زندگانی حضرت محمدصلی الله علیه وسلم و خلفای راشدین

فهرست کتاب

بعثت پیامبر ج

بعثت پیامبر ج

وقتی پیامبر جچهل سال را تمام کرد وحی برایشان نازل شد، (ام المؤمنین) عائشهلچگونگی نازل شدن وحی را این چنین بیان می‌کند او می‌گوید: اولین مرحله‌ی نازل شدن وحی بر رسول خدا جخواب‌های راست و صالح بود؛ پیامبر جهر خوابی رامی‌دید نتیجه‌ی آن مانند روشنایی صبح آشکار می‌گردید، او سپس به خلوت و کناره‌نشینی علاقمند شد و شب‌های پشت سرهم در غار حرا خلوت نمود و در آنجا مشغول عبادت خداوند بود تا اینکه در آن غار وحی برایشان نازل شد، جبرئیل نزد او آمد و گفت: بخوان، محمد جگفت: خواندن نمی‌دانم، جبرئیل او را گرفت و چنان فشارش داد که پیامبر جناراحت شد باز رهایش کرد و گفت: بخوان. باز هم محمد جگفت: خواندن نمی‌دانم، جبرئیل تا سه نوبت او راگرفت و فشار داد و در بار سوم گفت:

+ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ١ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِنۡ عَلَقٍ٢ ٱقۡرَأۡ وَرَبُّكَ ٱلۡأَكۡرَمُ٣ ٱلَّذِي عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ٤ عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ يَعۡلَمۡ٥[العلق: ۱-۵].

«بخوان به [یمن‏] نام پروردگارت که [سراسر هستى را] آفرید * انسان را از خونپاره‏هاى بسته آفرید * بخوان و پروردگارت بس گرامى است * کسى که [نوشتن‏] با قلم آموخت * به انسان آنچه را که نمى‏دانست، آموخت‏».

رسول خدا جدر حالی که ترسیده بود و بدنش می‌لرزید به خانه‌ی خدیجهلبرگشت و گفت: مرا بپوشانید، ایشان را به پارچه‌ای پوشاندند تا ترسش برطرف شد سپس واقعه را برای خدیجهلبیان کرد او گفت: از خویش می‌ترسم، خدیجه گفت: نه نترس، به خدا سوگند خداوند هرگز تو را خار و رسوا نمی‌کند زیرا تو صله‌ی رحم را انجام می‌دهی، و بار ناتوانان را بر دوش می‌کشی، و به مستمندان رسیدگی می‌کنی، مهمان نواز هستی و در انجام کارهای حق کمک می‌کنی.

خدیجهلمحمد جرا به منزل پسر عمویش ورقه بن نوفل برد او از علمای بزرگ نصاری بود خدیجهلبه ورقه گفت: ای پسر عمو، برادر زاده‌ات را گوش کن چه می‌گوید. ورقه به محمد گفت: بگو چه چیزی دیده‌ای؟ محمد جواقعه را به او گفت؛ ورقه گفت: او ناموس اکبر بوده، یعنی جبرئیل ÷که بر موسی ÷نیز نازل شد و تو رسول خدا جهستی، ای کاش زمانی که قومت ترا از شهر بیرون می‌کنند من زنده بودم. پیغمبر جفرمود: مگر آنان مرا بیرون خواهند کرد؟ ورقه گفت: آری، هیچ پیامبری نیامده مگر آنکه با وی دشمنی شده و من اگر تا آن روز بمانم ترا به شدت یاری خواهم کرد ولی ورقه مدتی بعد از آن فوت کرد.