حکم جادو و جادوگر
خداوند در بسیاری از آیات قرآن موضوع جادو را بیان میکند، زیرا خطر آن بسیار سنگین است، به همین علت در سورههای اعراف، طه و شعراء داستان حضرت موسی و قوم فرعون را از ابتدا تا انتهاء بطور کامل بیان میکند.
نیز وقتی یهود تورات را تحریف نموده و تغییر دادند، خداوند آنها را به عقوبتی گرفتار کرد که وحی و توراتی که خداوند به حضرت موسی نازل فرمود، آن را سحر و جادو دانستند. این سنت الهی است که هرکس حق را بداند و به آن عمل نکند، خداوند آن را به عقوبت گرفتار میکند، تا راه باطل را انتخاب کند. قران میفرماید: ﴿فَلَمَّا زَاغُوٓاْ أَزَاغَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡۚ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِينَ﴾[الصف: ۵].
«آنان چون از راه حق منصرف شدند، خداوند دلهایشان را بیشتر از حق دور داشت، خداوند قوم نافرمان را هدایت نمیکند».
و هرکس به طاعت مشغول شود، خداوند سبحان او را حفاظت میکند، و کسی که ایمان را رها کند به دام کفر میافتد، و کسی که علم نافع را ترک کند، به علم باطل گرفتار میشود.
و قرآن میفرماید: ﴿وَلَمَّا جَآءَهُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُصَدِّقٞ لِّمَا مَعَهُمۡ نَبَذَ فَرِيقٞ مِّنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ كِتَٰبَ ٱللَّهِ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ﴾[البقرة: ۱۰۱].
«و هنگامی که فرستادهای (حضرت محمد ص) از جانب خدا به سراغ آنان آمد، گرچه (اوصافش با نشانههایی که در کتابهایشان بود و) با آنچه با خود داشتند، مطابق داشت جمعی از اهل کتاب، کتاب خدا را پشت سر افکندند».
منظور آیه کتابهای تورات و انجیل است که چون نام حضرت محمد صدر آنها ذکر شده بود. چنانچه میفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ﴾[الأعراف: ۱۵۷].
«کسانی که پیروی میکنند از پیغمبرانی (که خواندن و نوشتن را نمیداند) که وصف آن را در تورات و انجیل مییابند».
چون نام پیامبر اسلام در تورات و انجیل آمده بود، از روی حسد و عناد کتابهای آسمانی را تحریف نموده و منکر نام پیامبر در آن کتابها شدند، خداوند آنها را به عذاب اشتغال به جادو گرفتار نمود.
و میفرماید: ﴿نَبَذَ فَرِيقٞ مِّنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ كِتَٰبَ ٱللَّهِ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ كَأَنَّهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ١٠١وَٱتَّبَعُواْ مَا تَتۡلُواْ ٱلشَّيَٰطِينُ عَلَىٰ مُلۡكِ سُلَيۡمَٰنَ﴾[البقرة: ۱۰۱ – ۱۰۲].
«جمعی از اهل کتاب قرآن را پشت سر خود افکندند، گوئی آنان نمیدانند (که نام محمد ص در تورات و انجیل آمده است) و آنچه را که شیاطین در باره سلطنت حضرت سلیمان (افتراء و دورغ) بیان میکردند، پذیرفته و پیروی میکردند».
خداوند در این آیه به صراحت جادو را کار شیاطین معرفی کرده است، لیکن چون جنهایی همچون عفریت و دیگر شیاطین را خداوند تحت فرمان حضرت سلیمان قرار داده بود، و در آن زمان شیاطین کار جادو را انجام میدادند، اهل کتاب که در نهایت کفر و گمراهی بسر میبردند، جادو را به حضرت سلیمان نسبت دادند و گفتند: جادو کار سلیمان است. ولی چون جادو کفر است، و خداوند پیامبرش سلیمان را از ارتکاب جادو محفوظ داشته بود برائتش را اعلان فرمود:
﴿وَمَا كَفَرَ سُلَيۡمَٰنُ وَلَٰكِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ كَفَرُواْ﴾[البقرة: ۱۰۲].
«سلیمان مرتکب جادو نشد، زیرا جادو کفر است، و کفر از جانب انبیاء محال است» پس این آیت دلیل است که جادوگر کافر است و میفرماید: ﴿وَلَٰكِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ﴾«شیطانها کافر شدند که به مردم جادو میآموختند».
در این جمله خداوند شیاطین را کافر دانسته، زیرا به مردم جادو میآموختند، پس دانسته میشود که آموزش جادو نیز کفر است.
