نشانههای یکتاپرستی
هنگامی که برای برافراشتن پرچمی که از گذشتگان خود تحویل گرفتهایم و در اطراف و اکناف این سرزمین قدم برمیداریم، باید به نکات زیر توجه نماییم:
۱- دعوت مردم به توحید و یگانه پرستی از جهت شناخت خدا در فکر و بینش و از نظر عبادت و پرستش او در کردار و رفتار همان رخداد بزرگ اسلامی است که در طول تاریخ بشریت کشمکش و اختلافهای زیادی را به وجود آورده، و همان رسالت پیامبران است که دعوتشان را بر آن بنیان نهادهاند، و کسانی که این قضیه را نفهمیدهاند و از آن روی برتافتهاند دچار خسارت و ضرر و زیان گشتهاند.
۲- موضوع توحید و یگانه پرستی به روشهای زیر تحقق مییابد:
۱- اینکه پروردگارمان را بشناسیم و اقرار نماییم که او آفریدگار ما و جهان هستی و نشانههای آن است، و یقین داشته باشیم که او جهان هستی و امور آن را با قدرت و نیروی بیپایانش اداره میکند، و از همهی مخلوقاتش خبر دارد و هرآنچه که اراده کند به وقوع میپیوندد و آنچه که نخواهد هرگز رخ نمیدهد:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞۚ لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ وَسِعَ كُرۡسِيُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا ئَُودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ ٢٥٥﴾[البقرة: ۲۵۵].
خدایی جز الله وجود ندارد و او زنده پایدار (و جهان هستی را) نگهدار است. او را نه چرتی و نه خوابی فرا نمیگیرد (و همواره بیدار است و سستی و رخوت بدو راه ندارد). از آنِ اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است (و در ملک كائنات، او را انبازی نیست). كیست آن كه در پیشگاه او میانجیگری كند مگر با اجازه ی او؟ میداند آنچه را كه در پیش روی مردمان است و آنچه را كه در پشت سر آنان است (و مطلع بر گذشته و حال و آینده، و آگاه بر بود و نبود جهان است و اصلاً همه زمانها و مكانها در پیشگاه علم او یكسان است . مردمان) چیزی از علم او را فراچنگ نمیآورند جز آن مقداری را كه وی بخواهد. (علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علم بیپایان و بیكران او است). فرماندهی و فرمانروایی او آسمانها و زمین را دربر گرفته است، و نگاهداری آن دو ( برای او گران نیست و ) وی را درمانده نمیسازد و او بلند مرتبه و سترگ است).
خداوند سبحان به پیامبرش محمد صدستور میدهد که پروردگارش را ندا دهد، و به این حقیقت اقرار نموده و این گونه به مناجات بپردازد:
﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِيَدِكَ ٱلۡخَيۡرُۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٢٦ تُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَتُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِۖ وَتُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَتُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّۖ وَتَرۡزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَيۡرِ حِسَابٖ ٢٧﴾[آلعمران: ۲۶-۲۷].
«(بگو: پروردگارا! ای همه چیز از آن تو! تو هر كه را بخواهی حكومت و دارایی میبخشی و از هر كه بخواهی حكومت و دارایی را بازپس میگیری، و هر كس را بخواهی عزّت و قدرت میدهی و هركس را بخواهی خوار میداری، خوبی در دست تو است و بیگمان تو بر هر چیزی توانایی. (بخشی از) شب را جزو روز میگردانی (و بدین سبب شبها كوتاه و روزها دراز میگردند) و (بخشی از) روز را جزو شب میگردانی (و لذا روزها كوتاه و شبها دراز میشوند) و زنده را از مرده پدید میآوری و مرده را از زنده، و به هر كس كه بخواهی بدون حساب روزی میبخشی».
۲- اینکه اعتراف نماییم که تنها این خدای آفریدگار، روزی دهنده، تدبیر کننده، توانا و دارای تمام صفات کمال و جلال شایستگی عبادت را دارد.
