۲- غزوهی حنین
فتح مکه بزرگترین فتحی بود که پیامبر جطی سالیان دراز که مشغول دعوت تبلیغ بودند، صورت گرفت و بعد از آن قبیلهها و طایفههای گوناگون، گروه گروه وارد اسلام گردیدند و اسلام آوردند؛ اما دو قبیلهی هوازن و ثقیف به علت تعصبات جاهلی خودشان آمادهی جنگ با پیامبر جگردیدند. آنان فکر میکردند که پیامبر جبه زودی علیه آنان به پا خواهد خواست و آنا را نابود میسازد، لذا با خود اندیشیدند که بهتر است قبل از اینکه پیامبرجعلیه آنان جنگی ترتیب دهد، آنان با پیامبر جوارد جنگ شوند. این دو قبیله پس از مشورت، سرانجام مالک بن عوف را به ریاست خود برگزیدند و قبایلی دیگر نیز به آنان پیوستند.
وقتی این خبر به پیامبر جرسید و از درستی آن اطمینان حاصل نمودند، سپاهی بزرگ، مرکّب از دوازده هزار نفر تشکیل دادند؛ ده هزار نفر از مردم مدینه و دو هزار نفر از مردم مکه تازه مسلمان شده بودند.
پیامبر جدر روز شنبه، ششم شوال سال هشتم هجری از مکه خارج گردید و در روز سه شنبه، دهم شوال به حنین رسید. پیامبر جسپاه مسلمانان را سر و سامان داده و مرتب نمود و در تاریکی شب، مسلمانان به وادی حنین رسیدند؛ اما غافل از اینکه دشمن در کمین آنان نشسته است. به محض رسیدن پیامبر جو یارانش، سیلی از تیرهای دشمن به طرف مسلمانان سرازیر شد و باعث گردید تا عقب نشینی نمایند و تنها عدهای اندک با پیامبر جبه مقاومت پرداختند.
پیامبر جوقتی چنین وضعیتی را مشاهده نمودند، با صدای بلند فرمودند: «ای مردم! به سوی من بیایید، ولی کسی به سوی ایشان نمیآمد ومردم از دست پاچگی طوری شکست خوردند و پا به فرار گذاشته بودند که گویا زمین با همهی پهناوریش بر آنان تنگ شده بود.
سر انجام سپاهیان اسلام به هم پیوستند و همان نظم و ترتیب قبلی خودشان را فراهم نمودند و پیامبر جفرمود: «شاهَتِ الوجوه» «رویتان سیاه باد!». بعد از آنکه سپاهیان اسلام به هم پیوستند، ضعف و ناتوانی بر کفار غلبه کرد و بعد از چند ساعت، شکستی جانانه خوردند و از قبیلهی ثقیف، هفتاد تن کشته شد و مسلمانان تمامی اموال و اسلحه و خیمههای آنان را که بر جای نهاده بودند، به تصرف خویش در آوردند.
غنایم این جنگ زیاد بود و تنها شش هزار تن اسیر جنگی از آنان گرفته شد. علاوه بر آن بیست و چهار هزار شتر، چهل هزار گوسفند، چهار هزار اوقیهی نقره که معادل صد وشصت و شش کیلو، به عنوان غنیمت به تصرف مسلمانان در آمد.
آری، در ابتدای این جنگ از آنجا که تعداد مسلمانان زیاد بود، آنان گفتند: امروز از نظر تعداد و نیرو مشکلی نداریم و بر دشمن پیروز میشویم و به عبارتی دیگر آنان بر تعداد و نیرو و تجهیزات نظامی خویش مغرور شدند؛ لذا در ابتدا شکست خوردند. اما بعد از این شکست متوجه گردیدند که باید در همه حال متکی به خداوند بود و تنها بر حول و محور تقوا حرکت نمایند، خداوند پیروزی و نصرت خویش را شامل آنان گرداند و آنان پیروز گشتند. خداوند این ماجرا را این گونه بیان میکند:
﴿لَقَدۡ نَصَرَكُمُ ٱللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٖ وَيَوۡمَ حُنَيۡنٍ إِذۡ أَعۡجَبَتۡكُمۡ كَثۡرَتُكُمۡ فَلَمۡ تُغۡنِ عَنكُمۡ شَيۡٔٗا وَضَاقَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ ثُمَّ وَلَّيۡتُم مُّدۡبِرِينَ٢٥ ثُمَّ أَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودٗا لَّمۡ تَرَوۡهَا وَعَذَّبَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ وَذَٰلِكَ جَزَآءُ ٱلۡكَٰفِرِينَ٢٦﴾[التوبة: ۲۵-۲۶].
«خداوند شما را در مواقع زیادی یاری کرد و در جنگ حنین شما را یاری کرد، بدانگاه که فزونی خودتان شما را به فریب داده بود، ولی آن لشکریان فروان اصلاً به کار شما نیامدند و زمین با همهی وسعتش بر شمار تنگ شد و از آن پس پشت کردید و پا به فرار نهادید، پس خداوند آرامش خود را نصیب پیامبرش و مؤمنان گرداند و لشکرهایی را فرو فرستاد که شما ایشان را نمیدیدید و کافران را مجازات کرد این است کیفر کافران.»