جادو از نظر اسلام و تأثیر آن در جامعه

پرسش و پاسخ پیرامون جادو و جادوگران

پرسش و پاسخ پیرامون جادو و جادوگران

سئوال:‌ آیا سحر و کهانت و تنجیم و عرافه در معنی و حکم خود یکسان هستند؟

جواب: سحر عبارتست از جادو دود و دم‌ها و نخ‌های گره‌زده‌ای که جادوگران به قصد تأثیرگذاشتن بر مردم انجام می‌دهند که اثر آن به صورت قتل یا امراض مختلف و یا تفرقه بین زن و شوهر ظاهر می‌شود. این عمل کفر و ناپسند و مرض اجتماعی شنیعی است که ریشه‌کن ساختن و از بین‌بردنش واجب است، تا مسلمانان از شر آن راحت شوند.

کهانت: ادعاکردن علم غیب با استخدام جنیات. شیخ عبدالرحمن بن حسن در کتاب (فتح المجید) می‌گوید: بیشتر آنچه در بین این امت پیدا می‌شود اخباری است که از اشیاء مفقود و غایب جنیات به دوستان خود (انسان‌ها) خبر می‌دهند و افراد جاهل آن را کشف و کرامت می‌پندارند، و بسیاری از مردم به این صورت فریب خورده و فکر می‌کنند کسی که چنین اخباری نقل می‌کند، ولی (دوست) خداست، در حالی که این افراد دوستان شیطان هستند. و رفتن نزد چنین افرادی که ادعای کهانت دارند گناه است.

امام مسلم به نقل از بعضی ازواج مطهرات از پیامبر خدا صروایت می‌کند که فرمود: «مَنْ أَتَى عَرَّافًا فَسَأَلَهُ عَنْ شَىْءٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلاَةٌ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً» (مسلم ۴ / ۱۷۵۱).

«کسیکه نزد عراف برود و از او چیزی بپرسد، نماز چهل شبانه روزش به درگاه خدا قبول نمی‌شود».

امام احمد و ابوداود و ترمذی نیز از ابوهریره ساز پیامبر خدا صروایت می‌کند، می‌فرماید: «مَنْ أَتَى كَاهِناً أَوْ عَرَّافاً فَصَدَّقَهُ بِمَا يَقُولُ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ» «کسی که نزد کاهن برود، و آنچه بگوید قبول کند، به تحقیق به دین و قرآن محمد کافر شده است». (ابوداود ۴ / ۱۴، به لفظ فقد برئ بدل، و احمد فی مسند ۲ / ۴۸، بلفظ قد برئ، والترمذی فی سننه ۱ / ۱۶۴، و ابن ماجه فی سننه ۱ / ۲۰۹، والدارمی فی سننه ۱ / ۲۷۵ و ۲۷۶، و البخاری فی التاریخ الکبیر ۳ / ۱۶ و ۱۷، کلهم از حدیث ابی هریره س).

امام حاکم نیز از ابی هریره از پیامبر اکرم صروایت می‌کند که می‌فرماید: «مَنْ أَتَى عَرَّافًا أَوْ كَاهِنًا فَصَدَقَه بِمَا يَقُولُ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ص» (رواه امام احمد فی مسند ۲ / ۴۲۹، والحاکم فی مستدرکه ۱ / ۸ از حدیث ابی هریره س).

«کسیکه نزد عراف یا کاهنی (غیبگو) برود و آنچه می‌گوید، تصدیق کند به تحقیق به آنچه بر حضرت محمد (اسلام و قرآن) نازل شده کافر شده است».

علامه بغوی می‌گوید: عراف کسی است که ادعا می‌کند از مقدمات امور که بر مال مسروق و مکان اشیاء گم‌شده دلالت می‌کند، آشنایی دارد و بعضی گفته اند عراف همان کاهن است (شرح السنه ۲ / ۱۸۲).