بسیاری از مردم وجود خدا را باور داشته و اقرار مینمایند که او آفریدگار هستی و روزی دهنده است و مرگ و زندگی در اختیار اوست، اما همراه با او دیگران را نیز میپرستند. به عنوان نمونه اعراب سرزمین حجاز خدا را میپرستیدند و حج میکردند و در دعاهایشان او را فرا میخواندند، به گمان خود فرزندان ابراهیم و حاملان دعوت او بودند و اقرار میکردند که آفریدگار و روزی دهنده ی آنهاست و مرگ و زندگی شان در اختیار او است، اما همراه با او بت و... را میپرستیدند:
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ ٦١﴾[العنكبوت: ۶۱].
«هر گاه از آنان (كه كسانی و یا بتهایی را شریک خدا میدانند) بپرسی چه كسی آسمانها و زمین را آفریده است، و خورشید و ماه را (برای منافع شما انسانها روان و) مسخّر كرده است؟ قطعاً خواهند گفت: خدا! (چرا كه میدانند كه این معبودهای دروغین همه مخلوقند و توانایی آفرینش كائنات و چرخش كرات را نداشته و ندارند)».
﴿قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهَآ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٤ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ٨٥ قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ ٨٦ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٨٧ قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ ٨٩﴾[المؤمنون: ۸۴-۸۹].
«بگو: زمین و كسانی كه در زمین هستند از آن كیستند، اگر دانا و فرزانهاید؟! (بر اساس ندای فطرت، و بداهت عقل) خواهند گفت: (همه كائنات، و از جمله زمین و ساكنان آن) از آن خدایند. بگو: پس چرا نمیاندیشید و یادآور نمیگردید (كه تنها مالک كائنات شایسته پرستش است و بس؟). بگو: چه كسی صاحب آسمانهای هفتگانه و صاحب عرش عظیم است؟ (آیا ملک كائنات و فرمانروایی بر آنها از آن كیست؟). خواهند گفت: از آن خداست. بگو: پس چرا پرهیزگاری پیش نمیگیرید (و خویشتن را از فرجام شرک و كفر و عصیان نسبت به یزدان، صاحب و فرمانده جهان به دور نمیدارید؟!). بگو: آیا چه كسی فرماندهی بزرگ همهچیز را در دست دارد (و ملک فراخ كائنات و حكومت مطلقه بر موجودات، از آن او است؟) و او كسی است كه پناه میدهد (هر كه را بخواهد) و كسی را (نمیتوان) از (عذاب) او پناه داد، اگر فهمیده و آگاهید؟! خواهند گفت: از آن خداست. بگو: پس چگونه گول (هوی و هوس و وسوسه شیاطین را) میخورید و (از حق كنارهگیری میكنید، انگار) جادو و جنبل میشوید؟)».
بدون شک این تناقض واضح و آشکاری است، چگونه خدا را به یگانگی و به عنوان آفریدگار و روزی دهنده قبول داشتند و باور داشتند که مرگ و زندگی در اختیار اوست، ولی در عبادت، دعا و کمک و یاری دیگران را بخوانند و چگونه به قوانینی که انسان وضع نموده گردن مینهند و از رفتار آنها پیروی مینمایند؟! همهی اینها نشانهی گمراهی است.
برخی از نویسندگان وصف ایمان را به همهی کسانی که به وجود خدا و آفریدگار بودن او اعتراف نمودهاند اطلاق کردهاند، هرچند که او را عبادت ننمایند و از روش او پیروی نکنند، این اشتباهی آشکار است؛ زیرا چهارچوب ایمان و نشانههای آن واضح و مشخص میباشد. از این رو مؤمن کسی است که طبق قرآن و سنت بدان چنگ زند. هنگامی که از پیامبر صدر مورد ایمان پرسیده میشد، میفرمود:
«أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ» [۴]. «ایمان یعنی به وجود خدا، فرشتگان، کتابها، پیامبران و روز واپسین یقین داشته باشی».
هر کسی یکی از این ارکان پنجگانه را نپذیرد و در مقابل آن کوتاهی نماید مؤمن محسوب نمیشود، بنابر این ایمان تنها باور داشتن وجود خداوند نیست.
