مقدمۀ مصنف
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالـمين والصلوة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وصحبه وبعد:
جادو و گفتگو پیرامون آن موضوع بسیار مهم است، زیرا بسیاری از مردم به علت عدم شناخت نسبت به حقیقت آن، گاهی آن را مفید و سودمند میدانند، و شیطانهای جنی و انسی نیز برای ترویج آن بسیار حریصند، حتی گاهی آن را به اسم دیگری مینامند. به این خاطر بررسی و اهتمام برای شناخت این مرض مزمن و لاعلاج و بیماری خطرناک لازم است همانطور که پزشکان برای شناخت بیماریهای جسمی و پیشیگری از آن برای یافتن راه علاج میکوشند، علماء نیز موظفند به اینگونه بیماریها (سحر) توجه داشته باشند، زیرا چنین بیماری از بیماریهای جسمی خطرناکتر است. چرا که بیماریهای جسمی در جسم تاثیر گذاشته و به زندگی دنیا محدودند، اما سحر از بیماریهایی است که بر عقیده و قلب تاثیر بسیار شدیدی میگذارد و نه تنها دنیای انسان را بلکه آخرت وی را نیز فنا میکند.
سحر در لغت عبارتست: از چیزی پوشیده که سببش نامعلوم باشد و به علت پوشیدهبودنش آن را سحر نامیدند، زیرا سحر موردی است که بسیاری از مردم آن را نمیشناسند و ندیده اند. بلکه از اعمال شیطانی و پوشیده است و تنها افرادی میتوانند آن را بشناسند که بارها آن را آزمایش کردهاند.
سحر در اصطلاح علماء شریعت عبارتست: از طلسم و تعویذات و دود و دمهایی که افراد شیاد و دجال با شیطان انجام میدهند. جادوی هیچ جادوگری تاثیر نمیکند، مگر این که از شیاطین استفاده نموده و به خداوند عزوجل شرک و کفر کند، و هنگامی که به خدا شرک و کفر ورزید، شیاطین جهت آسیبرساندن به انسانها با او همکاری میکنند. بنابراین، هر جادوگری مشرک و یا کافر است و جادو و شرک و کفر به یکدیگر نزدیک و مرتبط هستند و در مقابل همان شرک و کفری که کرده است با او همکاری میکنند، تا بتوانند به انسانها آسیب برسانند.
جادو به عنوان یک بیماری از قدیم در بین امت وجود داشت و خداوند داستان جادوگران قوم فرعون را در قرآن بیان فرموده است، و چون جادو در زمان فرعون شهرت زیاد یافته بود، و بیشتر مورد استفاده قرار میگرفت، زمانی که حضرت موسی ÷رسالتش را اعلان نمود او را جادوگر نامیدند. و این نامگذاری یا به خاطر فریبدادن مردم بود و شاید عقیدهشان همین بود و فکر میکردند، هرکس مانند خودشان کارهای خارق العاده نشان دهد جادوگر است به این خاطر فرعون و پیروانش معجزات حضرت موسی را جادو میپنداشتند، جادوگران را جمع کرد تا با حضرت موسی مقابله کنند.
قرآن مجید میفرماید: ﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِيمٞ ١٠٩ يُرِيدُ أَن يُخۡرِجَكُم مِّنۡ أَرۡضِكُمۡۖ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ ١١٠﴾[الأعراف: ۱۰۹–۱۱۰].
«عدهای از قوم فرعون گفتند: واقعاً این (موسی) جادوگر ماهری است! او میخواهد شما را از سرزمینتان (مصر) بیرون کند، چه میاندیشید و چه نظر میدهید (باید با او چه کرد؟)». فرعون با قومش مشوره کرد و قوم در پاسخ به او گفتند: ﴿قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُ وَٱبۡعَثۡ فِي ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِينَ ٣٦ يَأۡتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٖ ٣٧﴾[الشعراء: ۳۶ - ۳۷].
«موسی و برادرش (هارون) را مهلت بده و به تمام شهرها مأمورانی را بسیج کن، تا همه جادوگران ماهر و زبردست را پیش تو بیاورند».
