بریلویت تاریخ و عقیده

موسس و پیشوا

موسس و پیشوا

امام و پیشوای بریلویت، احمد رضا خان بریلوی در شهر بریلی ایالت اترپردیش هندوستان در ۱۴ جون سال ۱۸۶۵ در یک فامیل علمی چشم به جهان گشود، و به همین دلیل این طایفه به نام شهر امامشان شهرت یافته اند. والد وی نقی علی و والد بزرگش رضا علی از جمله علمای مشهور حنفی در هندوستان بشمار می‌روند [۲].

احمد رضا خان شخصیتی بسیار تند مزاج، قهر آلود و فحش‌گو بود. چنانچه یکی از معتقدین و پیروان وی نیز بر شدت و قسوت وی اقرار کرده می‌نویسد که؛ وی در حق مخالفین خود بسیار لحن شدید و تندی داشت، حتی که در این راستا احتیاط شرعی را نیز در نظر نمی‌گرفت [۳].

معتقدین بریلویت همچو مذاهب باطله دیگر در توصیف شیخ خود از غلو و افراط کار می‌گیرند، و برای اثبات شخصیت وی داستان‌ها و حکایات عجیب و غریبی اختراع کرده‌اند.

«نسیم بستوی» یکی از اتباع بریلوی می‌نویسد که؛ عالم الغیب سینه مبارک ایشان (احمد رضا بریلوی) را گنجینه معارف، و ذهن، دماغ، قلب و روح وی را مملوء و لبریز از یقین پاک، و فکر، شعور و احساس پاکیزه کرده بود. لیکن چونکه رابطه هر انسان باید بر اساس عالم اسباب استوار باشد بدین لحاظ اعلی حضرت (س!!) نیز مجبورا دست به عالم اسباب زدند [۴].

رضا احمد بریلوی در باره خود می‌نویسد: «درد سر و بخار (تب) امراض مبارکی است که انبیاء کرام به آن مبتلاء می‌گردند». سپس می‌نویسد: «الحمد لله که مرا نیز اکثر درد سر و تب می‌باشد» [۵]!.

عبد الحکیم قادری یکی از اتباع دیگر بریلوی می‌نویسد: «زبان و قلم اعلی حضرت از هر نوع لغزش مبراء بود، با وجود اینکه هر عالمی را لغزشی می‌باشد مگر اعلی حضرت حتی یک نقطه را نیز اشتباه نکردند» [۶]!.

یکی از مریدان بریلوی می‌نویسد که؛ «زیارت اعلی حضرت شوق زیارت صحابه را کم کرد» [۷].

بعضی از مخالفین بریلوی مدعی اند که احمد رضا بریلوی در اصل شیعه بود، و یکی از دلایل آن نسب وی است که چنین میباشد: احمد رضا بن نقی علی بن رضا علی بن کاظم علی [۸].

دلیل دیگر این طبقه از مخالفین شعری از احمد رضا بریلوی است که در توصیف عائشهلسروده است ودر آن ام المومنین را طوری برهنه ودور از ادب توصیف کرده است که عضو و اندام وی را چنانچه در غزل‌های عشقی شاعران توصیف می‌کنند یاد آور شده است. و نویسنده آن اشعار و یا ترجمه آن را توهین به شخصیت پاک و با عفت ام المومنین دانسته و از ذکر آن در اینجا خودداری کرده است وخوانندگان در صورت تحقیق می‌توانند آن اشعار را در حدائق بخشش ۳/۲۳ نوشتهء بریلوی مشاهده کنند.

دلیل دیگر این ادعا، روایات خاص اهل تشیع است که در تصنیفات احمد رضا بریلوی ذکر شده است، که اهل سنت به این روایات معتقد نیستند. از آنجمله احمد رضا در کتاب خود «الأمن والعلی لناعتی الـمصطفی» ـ امن و بهشت‌های برین برای مداحان رسول ـ می‌نویسد: «إن علیاً قسیم النار» [۹]. علی (س) تقسیم‌کنندۀ آتش جهنم است. ودر کتاب دیگر خود مینویسد: «إن فاطمة سمیت بفاطمة لأن الله فطمها وذریتها من النار» [۱۰]، فاطمه برای این فاطمه نامیده شده است که الله سبحانه وتعالی وی واولاد وی را از آتش نجات داده است.

دلیل دیگر این ادعا، دعاء خاص شیعیان است که بریلوی در کتاب خود آن را ذکر کرده و مدعی شده است که اگر کسی این دعا را بخواند همه مشکلات وی حل می‌شود!! دعا چنین است:

ناد علیا مظهر العجائب
تجده عونا لك فی النوائب
کل هم وغم ستجلی
بولایتك یا علی یا علی [۱۱]

(علی مظهر العجائب را بخوان. در سختی‌ها او را یار و یاورت خواهی یافت. همه مشکلات و نگرانی‌هایت با ولایت تو ای علی، ای علی بر طرف خواهد شد).

بریلوی در کتاب خود رساله بدر الانوار صفحه ۵۷ مینویسد که مانعی نیست اگر برای تبرک نمونهء مقبره حضرت حسین (رض) ساخته شده و در خانه گذاشته شود!!.

این عده از مخالفین دلایل خیلی زیادی را برای اثبات این دعوای خود ذکر کرده اند که برای تفصیل آن میتوان به کتب آن‌ها مراجعه نمود. آن‌ها بر این ایده‌‌اند که او فردی شیعه بوده که برای از بین بردن اصول و قواعد ثابت اهل سنت و نزدیک کردن آن به مذهب تشیع قیام کرده، و زیر پرده‌ی تقیه عقائد اصلی خودش را پنهان کرده است.