موضوع دیگر اسلوب قرآن در ستیز با مشرکینی است که وجود خدا را قبول داشتند و او را آفریدگار و روزی دهنده و این که مرگ و زندگی در اختیار اوست و تدبیر کننده و گرداننده امور میشناختند، اما همراه با او دیگری را میپرستیدند. بنابراین قرآن ابتدا صفات خداوند را به طور مفصل توضیح داده تا کسی که آفریدگار و روزی دهنده است شایسته عبادت است و جز او کسی دیگر شایستگی پرستش را ندارد.
خداوند متعال در این زمینه، خطاب به مشرکین میفرماید:
﴿أَوَ لَمۡ يَرَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَنَّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ كَانَتَا رَتۡقٗا فَفَتَقۡنَٰهُمَاۖ وَجَعَلۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ كُلَّ شَيۡءٍ حَيٍّۚ أَفَلَا يُؤۡمِنُونَ ٣٠ وَجَعَلۡنَا فِي ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمۡ وَجَعَلۡنَا فِيهَا فِجَاجٗا سُبُلٗا لَّعَلَّهُمۡ يَهۡتَدُونَ ٣١ وَجَعَلۡنَا ٱلسَّمَآءَ سَقۡفٗا مَّحۡفُوظٗاۖ وَهُمۡ عَنۡ ءَايَٰتِهَا مُعۡرِضُونَ ٣٢ وَهُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ كُلّٞ فِي فَلَكٖ يَسۡبَحُونَ ٣٣﴾[الأنبياء: ۳۰-۳۳].
«آیا كافران نمیبینند كه آسمانها و زمین (در آغاز خلقت به صورت توده عظیمی در گستره فضا، یكپارچه) به هم متّصل بوده و سپس (بر اثر انفجار درونی هولناكی) آنها را از هم جدا ساختهایم (و تدریجاً به صورت جهان كنونی درآوردهایم) و هرچیز زندهای را (اعم از انسان و حیوان و گیاه) از آب آفریدهایم. آیا (درباره آفرینش كائنات نمیاندیشند و) ایمان نمیآورند؟ ما در زمین كوههای استوار و ریشهداری پدید آوردهایم تا زمین انسانها را مضطرب نسازد و توازن آنان را به هم نزند (و كوهها از فشار گدازهها و گازهای درونی، و حركات پوسته زمین، و از وزش تند بادها، تا حدّ زیادی جلوگیری كنند)، و در لابلای كوهها راههای گشادی به وجود آوردهایم، تا این كه (پیوند انسانها به وسیله سلسله جبالها از هم نگسلد و به مقصدشان) راهیاب گردند (و با دیدن این آثار به ذات آفریدگار پی ببرند). و ما آسمان را سقف محفوظی نمودیم، ولی آنان از نشانههای (خداشناسی موجود در) آن روی گردانند (و درباره این همه عظمتی كه بالای سرشان جلوهگر است نمیاندیشند). خداست كه شب و روز و خورشید و ماه را آفریده است و همه در مداری میگردند (كه او برای آنها تعیین كرده است)».
۳- اینکه از آیاتی که اسماء و صفات و افعال خدا را بیان میکنند پروردگارمان را بشناسیم و، و این بهترین راهی است که بندگان را به خدا میرساند و به طور شایستهای او را میشناسند. زیرا خداوند در دنیا دیده و مشاهده نمیشود، و کسی که با تدبر و تفکر قرآن را مطالعه نماید، میفهمد که آن آکنده از خداشناسی و بحث از اسماء و صفات وی میباشد.
اندیشیدن در اسماء و صفات خدا و ندا دادن و عظمت و بزرگی او با اسماء و صفاتی که برای خود قائل شده، بینش و درون انسان را زنده میگرداند و آرامش و زندگی را به او باز میگرداند:
﴿أَلَا بِذِكۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ﴾[الرعد: ۲۸].
«هان! دلها با یاد خدا آرام میگیرند (و از تذكّر عظمت و قدرت خدا و انجام عبادت و كسب رضای یزدان اطمینان پیدا میكنند)».
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَا﴾[الأعراف: ۱۸۰].