فرعون به مشوره قومش عمل کرده و جادوگران را جمع نمود، هنگامی که جادوگران با حضرت موسی روبرو شدند به آن حضرت گفتند: کدامیک از ما اول کار را آغاز کنیم، حضرت موسی فرمود: شما شروع کنید، آنها طنابها و عصاهایی را که آورده بودند، انداختند (و همه به شکل مار درآمد) که همه مردم را به وحشت انداخت. قرآن میفرماید:
﴿وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ﴾[الأعراف: ۱۱۶] «جادوئی بزرگ از خود نشان دادند».
خداوند به موسی دستور داد تا عصایش را بیاندازد. حضرت موسی عصایش را انداخت تا تمام جادوهای جادوگران را بلعید. در این هنگام جادوگران که نسبت به سحر شناخت کامل داشتند، دانستند که این معجزه حضرت موسی سحر نیست و همگی به نفع حضرت موسی (به رسالتش) شهادت دادند که این از جانب خداست و همه ایمان آورده و برای پروردگارشان به سجده افتاده و توبه نمودند.
در این هنگام بود که فرعون از کوره در رفت و عصبانی شد و به تهدید پرداخت، زیرا دلائلش نقش بر آب و کارش پایان یافت. خداوند داستان شکست و وا خوردگی و هلاکت فرعون و پیروزی حضرت موسی و برادرش و مومنین را در قرآن چنین بیان میفرماید: ﴿فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ قَالَ مُوسَىٰ مَا جِئۡتُم بِهِ ٱلسِّحۡرُۖ إِنَّ ٱللَّهَ سَيُبۡطِلُهُۥٓ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُصۡلِحُ عَمَلَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ ٨١ وَيُحِقُّ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٨٢﴾[یونس: ۸۱ – ۸۲].
«هنگامی که ریسمانها و عصاهای خود را انداختند) موسی گفت: آنچه ارائه دادید، واقعاً جادو است، قطعاً خداوند آن را پوچ و نابود خواهد کرد و (جای شگفت نیست، زیرا) خداوند کار تباهکاران را (بقاء و دوام نمیبخشد و) شایسته و مفید نمیگرداند. خداوند با سخنان خود (که بر انبیاء نازل میکند) حق را پایدار و ماندگار میگرداند، هرچند که گنهکاران و بزهکاران نپسندند».
طبق قانون نظم عالم در هر زمان و مکانی باطل در مقابل حق شکست میخورد، پیروزی جادوگران در مقابل معجزات حضرت موسی ÷امکانپذیر نبود، زیرا معجزات پیامبران از جانب خداست و جادوی جادوگران جز تردستی و فریب چیزی دیگر نیست.
قرآن میفرماید: ﴿إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيۡدُ سَٰحِرٖۖ وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَيۡثُ أَتَىٰ﴾[طه: ۶۹].
«کارهایی که جادوگران کرده اند، نیرنگ و جادو است و جادوگر هرکجا برود پیروز نخواهد شد».
و میفرماید: ﴿أَتَقُولُونَ لِلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَكُمۡۖ أَسِحۡرٌ هَٰذَا وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّٰحِرُونَ﴾[یونس: ۷۷].
«آیا به حق (معجزاتی) که به سوی شما آمده است، سحر میگوئید؟! آیا این معجزات جادو است؟! به هرحال جادوگران پیروز نخواهند شد».
جادوگر شکستپذیر و جادو باطل است، لیکن پیامبران با معجزات بر حقشان از جانب خداوند مؤید و منصور اند به این علت در هر زمانی بر علماء و مبلغین واجب است که با متانت و جدیت در مقابل جادوگران بایستند از عملشان جلوگیری کنند، و حد شرعی را بر آنها جاری نمایند، تا مسلمانان و جوامع اسلامی از شرشان راحت گردند، و سکوت و تسامح نسبت به جادوگران هرگز درست نیست.
