یادی از یار - شرح مختصری از زندگی استاد حیدر علی قلمداران

* مشی فکری وعقیدتی استاد قلمداران

* مشی فکری وعقیدتی استاد قلمداران

گرایش نخست فکری استاد به زنده کردن تمدن اسلامی و بررسی علل انحطاط بود، به‌ همین دلیل برخی ازنوشته‌هایش را باعنوان«سلسله انتشارات حقایق عریان درعلل وعوامل انحطاط وارتقای مسلمانان‌»نشر می‌کرد.درهمین فضا بود که توجهش به‌اصلاح‌گری جلب شدواین اصلاح‌گری ازنظراو، که درفضای ایران شیعی می زیست‌، محصور دراصلاح تشیع گردید. وی که با نگاهی مذهبی وسنتی به سراغ این بحث آمده بود، حرکتش را باعنوان«مبارزه با بدعت‌» معرفی می کرد، واین برخلاف ومتفاوت بامشی کسانی بود که درایران تحت تأثیرجنبش فکری درغرب‌، به اصلاح‌گری‌ می‌اندیشیدند.

زمانی که قلمداران دراین مسیر بسیاردشوارگام نهاد، به طورطبیعی می بایست به تجربه‌های پیشین‌می‌نگریست واو این کار را با پیروی ازشریعت سنگلجی (م ۱۳۲۲ش‌)ومهم‌تر از او سید اسدالله خرقانی(م ۱۳۱۶ ش‌)ونیزعلامه شیخ محمد خالصی دنبال کرد.

دراین گرایش‌، اصلاح‌گری همزمان متأثرازتوجه به سنت ازیک سو، ومدرنیته ازسوی دیگراست واین ویژگی، به ‌طوربنیادی دراندیشۀ این افراد وجود دارد.

همچنین بایدتوجه داشت که درزمینه حکومت اسلامی‌، وی درمقابل احمد کسروی قراردارد ودرحالی که کسروی مدعی آن است که دراسلام حکومت وجود ندارد، قلمداران سخت بروی ومطالبش درکتابچۀ پیرامون اسلام‌ تاخته و تلاش می کند تا ثابت کند دراسلام‌، نظریۀ حکومتی‌ خاص وجود دارد.

باری، قلمداران باجریان مشابهی درتبریزکه خانوادۀ بزرگ شعارآن را هدایت می کردند ودیدگاه‌های توحیدی خود رادرقالب تفسیرقرآن بیان می نمودند، ارتباط داشت‌.زمانی که درسال ۱۳۵۲ش یادنامه ای برای مرحوم استاد حاج میرزا یوسف شعار باعنوان(یادنامه استاد حاج میرزا یوسف شعار)چاپ شد، علاوه برآن که دکترجعفرشعار، پسرحاج میرزایوسف، درآنجا مقاله داشت‌، افرادی مانند علاّمۀ برقعی واستادحیدرعلی قلمداران هم‌ مقالاتی درآن یادنامه نوشتند. استاد در پایان مقاله خود درصفحه ۴۲ آن کتاب‌، به ‌ستایش ازاستاد حاج میرزا یوسف شعار(ره) پرداخته است.‌

نگرش وابستگان به این نحله درباره مفهوم امامت‌، به طور معمول براین پایه است که ‌نصوص امامت را به گونه ای دیگرتفسیروتأویل کرده واعتقادشان شبیه شیعیان‌ زیدی نسبت به امامت وجایگاه آن است‌.دراین باره‌، استاد قلمداران کتاب شاهراه اتّحاد را در بررسی نصوص امامت نوشته است‌.

می دانیم که وی حرکت فرهنگی‌اش را با عنوان مبارزه با بدعت وخرافه آغازکرد. این‌ها دومفهومی بودکه دراندیشه اصلاحی اواهمیت بسیارداشت‌.او معتقد بود که رواج ‌خرافات و بدعت‌ها سبب عقب ماندگی جامعه اسلامی و نیز بی‌اعتنایی نسل جوان به ‌دین شده است‌.نمونه ای ازبدعت هایی که وی به ما می‌شناساند، دراین عبارت وی‌ فهرست شده است‌:

«ما خود امروز شاهد وناظر اعمال بسیاری هستیم که به عنوان اعمال دینی و اوامرمذهبی صورت می گیرد، که نه تنها دردین خالص وشریعت صحیحه اسلامی اثری ازآن‌ نیست‌، بلکه شارع در[حال‌] مبارزه با آن است‌، چون تشریفات نامشروع برای اموات وساختمان بقاع و ضرایح و تجدید وتعظیم قبور و وقف املاک واشیاء برگورمردگان وزیارت‌های اختراعی ومسافرت‌های بدعی مذهبی‌، ونذورات حرام براَنداد وتعزیت وتظاهرات قمه‌ زن وسینه‌ زن، ومخارج ومصارف گزاف ونوحه‌ خوانی‌های ممنوع وقصیده‌ پردازی‌های غالیانه وشبیه درآوردن خلاف شرع وعقل‌، وقربانی‌های مَا أُهِل‌ لِغَیرِاللهِ وخواندن دعاهای مجعول و نامعقول درایام ولیالی متبرّکه وصدها ازاین قبیل‌، که ما حتّی به اشاره هم قادر نیستیم که آنها را نام ببریم‌، نعوذ باللّه من سخطه وغضبه‌«.

استادقلمداران براین باوربود که درمسیرزندگی خود، حرکتی درجهت مبارزه با بدعت‌ داشته وهمین امر، اورا درمعرض بلیات ومصایب متعدد قرار داده است‌. وی اتهامات ‌سنی گری را رد کرده ودرمقام شرح باورهایش چنین تأکید می‌کند: «ما مسلمانیم که به یگانگی خدا چنان که تمام انبیا واولیاء معترف وقرآن و نهج البلاغه واخبارائمه اطهار راهنمایی می کنند وعقل و وجدان گواهی می دهد، و به رسالت جمیع پیغمبران که قرآن رسالت ایشان را تصدیق می نماید و به آنچه محمد رسول الله‌ وآل ‌اوازجانب خدا بیان داشته‌اند و به بعث یوم النشور، ایمان داشته ودرانگیزۀ این ایمان به ‌آنچه درقدرت ما بوده عمل کرده و می‌کنیم‌«.(جلد دوم حکومت دراسلام، ص۱۸۴)