«خدا دارای زیباترین نامهاست (كه بر بهترین معانی و كامل ترین صفات دلالت مینمایند. پس به هنگام ستایش یزدان و درخواست حاجات خویش از خدای سبحان) او را بدان نامها فریاد دارید و بخوانید».
۴- معنی عبادت بسیار گسترده و وسیع است، از اینرو عبادتی که به ما دستور داده شده تا خدا را به وسیلهی آن بخوانیم، کلمهای است که شامل شعارهای دینداری (عبادات)، اعمال قلبی(نیت) و سلوک و رفتار است، بنابراین آنچه که امروز رایج است، منظور از شریعتی که به ما دستور داده شده از آن پیروی نماییم تنها شعارهای دینداری (عبادات) نیست.
۵- برای توحید و یگانهپرستی تنها اقرار به وحدانیت خدا در ربوبیت (توحید اعتقادی) و الوهیت (توحید عملی) کافی نیست، بلکه باید علاوه بر آن به طاغوتهایی که در برابر خدا قرار گرفته و مورد پرستش واقع میشوند کفر ورزیده شود. خداوند متعال میفرماید:
﴿فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَا﴾[البقرة: ۲۵۶].
«بنابراین كسی كه از طاغوت (شیطان و بتها و معبودهای پوشالی و هر موجودی كه بر عقل بشورد و آن را از حق منصرف كند) نافرمانی كند و به خدا ایمان بیاورد، به محكمترین دستاویز درآویخته است (و او را از سقوط و هلاكت میرهاند و) اصلاً گسستن ندارد».
عبادت بدین معنی نیست که خدا را بستاییم و سپس با کفار و ستمگران صلح و آشتی نماییم، بلکه کفر به باطل و جنگ و مقابله با آن از صمیم ایمان است و هرگز نباید با آنها سازش کرد.
۶ـ کینه و دشمنی با طاغوت و طاغوتیان؛ برخی از دعوتگران اسلامی بر این باورند که ما نسبت به کافران و فاسقان هیچگونه نفرت و کینهای نداریم و خواهان نیکی و خوبی برای آنها هستیم؛ زیرا انسان مسلمان کینه توز نیست و نسبت به کسی بغض و کینه ندارد؛ اما باید بدانیم که این کلمه حاوی حق و باطل است: باطل از اینرو که معتقد هستند مسلمان نسبت به کسی بغض و کینه ندارد، و این سخنی نادرست است؛ زیرا خداوند به ما دستور داده که نسبت به شیطان، فرعون، ابوجهل و ... نهایت نفرت و کینه داشته باشیم، اینها دشمنان خدا هستند و خداوند از آنها بیزار است و آنها را ناپسند میشمارد، و خداوند از ما خواسته که با دشمنانش دشمنی بورزیم و آنها را زشت و منفور بدانیم:
﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِيرَتَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِيمَٰنَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٖ مِّنۡهُ﴾[المجادلة: ۲۲].
«مردمانی را نخواهی یافت كه به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند، ولی كسانی را به دوستی بگیرند كه با خدا و پیغمبرش دشمنی ورزیده باشند، هرچند كه آنان پدران، یا پسران، یا برادران، و یا قوم و قبیله ایشان باشند. چرا كه مؤمنان، خدا بر دلهایشان رقم ایمان زده است، و با نفخه ربانی خود یاریشان داده است و تقویتشان كرده است».
و دربارهی محبت و ارتباط با آنها به ما چنین هشدار میدهد:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمۡ أَوۡلِيَآءَ تُلۡقُونَ إِلَيۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ﴾[الممتحنة: ۴].
«ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خویش را به دوستی نگیرید. شما نسبت بدیشان محبت میكنید و مودت میورزید».
خداوند به ما دستور میدهد تا از ابراهیم و همراهانش پیروی نموده و او را سرمشق و الگوی خود قرار دهیم:
﴿قَدۡ كَانَتۡ لَكُمۡ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ فِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ إِذۡ قَالُواْ لِقَوۡمِهِمۡ إِنَّا بُرَءَٰٓؤُاْ مِنكُمۡ وَمِمَّا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ كَفَرۡنَا بِكُمۡ وَبَدَا بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمُ ٱلۡعَدَٰوَةُ وَٱلۡبَغۡضَآءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥٓ﴾[الممتحنة: ۴].
