اسم اعظم خداوندأ
اسم اعظم خداوند در احادیث فراوانی آمده است. از آن جمله این احادیث است: «عن بُرَيْدَةَ الْأَسْلَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَمِعَ النَّبِيُّ ج رَجُلًا يَدْعُو وَهُوَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنِّي أَشْهَدُ أَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذِي لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ. قَالَ: فَقَالَ: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَقَدْ سَأَلَ اللَّهَ بِاسْمِهِ الْأَعْظَمِ الَّذِي إِذَا دُعِيَ بِهِ أَجَابَ وَإِذَا سُئِلَ بِهِ أَعْطَى» [۲٧].
«بریده اسلمیس از پدرش روایت کرده میگوید: پیامبر ج از مردی شنید که دعا میکرد و میگفت: ای بار الها! من از تو سوال میکنم باینکه تنها تو الله یی، نیست هیچ معبود بحقی جزتو، خداوند یکتا و یگانهای و بینیازی، ذاتی که نه کسی را زاده و نه هم از کسی زاده شده است و برای او شبیه و مانندی نیست. راوی میگوید: آن حضرت ج فرمود: سوگند به ذاتیکه جانم در ید اوست همانا او خدا را به اسم اعظم او سوال نموده است، چنان اسم اعظمی که اگر بآن دعا شود اجابت گردد و گر بآن سوال شود داده شود».
«عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ سَمِعَ النَّبِىُّ ج رَجُلاً يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الْحَمْدَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ وَحْدَكَ لاَ شَرِيكَ لَكَ الْمَنَّانُ بَدِيعُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ ذُو الْجَلاَلِ وَالإِكْرَامِ فَقَالَ: «لَقَدْ سَأَلَ اللَّهَ بِاسْمِهِ الأَعْظَمِ الَّذِى إِذَا سُئِلَ بِهِ أَعْطَى وَإِذَا دُعِىَ بِهِ أَجَابَ» [۲۸].
«از حضرت انس ابن مالکس روایت شده که گفت: شنید رسول الله ج از شخصی که میگفت: (دردعای نماز) ای بار الها! من از تو سوال میکنم، باینکه (همه) ثناها و ستایش از آن توست. نیست معبودی به جز تو، تویی بسیار بخشاینده مهربان و نیکویی کننده، ایجاد گر آسمانها و زمین، صاحب بزرگی و احترام، ای ذات زنده و خود پاینده، از تو سوال میکنم، آن حضرت ج فرمود: او خدا را باسم اعظم او سوال نموده است چنان اسم اعظم که اگر به آن سوال شود داده شود و اگر به آن دعا شود اجابت گردد».
«عن أسماء بنت يزيد : أَنَّ رسولَ الله ج قال: اسْمُ اللهِ الأعظَمُ في هَاتَينِ الآيَتَينِ: ﴿وَإِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ ١٦٣﴾[البقرة: ۱۶۳]. وفَاتِحَةُ سُورَةِ آلِ عِمْرَانَ:﴿الٓمٓ ١ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ ٢﴾[آلعمران: ۱-۲]» [۲٩].
«از اسماء بنت یزیدلروایت شده است که پیامبر اسلام ج فرمود: اسم اعظم خداوند درین دو آیت است. یکی آیه: ۱۶۴﴿وَإِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ ١٦٣﴾[البقرة: ۱۶۳]. دومی آیه اول سور آل عمران: ﴿الٓمٓ ١ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ ٢﴾[آلعمران: ۱-۲]».
«عن سعد بن مالكس قال: سمعت رسول الله ج يقول: هل أدلكم على اسم الله الأعظم الذي إذا دعي به أجاب وإذا سئل به أعطى؟ الدعوة التي دعا بها يونس حيث ناداه في الظلمات الثلاث، لا إله إلا أنت سبحانك إني كنت من الظالمين. فقال رجل: يا رسول الله ج هل كانت ليونس خاصة أم للمؤمنين عامة ؟ فقال رسول الله ج : ألا تسمع قول اللهأ﴿وَنَجَّيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَكَذَٰلِكَ نُۨجِي ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٨٨﴾[الأنبیاء: ۸۸]» [۳۰].