شیخ الاسلام ابن تیمیه می‌فرماید: عراف کلمه‌ای عام است که کاهن و منجم و رمال همه‌شان را شامل است. (مجموع الفتوی شیخ الاسلام ابن تیمیه ۳۵ / ۱۷۳).

تنجیم: استدلال‌گرفتن از احوال تغییرات فلکیه بر حوادثی که در زمین پیدا خواهد شد، این از اعمال دوران جاهلیت و شرک اکبر است، زیرا چنین کسانی عقیده دارند که ستاره‌گان در نظام هستی تصرف دارند.

سئوال: آیا درست است که جادوگران و کاهنان و عرافان و منجمین بسیاری از اخبار غیب را می‌دانند؟ چگونه اخبارشان را نسبت به بعضی حوادث که پیش‌گویی کرده اند و سپس واقع شده است انکار کنیم؟

جواب: این افراد دوستان شیاطین هستند و شیاطین بعضی اخبار را از آسمان استراق سمع می‌کنند و سپس به دوستان‌شان (شیاطین انسی) القاء می‌نمایند. لذا چنین اخباری نسبت به شیاطین غیب نیست، زیرا آنها اخبار را شنیده و از اخبار اطلاع یافته اند، لیکن شیاطین اگر یک کلمه‌ای استراق سمع کرده اند چندین کلمه دروغ دیگر را به آن اضافه می‌کنند.

و همان یک کلمه راست باعث می‌شود که مردم در تمام آنچه می‌گویند، آنها را تصدیق کنند.

اما خداوند مسلمانان را در قرآنکریم آگاه نموده می‌فرماید: ﴿هَلۡ أُنَبِّئُكُمۡ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ ٱلشَّيَٰطِينُ ٢٢١ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٖ ٢٢٢ يُلۡقُونَ ٱلسَّمۡعَ وَأَكۡثَرُهُمۡ كَٰذِبُونَ ٢٢٣[الشعراء: ۲۲۱ – ۲۲۳].

«آیا به شما خبر بدهم شیاطین بر چه کسی نازل می‌شوند؟ (والقاء وسوسه می‌کنند؟) بر کسانی نازل می‌گردند که کذاب و بس گناهکار باشند (زیرا کاهنان و غیب‌گویان دروغ‌ و و دروغ‌ساز هستند) (به شیاطین) گوش فرا می‌دهند و بیشترشان دروغگویند)».

اما علم غیب از خصائص خداوند سبحان است و جز او کسی غیب را نمی‌داند. می‌فرماید: ﴿قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُ[النمل: ۶۵].

«بگو: کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند غیب را نمی‌دانند به جز خدا».

و می‌فرماید: ﴿وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَيۡبِ لَا يَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَ[الأنعام: ۵۹].

«گنجینه‌ها و کلیدهای غیب در نزد خداست، و کسی جز او آنها را نمی‌داند».

شیخ سلیمان بن عبدالله /می‌فرماید: کسی که ادعای علم بعضی مغیبات را می‌کند، یا در اسم کاهن داخل است و یا در معنایش با او شریک و به کاهن ملحق می‌شود. البته اطلاع‌یافتن از بعضی مغیبات گاهی ممکن است به صورت کشف باشد و گاهی از جانب شیاطین و گاهی به وسیله فال و جدول‌ها و روش‌هایی که کاهنان استفاده می‌کنند و یا از راه تنجیم و کهانت و جادوگری و غیره و چنین اعمالی از روش‌های جاهلیت می‌باشد و منظور از جاهلیت در اینجا هرکسی که از پیروان پیامبران نباشد، مانند فلاسفه و کاهنان و منجمین و نیز جاهلیت قبل از بعثت پیامبر ص، زیرا آنها از کتاب‌های آسمانی و آنچه بر پیامبران نازل شده است، بی‌خبرند.