«(رفتار و كردار) ابراهیم و كسانی كه بدو گرویده بودند، الگوی خوبی برای شماست، بدانگاه كه به قوم خود گفتند: ما از شما و از چیزهایی كه به غیر از خدا میپرستید، بیزار و گریزانیم، و شما را قبول نداریم و در حق شما بیاعتناییم، و دشمنانگی و كینهتوزی همیشگی میان ما و شما پدیدار آمده است، تا زمانی كه به خدای یگانه ایمان میآورید و او را به یگانگی میپرستید».
لازم به ذکر است که این موضوع در قرآن و سنت واضح و آشکار میباشد.
در حقیقت ما از اینرو خواهان نیکی و خوبی به ستمگران و کافران هستیم که آنها را به سوی ایمان دعوت مینماییم و خواهان مسلمان شدن آنها هستیم.
برادران و خواهران گرامی! شناخت خدا همراه با اسماء و صفاتش و روی آوردن به عبادت و پرستش او و پیروی نمودن از روشی که در کتابش خود نازل کرده و پیامبر جآن را بیان نموده، تنها درمان بیماریها و شفای دردهای انسانهاست و مایهی شادابی روح و روان ماست و باطن درونمان را روشن میگرداند:
﴿وَكَذَٰلِكَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ مَا كُنتَ تَدۡرِي مَا ٱلۡكِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِيمَٰنُ وَلَٰكِن جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِي بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَا﴾[الشورى: ۵۲].
«همان گونه كه به پیغمبران پیشین وحی كردهایم، به تو نیز به فرمان خود جان را وحی كردهایم (كه قرآن نام دارد و مایه حیات دلها است. پیش از وحی) تو كه نمیدانستی كتاب چیست و ایمان كدام، ولیكن ما قرآن را نور عظیمی نمودهایم كه در پرتو آن هر كس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت میبخشیم».
خداوند بدین جهت وحی را روح و نور نامیده که وحی به روح و روان نور و روشنایی میبخشد و او را به زندگی حقیقی پیوند میدهد، انسان بدون این روح مانند حیواناتی است که میخورند و مینوشند و جنس بازی مینمایند.
اما روحی که انسان را به قلههای کمال میرساند و او را بر دیگران برتری میدهد، همان روحی است که هنگام ارتباط با وحی الهی جان و روان او را فرا میگیرد.
کسانی که فاقد چنین روحی هستند، همچون مردگان بیجان میباشند گرچه به ظاهر زندهاند.
خداوند میفرماید:
﴿أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا فَأَحۡيَيۡنَٰهُ﴾[الأنعام: ۱۲۲].
«آیا كسی كه (به سبب كفر و گمراهی همچون) مردهای بوده است و ما او را با اعطای ایمان در پرتو قرآن) زنده كردهایم».
کافران و گمراهان مانند مردگان بدون تحرک میباشند، که خداوند به وسیلهی وحی و کتابش به او جان میدهد و او را زنده میگرداند؛ و کسی که برای این دین خالصانه قدم بر ندارد دارای قلب و درونی بیمار است:
﴿فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٞ فَزَادَهُمُ ٱللَّهُ مَرَضٗا﴾[البقرة: ۱۰].
«در دلهایشان بیماری حسودی و كینهتوزی با مؤمنان) است و خداوند نیز با یاری دادن و پیروز گرداندن حق) بیماری ایشان را فزونی میبخشد».
تنها راه نجات از بیماری روح و روان پیروی کردن از این دین آسمانی است. لازم به یادآوری است که پیامهای افراد سرگردان و گمگشتهای همچون: انگلس، مارکس، سارتر، میشل عفلق و... بر نیرو و شاداب بودن روح و روان انسان نمیافزایند.
وحی خداوند نوری است که پرده ی تاریکیهای جهل و کفر را پاره میکند:
﴿أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا فَأَحۡيَيۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا يَمۡشِي بِهِۦ فِي ٱلنَّاسِ﴾[الأنعام: ۱۲۲].
