دام اول؛ کفر و شرک
این دشمن خطرناک، نگونبخت، نخستین کاری که میکند و نخستین طمعی که از ما دارد و از بنی آدم دارد اینست که بنی آدم را دچار «کفر» میکند. یعنی بزرگترین آرزویش از انسان، از فرزند آدم اینست که کافر شود. و الله را نشناسد، یا در مرحله دوّم «مشرکش» میکند. الله را شناخت، ولی با او یکی را شریک قرار دهد، در ذاتش، در صفاتش، همچنانکه الله را عالم الغیب میداند، دیگری را هم بداند، هم چنان که الله را قوی و قاهر میداند، حاجت روا و مشکلگشا میداند، دیگری را هم بداند. این میشود شرک. به شرک مبتلایش میکند، در کفر مبتلایش میکند، که با الله شریک قرار دهد، یا الله را قبول نکند، یا صفاتش را قبول نکند، و مخالف خدا شود. این اوّلین انتظار شیطان از بندگان است. ما میگوییم که بله الحمدلله که ما این انتظار شیطان را برآورده نکردیم. ولی الله میفرماید:
﴿وَمَا يُؤۡمِنُ أَكۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشۡرِكُونَ ١٠٦﴾[یوسف: ۱۰۶].
«بیشترشان به خداوند ایمان نمىآورند مگر آنکه آنان [به نوعى] مشرکاند».
یعنی: بسیاری هستند که دم از ایمان میزنند، ولی دچار شرک هستند، دانسته و نادانسته. حالا شرکهای جلی یا خفی، اولین ضربهاش را شیطان در توحید میزند. توحید را سست میکند، در توحید خلل وارد میکند. میگوید باشد مشرک شود، چون هر گناه را الله تعالی میبخشد، ولی شرک را نمیبخشد. لذا جدّاً باید مواظب بود که از ما کلمهای سر نزند که موجب کفر گردد.
عقاید خود را بررسی باید بکنیم، کتابهایی در مورد عقاید بخوانیم، با علمایی که درباره عقاید صحبت میکنند، بنشینیم و حرف آنها را گوش کنیم، اجازه ندهیم ذرهای خلل در عقیده ما وارد شود. عقیده خیلی مهم است به منزله سر انسان است، به منزله جمجمه انسان است، هزار دست و پا و چشم زیبا باشد، اگر سر را بریدی چه فایده دارد؟ انسانی که عقیدهاش خراب شود، هیچ عملی جای عقیده را پر نمیکند.