سئوال: حقیقت سحر چیست؟ آیا بعضی جادوها مباح هست؟ و آیا عمل سحر برای خارج‌شدن از دین اسلام معتبر است؟

جواب: سحر در لغت عبارت است از کار با ظرافت که سببش پوشیده باشد، و حقیق سحر بنا به تفسیر علامه موفق در کتاب الکافی: عبارت است از جادوها و دود و دم‌ها و گره‌هایی که در قلب‌ها و بدن‌ها تأثیر می‌گذارد و باعث بیماری و قتل و ایجاد تفرقه بین مرد و زن می‌شود.

تمام انواع جادو حرام است، و هیچ نوعی از آن مباح نیست، خداوند می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ عَلِمُواْ لَمَنِ ٱشۡتَرَىٰهُ مَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنۡ خَلَٰقٖ[البقرة: ۱۰۲].

«به تحقیق که می‌دانستند هرکسی که خریدار اینگونه متاع (جادو) باشد در آخرت هیچ خلاقی (نصیبی) برایش نیست» امام حسن بصری خلاق را به دین تفسیر کرده است. به هرحال، این ایه بر تحریم سحر و کفر و مرتکبین آن دلالت می‌کند، و علاوه بر این پیامبر اکرم صنیر جادو را از مهلکات هفت‌گانه شمرده اند.

امام احمد /می‌فرماید: قتل ساحر واجب است و از سه تن از یاران رسول خدا (حضرت عمر، حفصه و جندب) به روایت صحیح ثابت شده است.

بنابراین، عمل سحرخواه به صورت تعلیم و تعلم باشد و یا به صورت حرفه و بیشه کفر است و انسان را از دین اسلام خارج می‌کند و کشتن ساحر واجب است تا مردم از شرش آسوده شوند، زیرا ساحر کافر است و شر و فسادش در کل جامعه سرایت می‌کند.

سئوال: تفسیر این آیه چیست؟ ﴿وَٱتَّبَعُواْ مَا تَتۡلُواْ ٱلشَّيَٰطِينُ عَلَىٰ مُلۡكِ سُلَيۡمَٰنَۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيۡمَٰنُ وَلَٰكِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَكَيۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَكۡفُر[البقرة: ۱۰۲].

جواب: تفسیر آیه زمانی که یهود خواستند تورات را که نام پیامبر اکرم صدر آن ثبت شده بود، بپشت سر آندازند آن را به عنوان کتاب جادویی معرفی کردند که در زمان حضرت سلیمان شیطان آن را آموزش می‌دادند، و در این کتاب جادو را به حضرت سلیمان نسبت می‌دادند، در حالی که حضرت سلیمان پیامبر خدا بود، و پیامبران الهی از ارتکاب عملی مانند سحر که کفر و گمراهی است مبرا و معصوم اند، بلکه جادو کار شیاطین و انسان‌های کافر است که به قصد افساد و تفریق بین زوجین و از هم‌پاشیدن خانواده‌ها و ایجاد عداوت و دشمنی بین مردم بکار می‌برند، و آن دو فرشته‌ای که در سرزمین بابل (از شهرهای عراق) به مردم جادو تعلیم می‌دادند، از باب آزمایش و امتحان بود و کسانی را که می‌خواستند جادو از آنها تعلیم گیرند، ابتدا نصیحت می‌کردند، پس از آن کسانی که جادو را تعلیم می‌گرفتند، برای ضرررساندن به مردم استفاده می‌کردند، سپس خداوند می‌فرماید که تأثیر جادو به دست خدا است و هیچ جادویی نمی‌تواند بدون خواست خداوند به کسی نفع یا ضرری برساند. بنابراین، انسان مؤمن باید بر خدا توکل نموده و برای دفع این پدیده شوم و مفسد اقدام نماید. سپس بیان می‌کند که یهود می‌دانستند که آموزش کفر و جادو موجب دوری از بهشت می‌شود با این وجود از روی کفر و سرکشی مرتکب آن می‌شدند.