«(آیا كسی كه (به سبب كفر و گمراهی همچون) مردهای بوده است و ما او را (با اعطای ایمان در پرتو قرآن) زنده كردهایم و نوری (از مناره ایمان) فرا راه او داشتهایم كه در پرتو آن، میان مردمان راه میرود (و چشم او را روشنایی، گوش او را شنوایی، زبان او را توان گفتار، و دست و پای او را قدرت انجام كار میبخشد)».
﴿وَلَٰكِن جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِي بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَا﴾[الشورى: ۵۲].
«ولی ما قرآن را نور عظیمی نمودهایم كه در پرتو آن هر كس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت میبخشیم».
خداوند برای نور هدایتی که منبع آن کتاب خدا و سنت پیامبر صاست و در قلب انسان مؤمن میدرخشد، مثال بسیار زیبایی ذکر کرده و میفرماید:
﴿ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ مَثَلُ نُورِهِۦ كَمِشۡكَوٰةٖ فِيهَا مِصۡبَاحٌۖ ٱلۡمِصۡبَاحُ فِي زُجَاجَةٍۖ ٱلزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوۡكَبٞ دُرِّيّٞ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٖ مُّبَٰرَكَةٖ زَيۡتُونَةٖ لَّا شَرۡقِيَّةٖ وَلَا غَرۡبِيَّةٖ يَكَادُ زَيۡتُهَا يُضِيٓءُ وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖۚ يَهۡدِي ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَيَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَ لِلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ ٣٥﴾[النور: ۳۵].
«خداوند روشنگر آسمانها و زمین است (و اوست كه جهان را با نور فیزیكی ستارگان تابان، و با نور معنوی وحی و هدایت و معرفت درخشان، و با شواهد و آثار موجود در مخلوقات فروزان كرده است). نور خدا، به چلچراغی میماند كه در آن چراغی باشد و آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حباب درخشانی كه انگار ستاره فروزان است، و این چراغ (با روغنی) افروخته شود (كه) از درخت پربركت زیتونی (به دست آید) كه نه شرقی و نه غربی است (بلكه تک درختی است در سرزمین باز و بلندی كه از هر سو آفتاب بدان میتابد . به گونهای روغنش پالوده و خالص است) انگار روغن آن بدون تماس با آتش دارد شعلهور میشود. نوری است بر فراز نوری! (نور چلچراغ و نور حباب و نور روغن زیتون، همهجا را نورباران كردهاند. به همین منوال هم نور تشریعی وحی و نور تكوینی هدایت و نور عقلانی معرفت پردههای شک و شبهه را از جلوی دیدگان همگان كنار زده، و جمال ایزد بلند مرتبه را بر در و دیوار وجود به تجلّی انداختهاند. امّا این چشم بینا و دل آگاه است كه میتواند ببیند و دریابد). خدا هر كه را بخواهد به نور خود رهنمود میكند (و شمعک نور خرد را به چلچراغ نور اَحَد میرساند و سراپا فروزانش میگرداند). خداوند برای مردمان مثلها میزند (تا معقول را در قالب محسوس بنمایاند و دور از دایره دریافت خرد را - تا آنجا كه ممكن است، با كمک وحی و در پرتو دانش - به خرد نزدیک نماید) و خداوند آگاه از هر چیزی است (و میداند چگونه مخلوق را با معبود آشنا گرداند)».
این مثالی است که خداوند برای نور خود در قلب انسان مؤمن ذکر کرده، و نور را به چراغ، و قلب انسان مؤمن را به حباب تشبیه نموده است، و شریعتی که منبع نور قلب انسان است را به روغن صاف، پاکیزه و معتدلی تشبیه نموده که پالوده و خالص است؛ پس چنین نور و روشنایی، درخشان و تابنده است (نوری است بر فراز نوری!) اما تنها کسانی میتوانند به این نور دست یابند که خدواند آنها را انتخاب نموده است:
﴿يَهۡدِي ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُ﴾[ ].