احمد رضا بریلوی، پان [۱۲]را به کثرت استعمال می‌کرد، حتی روزه‌ی خود را با پان افطار می‌کرد، حقه (چلم ـ قلیان) نیز از عادات جناب اعلی حضرت بود حتی که از وی روایت شده است که می‌گفت: در وقت حقه کشیدن بسم الله نمی‌گویم تا شیاطین نیز مرا همراهی کنند [۱۳]!.

احمد رضا بریلوی در وقت اشغال شبه قاره توسط انگلیس‌ها مانع از جهاد و مبارزه با آن‌ها شده می‌نویسد: «جهاد بر ما مسلمانان هند فرض نیست، وهر آنکه دعوت به فرضیت جهاد کند مخالف مسلمانان بوده و به آنان ضرر می‌رساند»، وی برابری قدرت و توان مقابله با دشمن را شرط اساسی جهاد می‌داند و چونکه مسلمانان هند با انگلیس در قدرت و توان جنگی برابر نیستند جهاد نیز بر آنان فرض نیست [۱۴].

رضا احمد بریلوی در سال ۱۹۲۱ در حالی وفات نمود که به اساس اعتراف بعضی از مریدان او عدهء زیادی از مسلمانان بر بطلان عقاید وی پی برده و از آن متنفر شده بودند، اما عده‌یی بودند که بر عقیده وی استوار مانده و بعد از وفات وی نیز کرامات وی را مشاهده می‌کردند. چنانچه گفته می‌شود که جمعی مشاهده کردند که جنازه وی را ملائکه بر شانه‌های خود حمل می‌کردند.

بریلوی وصیتی طولانی قبل از مرگ خود نوشت که در آن حقانیت دین خود را بیان کرده می‌گوید: «بر دین و مذهب من که از کتب من ظاهر است استوار باقی ماندن نسبت به هر فرض دیگری واجب تر و مهمتر است» [۱۵].

در اینجا بی‌جا نمی‌بینم که بعضی اقوال اتباع بریلوی را در باره‌ی وی ذکر کنم:

یکی از اتباع وی می‌نویسد که در فتاوای رضویه هزاران مسائل طوری است که گوش‌های علماء به آن آشنا هم نبود = [۱۶]. دیگری می‌نویسد که اگر امام ابو حنیفه فتاوای رضویه را می‌دید بریلوی را در جمله اصحاب مقرب خود شامل می‌کرد [۱۷]. چنانچه یکی از آنان مدعی شده است که احمد رضا ابو حنیفه عصر خود بود. مرید دیگری می‌نویسد که در احمد رضا خان بریلوی ذهانت ابو حنیفه، عقل ابو بکر رازی و حافظه قاضی خان جمع شده بود [۱۸].

احمد رضا بریلوی را اتباعش گاهی به چهار یار رسول الله جتشبیه کرده و گاهی وی را معجزه رسول الله جو گاهی هم دلیل و حجت خداوند بر روی زمین می‌دانستند [۱۹].

یکی از آنان از این همه پا فراتر گذاشته می‌نویسد که وقتی اعلی حضرت به حج رفتند در مسجد خیف برای وی بشارت مغفرت داده شد [۲۰].

احمد بریلوی نیز در صفات خود ضد و نقیض‌های زیادی را ذکر کرده است که با ذکر دو مثال آن اکتفاء می‌کنیم. در مقدمه شرح الحقوق صفحه ۸ آمده است که جناب فرمودند: «در سینه من یک صندوق است که جواب سوال هر علمی را که بر آن تقدیم شود فورا ارائه میکند». و در جای دیگر نغمه سرا میگوید:

کسی چرا سخن تو را بپرسد رضا

مانند تو هزاران سگ (بر روی زمین) زندگی می‌کنند [۲۱].

[۲] تذکره علمائی هند صفحه ۶۴. [۳] مقدمه مقالات رضا نوشته کوکب ص ۳۰. [۴] انوار رضا ص ۳۵۵. [۵] ملفوظات ۱/۶۴. [۶] یاد اعلی حضرت نوشته عبد الحکیم شرف قادری ص ۳۲. [۷] وصایای شریف ص ۲۴. [۸] حیات اعلی حضرت ص ۲. [۹] ص ۵۸. [۱۰] ختم نبوت نوشته رضا احمد بریلوی ص ۹۸. [۱۱] فتاوای رضویه ۶/۱۸۷. [۱۲] پان: تنبول یا تنبُل. و آن برگی است از قسمی فلفل که آن را در هندوستان با آهک و فوفل می‌خایند و آب آن را بیرون می‌کنند، و لبها با آن سرخ می‌گردد. [۱۳] انوار رضا ص ۲۵۶ وحیات اعلی حضرت ص ۶۷. [۱۴] المحجة الموتمنة ص ۲۰۸ و۲۱۰. [۱۵] انوار رضا ص ۲۷۲، وصایا شریف ترتیب حسنین مرضا ص ۱۰ ومقدمه دوام العیش نوشته مسعود احمد ص ۱۸. [۱۶] بهار شریعت ۱/۳، [۱۷] مقدمه فتاوای رضویه ۱۱/۴. [۱۸] همچنان ۵/۲۱۰. [۱۹] همچنان ۵/۲۶۳ و ۳۰۳. [۲۰] حیات اعلی حضرت نوشته ظفر الدین بهاری ص ۱۲. [۲۱] حدائق بخشش ص ۴۳.