سئوال: سحر چیست؟ چگونه مسلمانان آن را دفع کند و اگر سحر بر او واقع شد، چگونه از راه های مشروع می‌شود، آن را معالجه کرد؟

جواب: سحر عمل شیطانی و عبارت است از دود و دم‌ها و تعویذات شیطانی در جسم مسحور تأثیر می‌گذارد، و اسباب قتل و یا بیماری را فراهم می‌سازد، و یا بین زوجین و دوستان تفرقه ایجاد می‌کند، و تمام تأثیرات با قضا و تقدیر خداوند است.

چنانچه می‌فرماید: ﴿وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ[البقرة: ۱۰۲].

«جادوگران نمی‌توانند به کسی آسیب رسانند، مگر به خواست خدا».

و خداوند پیامبر و بندگان مؤمن خود را دستور می‌دهد که به پروردگار سپیده دم از شر جادوگر پناه ببرند، و یکی از انواع جادو سحر تخییلی است که به ظاهر چیزی برای بینندگان پیدا می‌شود، ولی حقیتی ندارد، چنانچه قرآن می‌فرماید: ﴿سَحَرُوٓاْ أَعۡيُنَ ٱلنَّاسِ[الأعراف: ۱۱۶].

و می‌فرماید: ﴿فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَعِصِيُّهُمۡ يُخَيَّلُ إِلَيۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ[طه: ۶۶].

هنگامی که جادوگران ریسمان‌ها و عصاهایشان را انداختند، چنان به نظر حضرت موسی رسید که آنها تند راه می‌روند، این همان روش جادویی بود که حیله‌گران صوفی‌نما آن را انجام می‌دادند.

سؤال: کیفیت این حدیث از لحاظ صحت چیست؟ می‌فرماید: «ثَلاَثَةٌ لاَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ مُدْمِنُ خَمْرٍ وَقَاطِعُ رَحِمٍ وَمُصَدِّقٌ بِالسِّحْرِ».

«سه کس هستند که به بهشت داخل نمی‌شوند: کسی که به طور مدام شراب بنوشد، قطع‌کننده رحم (خویشاوندی) تصدیق‌کننده جادو». تصدیق جادو چه طور است، آیا به قدرت ساحر بستگی دارد؟ یا به تصدیق سحر که حالش از زمان قبل از جادو تغییر یافته است؟ مسئله را توضیح دهد؟ خداوند به شما پاداش خیر عنایت فرماید.

جواب: نسبت به حدیثی که در سئوال اشاره شد علامه ذهبی تصریح کرده است که این روایت را امام احمد و ابن حبان روایت کرده اند و امام حاکم آن را صحیح دانسته است.

و اما نسبت به معانی آن این که این حدیث کسی را که هرنوع جادویی را تصدیق کند، به شدت مورد سرزنش و تهدید قرار داده است.

از انواع جادو یکی تنجیم است که پیامبر اکرم صمی‌فرماید: «مَنِ اقْتَبَسَ عِلْمًا فِى النُّجُومِ فَقَد اقْتَبَسَ شُعْبَةً مِنَ السِّحْرِ زَادَ مَا زَادَ» (مسند امام احمد – از حدیث عبدالله بن عباس).

«کسی که یک باب از علم نجوم را فرا گیرد، به تحقیق که به یک رشته از علم جادو چنگ زده است و هرچه بیشتر بیاموزد بیشتر چنگ زده است».

تصدیق سحر, جرم بسیار بزرگ است و تکذیب جادوگران و منجمان و نیز جلوگیری از آنها واجب می‌باشد، زیرا آنها با جادوهای خود مردم را گمراه و آنها را تسخیر نموده و عقایدشان را فاسد می‌کنند، و جادو بنا به صراحت قرآن و حدیث کفر، و کشتن جادوگران واجب است، کسی که جادوگران را تصدیق کند به معنی این است که با آنها موافق بوده و در این عمل زشت از آنها حمایت کرده است.

اما تأثیر جادو و اثراتی که در پی دارد، حق است و انسان باید از شرشان به خدا پناه ببرد.