برای اینکه به این نور ربانی و ایمانی دست یابیم باید خدای یگانه را به عنوان یار و یاور خود برگزینیم و از ایدئولوژیهای گمراه و کمونیستی، سرمایهداری و ملیگرایی سر باز زده و روی برتابیم و به آیین پروردگارمان روی آوریم، در غیر اینصورت تمام روشها و برنامههای بشری، انسان را به انواع تاریکیها و گمراهیها گرفتار مینمایند:
﴿ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَوۡلِيَآؤُهُمُ ٱلطَّٰغُوتُ يُخۡرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِۗ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ ٢٥٧﴾[البقرة: ۲۵۷].
«خداوند متولّی و عهدهدار (امور) كسانی است كه ایمان آوردهاند. ایشان را از تاریكیهای (زمخت گمراهی شک و حیرت) بیرون میآورد و به سوی نور (حق و اطمینان) رهنمون میشود. و (امّا) كسانی كه كفر ورزیدهاند، طاغوت (شیاطین و داعیان شرّ و گمراهی) متولّی و سرپرست ایشانند. آنان را از نور (ایمان و فطرت پاك) بیرون آورده به سوی تاریكیهای (زمخت كفر و فساد) میكشانند. اینان اهل آتشند و در آنجا جاویدانه میمانند)».
برادران و خواهران گرامی! کسانی که امروز در پرتو نور اسلام زندگی میکنند از نفس و روانی عزت مندانه و بینشی روشن و تابناک برخوردارند، آنها به حقیقت و هدایت دست یافته و با اصول و ایدئولوژیهای باطل و گمراه کننده به جنگ و ستیز پرداختهاند؛ آنها در عالم برزخ و دنیای آخرت نیز با همان نور و روشنایی مسیر حرکت خود را ادامه میدهند، اما کسانی که از این نور محروم ماندهاند و دنیا را همراه با عقاید و افکار و اندیشههایی تاریک سپری میکنند که فکر منحرف انسانی آن را بوجود آورده است، در آینده با زندگی سخت و پر مشقت مواجه میشوند و در حالی اظهار ندامت و پشیمانی میکنند که سودی ندارد. خداوند سبحان حالت و وضعیت این دو گروه را در سرای آخرت چنین به تصویر میکشد:
﴿يَوۡمَ تَرَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَسۡعَىٰ نُورُهُم بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَبِأَيۡمَٰنِهِمۖ بُشۡرَىٰكُمُ ٱلۡيَوۡمَ جَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٢ يَوۡمَ يَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتُ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱنظُرُونَا نَقۡتَبِسۡ مِن نُّورِكُمۡ قِيلَ ٱرۡجِعُواْ وَرَآءَكُمۡ فَٱلۡتَمِسُواْ نُورٗاۖ فَضُرِبَ بَيۡنَهُم بِسُورٖ لَّهُۥ بَابُۢ بَاطِنُهُۥ فِيهِ ٱلرَّحۡمَةُ وَظَٰهِرُهُۥ مِن قِبَلِهِ ٱلۡعَذَابُ ١٣ يُنَادُونَهُمۡ أَلَمۡ نَكُن مَّعَكُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ وَلَٰكِنَّكُمۡ فَتَنتُمۡ أَنفُسَكُمۡ وَتَرَبَّصۡتُمۡ وَٱرۡتَبۡتُمۡ وَغَرَّتۡكُمُ ٱلۡأَمَانِيُّ حَتَّىٰ جَآءَ أَمۡرُ ٱللَّهِ وَغَرَّكُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ ١٤ فَٱلۡيَوۡمَ لَا يُؤۡخَذُ مِنكُمۡ فِدۡيَةٞ وَلَا مِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ مَأۡوَىٰكُمُ ٱلنَّارُۖ هِيَ مَوۡلَىٰكُمۡۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ ١٥ ۞أَلَمۡ يَأۡنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن تَخۡشَعَ قُلُوبُهُمۡ لِذِكۡرِ ٱللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ ٱلۡحَقِّ وَلَا يَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلُ فَطَالَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَمَدُ فَقَسَتۡ قُلُوبُهُمۡۖ وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ١٦ ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يُحۡيِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۚ قَدۡ بَيَّنَّا لَكُمُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ ١٧﴾[الحديد: ۱۲-۱۵].