و نیز میفرماید: ﴿وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَكَيۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَكۡفُرۡ﴾[البقرة: ۱۰۲]. «و به مردم آن جادوهایی را تعلیم میدادند که در شهر بابل بر دو فرشته بنامهای هاروت و ماروت نازل گردیده بود، آن دو فرشته به هیچکس چیزی نمیآموختند، مگر این که (پیشاپیش) به او میگفتند: ما وسیله آزمایش هستیم، (آنچه به تو میآموزیم به کفر منتهی میشود)، پس تو کافر نشو».
هاروت و ماروت (دو فرشتهای که طریق سحرکردن و آشنایی به طرز ابطال آن را به مردم یاد میداند) قبل از این که به کسی جادو یاد بدهند او را نصیحت میکردند که جادو کفر است، و آموزش آن درست نیست، ما مردم را آزمایش میکنیم که آیا نصیحت ما را میپذیرند، و یا این که بر کفر اصرار میورزند و جادو را فرا میگیرند، این نیز دلیل بر این است که آموزش جادو کفر است.
و میفرماید: ﴿فَيَتَعَلَّمُونَ مِنۡهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِۦ بَيۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَزَوۡجِهِ﴾«چیزهایی از هاروت و ماروت آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میافکندند».
این جمله دلیل بر این است که جادو حقیقت دارد و جداییانداختن بین زن و شوهر به وسیله جادو این است که بغض و عداوت را در بین زن و شوهر بوجود میآورد، و میفرماید: ﴿وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾«جادوگران به هیچ کس بدون اجازه خداوند نمیتوانند ضرر برسانند». خداوند ذاتی است که تقدیر خیر و شر، ایمان و کفر، مرض و صحت و همه چیز به اراده اوست گاهی به خاطر امتحان و یا عقوبت ضررهایی را مانند جادو برای انسان مقدر میکند، و گاهی به عنوان رحمت و پاداش اعمال صالحه منافع را برای او مقدر میسازد.
و این که میفرماید: ﴿وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ﴾«چیزهایی یاد میگرفتند که «از لحاظ دنیا و آخرت» برایشان ضرر داشت، و نفعی برایشان نداشت». دلیل بر این است که جادو ضرر محض است، و هیچ نفعی در آن وجود ندارد.
بعضی از حرامها ممکن است هم مفید باشد و هم مضر، اما فایدهشان کمتر و ضررشان بیشتر باشد، شریعت چنین مواردی که ضررشان بیشتر باشد، قطعاً حرام کرده است. اما خداوند نسبت به جادو میفرماید: جادو برایشان ضرر دارد و نفعی ندارد، یعنی ضرر خالص است و حرمتش قطعی و دائمی.
سپس میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ عَلِمُواْ لَمَنِ ٱشۡتَرَىٰهُ مَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنۡ خَلَٰقٖ﴾«به تحقیق میدانستند هرکس خریدار اینگونه متاع باشد بهرهای در آخرت نخواهد داشت».
یعنی جادوگران ایمان خود را میفروشد و در عوض جادو میخرد و چنین کسی که ایمان را به جادو (کفر) معامله کند، از نعمتهای آخرت بینصیب خواهد بود.
این قسمت از آیه نیز دلیل است که جادو کفر و جادوگر کافر است، زیرا بهشت بر کسی که به اندازه ذرهای ایمان داشته باشد به طور کلی حرام نمیشود.
در جایی دیگر میفرماید: ﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِيضُواْ عَلَيۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَكُمُ ٱللَّهُۚ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ ٥٠﴾[الأعراف: ۵۰].
«دوزخیان بهشتیان را صدا میزنند که مقداری از آب یا از چیزهایی که خداوند به شما بخشیده است به ما بدهید. بهشتیان میگویند: خداوند آب و نعمتهای بهشت را بر کافران حرام کرده است».
و در سورة مائده میفرماید: ﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُ﴾[المائدة: ۷۲].
«به تحقیق هرکس برای خدا شریک بیاورد، به تحقیق که خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جایگاهش دوزخ خواهد بود».
در این آیات دلائل متعددی وجود دارد که جادو کفر است، و جادوگران کافر اند، و نیز میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ عَلِمُواْ لَمَنِ ٱشۡتَرَىٰهُ مَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنۡ خَلَٰقٖۚ وَلَبِئۡسَ مَا شَرَوۡاْ بِهِۦٓ أَنفُسَهُمۡۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ﴾[البقرة: ۱۰۲].
«به تحقیق میدانستند هرکس خریدار اینگونه متاع باشد بهرهای در آخرت ندارد، و بسیار ناپسند است آنچه خود را بدان فروخته اند، کاش میدانستند».
و در ادامه میفرماید: ﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ﴾[البقرة: ۱۰۳]. «اگر آنان ایمان میآوردند و پرهیزگاری میکردند».