سئوال: آیا کمک‌گرفتن از جادوگران برای برآوردن خواسته‌ها، بدون این که به کسی ضرری برسد جایز است یا خیر؟

جواب: سحر حرام و تعلیم تعلم آن کفر است، قرآن می‌فرماید: ﴿وَمَا كَفَرَ سُلَيۡمَٰنُ وَلَٰكِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَكَيۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَكۡفُر[البقرة: ۱۰۲].

«سلیمان کفر نورزیده است، بلکه شیطان صفتان گناه پیشه کفر ورزیدند که به مردم جادو تعلیم می‌دادند، تا این که می‌فرماید: آن دو فرشته (هاروت و ماروت) به هیچکس جادو تعلیم نمی‌دادند، مگر این که قبلاً به او می‌گفتند: ما برای آزمایش هستیم و تو کافر نشو».

استفاده از جادو برای برآوردن خواسته‌ها حرام و کفر است، و استفاده از آن برای مسلمانان جایز نیست، علاوه بر این بر هر مسلمان واجب است که جادو را انکار و از انجام آن جلوگیری و ساحر را به قتل برساند، و مسلمانان را از شر آن راحت کند و کمک‌خواستن برای برآوردن خواسته‌ها به وسیله امور حرام قطعاً ناجایز است.

سئوال: آیا جادوشدن پیامبر صپ ثابت شده است؟ و برخورد و عمل پیامبر با جادو و جادوگران چگونه بود؟

جواب: بلی، از حضرت عایشه لروایت است که پیامبر صجادو شده بودند، تا این که کاری که انجام نداده بودند، گمان می‌کردند که انجام دادند.

روزی پیامبر اکرم صبه حضرت عایشه لفرمودند: دو فرشته نزد من آمدند، یکی بالای سرم و دیگری پایین پاهایم نشست، یکی به دیگری گفت: بیماری این مرد چیست؟ دیگری پاسخ داد جادو شده است. پرسید: چه کسی آن را جادو کرده است؟ جواب داد. لبید بن اعصم. با یک شانه و یک تار مو که آن را در چاه ذروان انداخته است (بخاری – ۷ / ۳۰).

علامه ابن قیم می‌فرماید: این روایت را بعضی از علماء انکار نموده و گفته اند: دادن این نسبت به پیامبر درست نیست، و آنها چنین نسبتی را به پیامبر صنقص و عیب می‌دانند، در حالی که چنین نیست، بلکه تأثیر جادو یک نوع بیماری است و مانند سم که در جسم انسان تأثیر می‌کند جادو نیز تأثیر می‌کند.

علامه ابن قیم نیز از قاضی عیاض /نقل می‌کند که فرمود: این داستان هیچ نقصی در نبوت پیامبر صپیدا نمی‌کند، و این که گمان می‌کردند کاری انجام داده اند، در حالی که انجام نداده بودند، زمانی که پیامبر صاطلاع یافت که جادو شده است از خداوند خواست، و خداوند پیامبر را از مکان سحر آگاه ساخت. پیامبر دعای سحر را بیرون آورده و آن را باطل فرمود در این هنگام اثرات سحر از پیامبر چنان دور شد که گویا از قید و بند آزاد شده است.

پیامبر که نسبت به کسی که ایشان را جادو کرده بود، هیچ اقدامی ننمودند و زمانی که صحابه به پیامبر صعرض کردند، اجازه بدهید، این جادوگر خبیث را بکشیم پیامبر صفرمودند: «أَمَّا أَنَا فَقَدْ شَفَانِى اللَّهُ كَرِهْتُ أَنْ أُثِيرَ عَلَى النَّاسِ مِنْهُ شَرًّا» (بخاری ۷ / ۳۰ از حدیث عایشه ل).

«مرا خداوند شفا داده‌است، و نمی‌پسندم که آشوب و درگیری در بین مردم برپا شود».

