابراز می دارد: «ای مردم! خدای شما واحد است، و پدر و مادر شما نیز یکی است، همه شما از آدم هستید و آدم نیز از خاک آفریده شده، پس گرامی‌ترین شما نزد خدا، با تقوا‌ترین شماست، و [بدانید] که هیچ عربی برعجمی و هیچ عجمی بر عربی و هیچ سرخ رنگی بر سفید و یا هیچ سفیدی بر سرخ پوستی برتری ندارد، مگر به وسیله تقوی....» [۱].

از پیامبر هم پرسیده شد: «چه کسی نزد خدا محبوب‌تر است؟ فرمود: آن کس که بیشترین بهره را برای مردم دارد» [۲].

[۱. به روایت امام احمد و ترمذی از ابو ابو نضرة هیثمی که می‌گوید: راویان آن از شرایط صحت برخوردارند. [۲. به روایت طبرانی از حدیث ابن عمر و از دیگران هم با الفاظ نزدیک، این روایت آمده است.