«روزی مردان مؤمن و زنان مؤمن را خواهی دید كه (به سوی بهشت حركت میكنند و) نور (ایمان و اعمال خوب) ایشان، پیشاپیش آنان و در سمت راستشان در تلألؤ و درخشش است (و فرشتگان بدیشان مباركبادی میگویند و میفرمایند:) مژده باد! كه امروز به بهشتی در میآیید كه در زیر (كاخها و درختان) آن، رودبارها جاری است و جاودانه در آنجا بسر میبرید و میمانید. پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ، این است (خوش باشید). روزی مردان منافق و زنان منافق به مؤمنان میگویند: (با شتاب به سوی بهشت حركت نكنید و) منتظرمان بمانید تا از نور شما فروغ و پرتوی (به ما بتابد و از آن) استفاده كنیم! بدیشان گفته میشود: به عقب برگردید (و مجدّداً به دنیا بروید) و نوری به دست بیاورید! در این حال ناگهان دیواری میان آنان زده میشود كه دری دارد. داخل آن (كه به طرف مؤمنان است) رو به رحمت است (كه بهشت و نعمت سرمدی است) و خارج آن (كه به طرف منافقان است) رو به عذاب است (كه دوزخ و نقمت ابدی است). منافقان، مؤمنان را فریاد میدارند، مگر ما (در دنیا) با شما نبودیم؟ میگویند: بلی! ولیكن (با نفاق) خویشتن را گرفتار بلا كردید، و چشم به راه (مرگ پیغمبر، و نابودی مسلمانان، و برچیده شدن اسلام) ماندید و (درباره حقانیت دعوت پیغمبر و قرآن و وجود معاد و رستاخیز) شک و تردید ورزیدید، و آرزوها و پندارها شما را گول زد، تا این كه فرمان خدا (مبنی بر مرگتان) فرا رسید و اهریمن (بدكاره و نفس امّاره) فریبكار، شما را درباره خدا فریب داد. پس امروز، هم از شما، و هم از كافران، عوضی و غرامتی پذیرفته نمیشود. جایگاه شماها آتش دوزخ است. دوزخ سرپرستتان است (و پناهگاهی جز آن ندارید) و چه بد سرنوشتی و چه بد جایگاهی است! آیا وقت آن برای مؤمنان فرا نرسیده است كه دلهایشان به هنگام یاد خدا، و در برابر حق و حقیقتی كه خدا فرو فرستاده است، بلرزد و كرنش برد؟ و آنان همچون كسانی نشوند كه برای آنان قبلاً كتاب فرستاده شده است و سپس زمان طولانی بر آنان سپری گشته است، و دلهایشان سخت شده است، و بیشترشان فاسق و خارج (از حدود دین خدا) گشتهاند. بدانید كه خداوند زمین مرده را زنده میكند. ما آیهها را برای شما (با ذكر مثالها) روشن میگردانیم و بیان میداریم، تا این كه شما (مطالب و مقاصد آنها را) بفهمید)».
در پایان از خداوند بلند مرتبه میخواهم که به شما توفیق دهد، گامهای استواری را به شما عطا نماید، پاداشی نیک و کامل را بر شما ارزانی دارد، شما را وسیلهی باز کردن درهای نیک و بستن درهای بد قرار دهد و توسط شما همهی بندگان و شهرهای این سرزمین مشمول نیکی و برکت واقع شوند و به شما شنوندگان و خوانندگان گرامی اجر و پاداش عنایت نماید.
﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّكَ رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ١٨٠ وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلۡمُرۡسَلِينَ ١٨١ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٨٢﴾[الصافات: ۱۸۰-۱۸۲].
«پاک و منزّه است خداوندگار تو از توصیفهایی كه (مشركان درباره خدا به هم میبافند و سر هم) میكنند، خداوندگار عزّت و قدرت. درود بر پیغمبران! ستایش، یزدان را سزاست كه خداوندگار جهانیان است».
[۴] صحیح إمام مسلم. [ ]- تفسیر ابن کثیر.