سئوال: آیا نمازخواندن پشت سر ساحر یا کسی که سحر را تصدیق کند، درست است و آیا ابطال جادو به وسیله جادو، اگر راهی دیگری پیدا نمی‌شد، جایز است؟

جواب: با توجه به آیات و روایاتی که نسبت به زشتی سحر آمده است نمازخواندن پشت سر افراد فوق درست نیست. پیامبر اکرم صفرمودند: «اجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْـمُوبِقَاتِ، قَالُوا: وَمَاهِي يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: الشِّرْكُ بِاللَّهِ، وَالسِّحْرُ، وَقَتْلُ النَّفْسِ...» (بخاری ۷ / ۲۹ از حدیث ابی هریره س).

«از هفت گناه مهلک بپرهیزید، صحابه عرض کردند: ای رسول خدا آنها چیست؟ فرمودند: شرک به خدا و جادو و کشتن کسی به ناحق...».

از این روایت دانسته می‌شود که سحر از دیگر گناهان کبیره بزرگتر است، از آیه ۱۰۱ و ۱۰۲ سوره‌ی بقره دانسته می‌شود که جادو کفر است، زیرا یهود تورات را به سحر مبدل ساختند.

می‌فرماید: ﴿نَبَذَ فَرِيقٞ مِّنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ كِتَٰبَ ٱللَّهِ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ كَأَنَّهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ١٠١وَٱتَّبَعُواْ مَا تَتۡلُواْ ٱلشَّيَٰطِينُ عَلَىٰ مُلۡكِ سُلَيۡمَٰنَۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيۡمَٰنُ وَلَٰكِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ.

«عده‌ای از اهل کتاب (یهود) کتاب خدا را (تورات) پشت سر انداختند و گویی آنان نمی‌دانستند. و پیروی کردند از آنچه شیاطین در باره سلطنت حضرت سلیمان می‌خواندند (که نسبت جادو را به حضرت سلیمان دادند) در حالی که سلیمان کفر نورزیده بود، بلکه شیاطین کفر کردند که به مردم جادو می‌آموختند».

در ادامه می‌فرماید: ﴿وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَكۡفُر«هاروت و ماروت هیچکس را جادو نمی‌آموختند، مگر این که پیش از آن به او می‌گفتند که ما سبب امتحان و آزمایش هستیم، پس تو کافر نشوی» از این ایه معلوم می‌شود که تعلیم سحر کفر است.

و در آخر می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ عَلِمُواْ لَمَنِ ٱشۡتَرَىٰهُ مَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنۡ خَلَٰقٖ.

به تحقیق که آنها دانستند، کسی که جادو را به عوض ایمان بخرد از آخرت (بهشت) بی‌نصیب است و محرومیت از بهشت مخصوص کافران است است، پس ساحر کافر است. و نمازخواندن پشت سر کافر درست نیست، مگر این که به طور صحیح به درگاه خدا توبه کند.

نیز کسی که سحر را تصدیق کند و عقیده به جواز سحر و حقانیت آن داشته باشد در حکم ساحر است.

خلاصه: سحر پیش از شرک بزرگترین بوده و ساحر و تصدیق‌کننده آن هردو کافر هستند.

اما قضیه ابطال جادو و به وسیله جادو بنا به فتوای صحیح علمائ ناجائز است، زیرا هر بیماری باید با داروی حلال و مباح معالجه شود، و خداوند شما مسلمانان را در حرام نگذاشته است.

پیامبر اکرم صفرمودند: «تَدَاوَوْا وَلاَ تَدَاوَوْا بِحَرَامٍ» «بیمار را داوا کنید، اما با چیز حرام مداوا نکنید». (سنن ابی داود ۴ / ۷ – از حدیث ابی‌درداء س).

حضرت عبدالله بن مسعود از پیامبر خدا صروایت می‌کند که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ شِفَاءَكُمْ فِيمَا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ» (بخاری – ۶ / ۲۴۷ – ۲۴۸ معلق از قول ابن مسعود س).

«خداوند شفای شما مسلمانان را در چیزی که بر شما حرام کرده قرار نداده است».

شکی نیست، بلکه جادو را باید با ادویه حلال و با آیات قرآن و دعاهای مأثور علاج نمود و همین برای مسلمانان کفایت می‌کند.