یعنی جادوگر نه مؤمن است، ونه از خدا میترسد. و باز در سورة یونس میفرماید: ﴿وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّٰحِرُونَ﴾[یونس: ۷۷]. «و جادوگران پیروز نمیشود».
و در سورة طه میفرماید: ﴿وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَيۡثُ أَتَىٰ﴾[طه: ۶۹]. «جادوگر هرکجا برود پیروز نمیشود».
از این آیات نیز معلوم میشود که جادوگر کافر است، زیرا کسی که هرگز به فلاح و رستگاری نمیرسد، کافر است. اما انسان مؤمن هرچند که ایمانش ضعیف باشد بر حسب ایمانش از فلاح و رستگاری محروم نمیشود.
و در سوره یونس خداوند چهره دیگری از جادوگر معرفی نموده و میفرماید: ﴿ قَالَ مُوسَىٰ مَا جِئۡتُم بِهِ ٱلسِّحۡرُۖ إِنَّ ٱللَّهَ سَيُبۡطِلُهُۥٓ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُصۡلِحُ عَمَلَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ﴾ [یونس: ۸۱].
«(هنگامی که جادوگران فرعون ریسمانها و عصاهای خود را انداختند) موسی گفت: آنچه ارائه دادید، واقعاً جادو است، و قطعاً خداوند آن را پوچ و نابود خواهد کرد و (جای شگفت نیست، زیرا) خداوند کار فسادکاران را شایسته و مفید نمیگرداند» پس ثابت میشود که جادوگر مفسد است. در زمین فساد میکند اجتماع، شهر و عقاید را فاسد میکند و از راه باطل اموال مردم را جمعآوری نموده، زندگیشان را به تباهی میکشد، پس جادوگر به تمام معنی مفسد است.
در سوره فلق نیز پیرامون جادو بحث شده است، میفرماید: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ ١ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ٢ وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ٣ وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِي ٱلۡعُقَدِ ٤﴾[الفلق: ۱- ۴].
«بگو: به خدا پناه میبرم از خداوندگار سپیدهدم از شر هرآنچه آفریده است و از شر شب آنگاه که کاملاً تاریک شود، و از شر کسانی که در گرهها میدمند (و با نیرنگسازی و حقهبازی خود، ارادهها، ایمانها، عقیدهها، محبتها و پیوندها را سست مینمایند و فساد و تباهی میکنند)».
منظور از نفاثات جادوگران است. و نفث به معنی دمیدن همراه با آب دهان، زیرا جادوگر نخی را گره میزند و با آب دهان مقداری در آن مالیده و چیزی میخواند و برآن میدمد، به این صورت عمل سحر انجام شده و با همکاری شیاطین و جنهای سرکش اثر جادو ظاهر میشود، و انسان غافل گمان میکند که نخ و گرههای آن تأثیر کرده است و یا گمان میکند که آنچه جادوگر خوانده است از آیات قران بوده، در حالی که جادوگران از آیات قرآن استفاده نمیکنند، بلکه جملاتی از طرف شیاطین به آنها القاء میشود که مشتمل بر شرکیات و کفریات و کمکخواستن از شیاطین و معبودان باطل است.
جادو از دیدگاه پیامبر اکرم ص: پیامبر صسحر را یکی از مهلکات هفتگانه قرار دادهاند، و میفرمایند: «اجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْـمُوبِقَاتِ قَالوا: ما هي؟ يَا رسول اللّه! قَالَ: الشِّرْكُ بِاللَّهِ وَالسِّحْرُ وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَأَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ وَأَكْلُ الرِّبَا وَالتَّوَلِّى يَوْمَ الزَّحْفِ وَقَذْفُ الْـمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاَتِ الْـمُؤْمِنَاتِ» (بخاری / عن أبی هریره س).
«از هفت گناه مهلک پرهیز کنید. صحابه عرض کردند: ای رسول خدا آن گناهان چیست، فرمود: شریکگرداندن با خدا و جادو و قتل به ناحق که خدا حرام کرده است و سودخواری و خوردن مال یتیم و پشتکردن (فرارکردن) در روز جنگ و افتراءکردن بر زنهای پاکدامن بیخبر (از افتراء) و مؤمن».
علاوه بر آیاتی که در سوره بقره بر کافربودن سحر و حرمت تعلیم و تعلم سحر دلالت میکرد، و در جاهای مختلف دیگری کفر ساحر را نیز ثابت کرده است. پیامبر اکرم صنیز در این حدیث سحر را بعد از شرک قرار داده است. و پیامبر خدا صبه خاطر بیم دادن مردم از ارتکاب آن انواع از جادو را معرفی نمودند.