«از حضرت سعد بن مالکس روایت است که گفت: شنیدم از رسول خدا ج که میفرمود: آیا شما را باسم اعظم خداوند رهنمایی کنم؟ اسم اعظم که اگر به آن دعا کرده شود اجابت گردد و اگر به آن سوال کرده شود داده شود، دعایی که یونس÷ به آن در تاریکیهای سه گانه دعا نمود: ( نیست معبود بحق جز تو، پاکی تو، ای بار الها! همانا من از زمره ستمگاران بودم) مردی گفت: ای رسول خدا! آیا این دعا خاص برای یونس÷ بود ؟ ویا برای همۀ مؤمنان؟ آن حضرت ج فرمود: آیا این فرموده خداوندأ را نشیدهای که فرمود است: «او را ازین تنگنا نجات دادیم و این چنین مؤمنان را نجات میدهیم» (یعنی این دعا برای عموم مسلمانان است)».
هنگامیکه ما درین احادیث و احادیث دیگریکه درین مورد آمده است تأمل و فکر کنیم میبینیم که اسم اعظم خداوند بگونه خاصی تعیین نشده است بلکه در غالب الفاظ احادیث متذکره درج است. بنابرآن دعا کردن باین احادیث دعا به اسم اعظم خداوند میباشد.
خلاصه سخن زمانی که ما احادیث مربوط به اسم اعظم خداوند را تحت مطالعه قرار میدهیم باین نتیجه میرسیم که:
۱- اسم اعظم خداوند بالذات تعیین نشده است، ازینرو علماء در مورد تعیین آن آراء متعددی را ارائه دادهاند.
۲- از احادیث مربوط به موضوع در مییابیم که اسم اعظم خداوند دعایی است ترکیب شده از چندین نام از نامهای خداوند که هرگاه بنده مسلمان خداوندأ به آن نامها بخواند با موجودیت شرایط دعا، دعایش به اجابت میرسد.
احادیث متذکره بمثابه رد و انکار سخنان عدهای از آن مردمی است که ادعا دارند باینکه اسم اعظم خداوند سری است از اسرار و رازی است نهفته که برخی از مردم بآن علم دارند که بوسیله آن امور پیچیده را میگشایند و کارهای خلاف عادت را انجام میدهند و با ایشان خواص و اسراری داده شده که دیگران از داشتن آن خواص محروماند. اگر ما بدقت تمام در این مسئله و همانند آن از مسایل اسلامی فکر کنیم میدانیم که نه تنها اسم اعظم خداوند تعیین نشده است بلکه مسایل دیگری هم وجود دارد که در تعیین دقیق آنها اختلاف نظر موجود است. بطور مثال: شب قدر ازین جهت مخفی شده است تا مردم بمنظور دریافت آن، شبهای زیادی را به عبادت و بندگی خداوند سپری نمایند و تنها به عبادت یک شب اکتفاء نکنند. همانگونه ساعت اجابت دعا در روز جمعه پنهان گردیده تا مردم در روز جمعه به دعا و تضرع به پردازند، و رضای خداوند درمیان انواع معاصی پنهان گردیده تا مسلمانان همیشه آمادگی به مرگ را داشته باشند. به همان گونه اسم اعظم خداوند در میان اسماء الله تعالی مخفی گردیده تا خداوند را به همه اسماء آن یاد کنند و به آنها دعا نمایند.
[۲٧] سنن ابو داود: ۱۴٩۳، و سنن ترمذی: ۳۴٧۵، و سنن ابن ماجه: ۳۸۵٧، و مسند امام احمد: ۵ / ۳۱ و مستدرک حاکم: ۱ / ۵۰۴. [۲۸] مشكاة الـمصابيح: ۲ / ۲۰۸، نقل از سنن ترمذی، ابوداود، نسائی، و ابن ماجه. [۲٩] مشكاة الـمصابيح: ۲ / ۲۰٩، بنقل از سنن ترمذی، ابوداود، و ابن ماجه. [۳۰] مستدرک حاکم: ۱ / ۵۰۳-۵۰۴.