سئوال: نسبت به قضیه سحر که توضیح دادید، و فرمودید تصدیق‌کننده سحر مانند ساحر است چه تصدیقی مراد است؟ آیا تصدیق از ناحیه وجود حقیقی آن یا از ناحیه این که ساحر می‌تواند کارهایی انجام دهد که در حدود قدرت انسان نیست؟

جواب: در اینجا تصدیق به معنی این است که سحر را حق و یا مباح و یا عمل مشروع و درست بداند، اما تصدیق بوقوع سحر و حقیقت آن و این که سحر واقع می‌شود، و اثراتی از قبیل قتل، بیماری، اختلاف بین زن و شوهر و دوستان یک واقعیت غیر قابل انکار است، و تصدیق به این معنی ممنوع نیست، زیرا خداوند از تأثیر جادو و ضرر آن خبر داده است، و کسی که این مطلب را انکار کند گویا: خدا را تکذیب کرده است.

سئوال: قبل از این که من هدایت شوم، و به ادای نمازها در وقت‌شان و قرائت قرآن پایبند گردم، نزد یکی از زن‌های جادوگر رفتم، زن جادوگر از من خواست که مرغی را خفه کنم تا کاری انجام دهد که بین من و شوهرم جدایی پیدا شود، زیرا همیشه در بین ما مشکلاتی وجود داشت و من هم یک مرغ را به دست خودم خفه کردم، آیا گناه این کار بر گردن من است، چه باید بکنم، تا از این ترس و اضطراب نجات یابم؟

جواب: اولاً رفتن نزد زن‌های جادوگر حرام قطعی است، زیرا جادوگر و ضرررساندن به بندگان خداست، لذا رفتن نزد جادوگران جرمی بسیار بزرگ است و مرغی را خفه‌کردن جرم دیگری است، زیرا خفه‌کردن مرغ تعذیب و قتل حیوان به ناحق است، و نیز با این عمل تقرب الی غیر الله حاصل شده که شریک است، لیکن زمانی که به طور صحیح به درگاه خدا توبه کنی، به شرط این که دوباره این گناه را تکرار نکنی، خداوند گناهان گذشته ات را می‌بخشد.

و درست نیست که مسلمانان جادوگران را به حال‌شان بگذارند تا هرچه خواسته باشند، با مردم انجام دهند، بلکه انکارکردن‌شان واجب است، و بر سران مسلمانان واجب است تا آنها را به قتل رسانده و مسلمانان را از شرشان راحت کند.

سئوال: چاهی بدون آب وجود دارد که دعاهای جادو را داخل آن می‌اندازند و عقیده دارند که این چاه محل حفاظت از جنیات است. آیا می‌توانیم به داخل آن چاه برویم تا دعاهای جادو را بیرون و به اذن خدا باطل کنیم؟ یا به مسؤلین مربوطه اطلاع دهیم؟ یا چه کار دیگر انجام بدهیم؟

جواب: واجب است که شما مسؤلین مربوطه را اطلاع دهید، تا دعاهای جادو را بیرون آورده و بسوزانند، چنانچه پیامبر اکرم صدستور فرمودند: تا دعای سحر از چاه اخراج و سوزانده شود. (بخاری ۷ / ۳۰ از حدیث عایشه ل).

بنابراین، اگر شما از چنین موضوعی اطلاع داشتید، مسئولین را باخبر سازید، و برای اخراج و سوزاندن با آنها همکاری نمائید.

