وفات ابوجعفر منصور دومين خليفه عباسي
زمان: ۶ ذی الحجه ۱۵۸ ه ۷ اکتبر ۷۷۵ م
مؤسس واقعی حکومت عباسیان و دومین و قدرتمندترین خلیفه عباسی، ظالمی در لباس عابدان و پادشاهی در هیأت زاهدان،ابو جعفر عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب هاشمی ملقب به منصوردر صفر سال ۹۵ ه ق در حمیمه از بلاد شام به دنیا آمد. تربیتی نیکو یافت، ملازم قرآن بود، علوم شرعی آموخت و به مجالس علما رفت و آمد داشت. حدیث هم میآموخت و روایت میکرد. کارش به جایی رسید که از افاضل علماء شام گردید. از زمانی که خانوادهاش فعالیتهای آشکار و پنهان خود را برای دستیابی به قدرت و برانداختن حکومت بنی امیه بطور جدی آغاز کرد منصور نیز به تکاپو پرداخت و بیوقفه برای رسیدن آل عباس به حکومت تلاش میکرد. و پایههای قیام و سپس حکومت بنی عباس را تحکیم کردو پس از برادرش سفاح به خلافت رسید. و از برجسته گان این منصب شد. شکوه و هیبت وی در دل همه مردمان افتاده بود. گفتهاند در سلوک خود مثل شیر ژیانی بود که دو چشم خونفشانش به مثابه دو زبان گویا مینمود.
منصور تفریح و سرگرمی و استراحت و خوشی را نمیشناخت. انسانی سخت کوش و مصمم و با اراده بود. در برخورداری از دنیا بسیار زاهد بود و بسیار کم خرج میکرد آنچنانکه به وی دوانیقی گفتند. این سلوک وی،حکایت از دین داری و صحت اعتقاد او دارد. اوقات شبانه روز خود را تقسیم کرده بود. اول روز تا به ظهر به امور مملکت رسیدگی میکرد چنانکه به کارهای شایسته دستور میداد و از کارهای ناشایست جلوگیری میکرد و به امور ولایات و عزل و نصبها رسیدگی میکرد و برای مصالح عمومی کشور چاره اندیشی مینمود. پس از ادای نماز ظهر به خانهاش میرفت و تا عصر استراحت میکرد. پس از ادای نماز عصر به امور خانوادهاش و بنی عباس رسیدگی میکرد. پس از نماز عشاء تا پاسی از شب اخبار و نامههای وارده از اقصی نقاط کشور را مطالعه و پاسخ میگفت. آنگاه دو ثلث دیگر شب را تا قبل از نماز صبح میخوابید سپس برای نماز شب بر میخاست و تا وقت نماز صبح به تهجد مشغول میشد. پس از ادای نماز صبح در مسجد به همراه مردم، به دارالحکومه میرفت.
منصور در دوران خلافت خود با معضلات و آشوبهای بزرگی روبرو شد و با درایت و قاطعیت تمام آنها را از سر راه برداشت تا جایی که به نظر میرسید او هیچ گونه گذشتی ندارد. چنانکه در قضیه شورش عمویش عبدالله بن علی در اوائل خلافتش، به وسیله ابومسلم او را سرکوب کرد و خود ابومسلم خراسانی را هم که برای خلافت بنی عباس تلاشها کرده بود بازیرکی از بین برد. این ابومسلم در دوران خلافت سفاح، منصور را تحقیر فراوان روا داشته بود و منصور هرگز آن رفتارهای ابومسلم را فراموش نکرده بود. قیام النفس الزکیه «محمدبن عبدالله بن حسن» علوی را با قساوت سرکوب کرد. شهر بغداد را که در عصر خودش از عجایب دنیا بود،بنا کرد. و نیز علیرغم آشوبها و قیامهای متعدد داخلی در ایام وی که پیوسته اتفاق میافتاد بازهم جهاد و جنگ با دشمنان خارجی برقرار بود. سرانجام منصور در راه حج در ۶ ذی الحجه سال ۱۵۸ ه درگذشت و در مکه به خاک سپرده شد.
قابل ذکر است که منصور پیوسته متر صد زندیقان و ملحدان و دهریون بود آنها را میجست و به قتل میرساند و کشور را از وجود آنها پاک میکرد و به جانشین خود یعنی فرزندش مهدی هم به این امر وصیت کرد و او هم همان سیره پدرش را دنبال کرد. گمان میرود که این کار از بزرگترین اقدامات منصور بوده باشد.
مترجم: ابویحیی
مصدر: سایت نوار اسلام
IslamTape.Com