ابن قدامه در کتاب کافی جادو را چنین تعبیر کرده است: جادو عبارتست از طلسم و تعویذات شیطانی (غیر قرآنی) که با کلمات غریب و الفاظی رمزی و بیمعنا بین جادوگران و شیاطین متداول است. جادوگران آن الفاظ را میخوانند و دم میکنند و یا مینویسند و با همکاری شیاطین مقاصدشان را در انسانهای غافل و جاهل و ضعیف الایمان برآورده میکنند. در حقیقت این طلسمها و تعویذات باطل و دود و دمها بذات خود هیچ تاثیری ندارند، بلکه شرکیات و کفریات و تعلقاتشان با شیاطین باعث میشود که خداوند به صورت امتحان و آزمایش بعضی از اختیارات را به آنها بدهد تا بتوانند به اذن خدا (قضا و قدر) به بعضی از بندگانش ضررهایی را برسانند همانطور که قرآن میفرماید: ﴿وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾[البقرة: ۱۰۲].
«جادوگران نمیتوانند با جادوی خود به هیچس زیان برسانند، مگر این که با اجازه و خواست خدا باشد».
خداوند جادو را مشروع نکرده است، و کسی را به آن دستور میدهد، بلکه این تقدیر محض است که خداوند بنابر حکمتهایی از قبیل امتحان و آزمایش برای بعضی بندگان مقدر کرده است، تا بدین صورت بر بعضی دیگر تسلط یابند، و این چنین تقدیری یک نوع عقوبت است.
علما سحر را به دو نوع تقسیم کرده اند: سحر حقیقی و سحر تخییلی:
سحر حقیقی: در ذات انسان تأثیر گذار است کسی را مریض میکند، و یا اسباب قتلش را فراهم میسازد و یا بین دو دوست تفرقه و یا بین دو دشمن دوستی بوجود میآورد که آن را صرف و عطف میگویند، گرچه تأثیرگذاری این سحر به اذن و اراده خداست، لیکن نتیجه افعال جادوگران است.
سحر تخییلی: که آن را قمره مینامند، نتیجه چشمبندی و تردستی ساحر است جادوگران با همکاری شیاطین کارهای عجیبی را به چشم مردم نمودار میکنند، مثلاً کارد را به بدنشان فرو میبرند و یا آتش را میبلغد و یا در وسط آتش قدم میزنند و در آنها اثر نمیکند. این کارها فقط ظاهر حال است و اصلاً واقعیت ندارد. قرآن پیرامون این موضوع چنین میفرماید: ﴿سَحَرُوٓاْ أَعۡيُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِيمٖ﴾[الأعراف: ۱۱۶].
«مردم را چشمبندی کردند، و ایشان را به هراس انداختند، و جادوی بزرگی از خود نشان دادند».
جادوهای قوم فرعون نیز از همین نوع (سحر تخییلی) بود، زمانی که عصاها را انداخته بودند، حضرت موسی خیال میکرد که اژدهایی است که به سوی او میشتابد، در حالی که آنها عصاهای عادی بودند، لیکن قوم فرعون داخل عصاها را از جیوه پر کرده بودند، تا عصاها را به حرکت درآورند و یا این که یک نوع تردستی محض بود. چنانکه بعضی جادوگران کاغذ عادی را به شکل اسکناس ظاهر میکنند و شما آن را اسکناس میپندارید، یا تکه آهن یا چوبی را ظاهر میکند و گمان میکنید که سکه است. و لیکن چون از نظر شما پنهان شوند به حالت طبیعی خودش برمیگردد. و یا حشراتی مانند: ملخ و سوسک را طوری نمایان میکنند که شما آنها را گوسفند و قوچ میپندارید، لیکن چون از شما پنهان شوند، به حالت طبیعی خودشان بر میگردند. این چنین جادوهایی تخییلی و چشمبندی بوده و هیچ حقیقتی ندارند.
و نیز مانند بعضی نمایشها که اجرا میشود، مثل راهرفتن بر روی ریسمان و یا دم کارد و یا خوابیدن زیر ماشین و عبور ماشین از روی آن و با چکش به سر کسی زدن و... که این چنین حرکاتی چشمبندی و بدور از واقعیت است.