سئوال: حکم استفاده از دعاهایی که می‌نویسند و پوش می‌کنند چیست؟ آیا این نوع دعانویسی از اعمال کهان و جادوگران است؟

جواب: دعانویسی اگر به لفظ غیر عربی یا حروف مقطعه باشد، به اجماع اهل علم شرک و کفر و ناجایز است، و آویزان‌کردن آن به اعضای بدن یا نصب‌کردن آن در خانه و غیره جایز نیست، لیکن اگر از آیات قرآن و احادیث پیامبر صو دعاهای مأثور نوشته شده باشد، در باره آن بین علماء اختلاف است، لیکن بنابر فتوای صحیح ناجایز است، زیرا پیامبر اکرم صاز آویزان‌کردن تمائم نهی فرمودند (مسند امام احمد، ۴ / ۱۵۴ / ۱۵۵، و مستدرک حاکم، ۴ / ۲۱۹، ۲۱۷، ۲۱۶ از حدیث عقبه بن عامر جحینی س).

تمائم: عبارت است از تعویذاتی که آویزان می‌شود، خواه از قرآن باشد یا از غیر قرآن.

بنابراین، آویزان‌کردن تعویذات و اگرچه از قرآن باشد جایز نیست، به هرحال برای انسان مسلمان کافی است که قرآن تالوت کند و یا بعضی از سوره‌ها که خواندن‌شان در وقت خواب فضیلت دارد، یا آیه الکرسی را چند مرتبه تکرار کند و کسی که قرآن زیادتلاوت کند و به خدا پناه ببرد، صبح و شام خداوند او را از مشکلات حفاظت می‌کند، بدون این که تعویذ آویزان کند و یا دعا بنویسد.

سئوال: گاهی بعضی افراد سحری به نام تیزدستی انجام داده که با سرعت یا سبکی حقایق را وانمود می‌کنند، یا با ورق‌های بازی از شماره مخصوصی یا سبک دستی چیزی را نمایان می‌سازند.

جواب: این از انواع سحر تخییلی و حرام است که آن را طرح‌دستی و حیله می‌نامند.

سئوال: یکی از جادوهای رایج این است که نیزه به بدنش فرو می‌برد و یا در آتش راه می‌رود و یا با چکش به سرش می‌کوبد و چنین حرکاتی را در تلویزیون و یا فیلم‌ها به عنوان معجزه و کارهای خارق العاده نمایش می‌دهند، چگونه با این عمل برخورد و از آن جلوگیری کنیم؟

جواب: انکار چنین کارهایی واجب است، و اگر قدرت دارید و می‌توانید از نمایش آنها در تلویزیون و غیره جلوگیری کنید، اما اگر قدرت چنین کاری را ندارید، و چنین حرکاتی دیدید مسئولین امر را در جریان بگذارید، و از آنها بخواهید جلوگیری کنند.

سئوال: گاهی بعضی افراد در بین اجتماع مردم کارهای تحریک‌آمیز انجام می‌دهد، مثل این که شمشیر یا کارد را به شکم‌شان فرو می‌برند، بدون این که هیچگونه تأثیری در آنای ایجاد شود حرکاتی که در زندگی یک انسان عادی نیست، حکم شریعت نسبت به این کارها چیست؟

جواب: این چنین افرادی شیاد و دروغ‌گو هستند و عمل‌شان سحر تخییلی و از نوع همان سحری که خداوند از جادوگران فرعون در قرآن بیان فرموده است: ﴿فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَعِصِيُّهُمۡ يُخَيَّلُ إِلَيۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ[طه: ۶۶].

«ناگاه طناب‌ها و عصاهای آنان به نظرشان مار شده و تند راه می‌روند». ﴿فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡيُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ[الأعراف: ۱۱۶].

«هنگامی که وسایل (وسایل جادوگری خود را) انداختند، مردم را چشم‌بندی کردند، و آنها را به هراس افکندند».

این افراد با تردستی و حیله اشیاء را برخلاف حقیقت‌شان به مردم نشان می‌دهند، و نیرنگ‌هایی بکار می‌برند که مردم کارشان را حقیقت می‌دانند، در حالی که دروغ محض است، مثل این که برای مردم نمایان می‌کنند که خود را نیزه می‌زنند یا کسی را می‌کشند و باز به حالت اولش برمی‌گردانند یا به مردم نشان می‌دهند که در آتش وارد می‌شوند، و بر آنها تأثیر نمی‌کند، در حالی که این کارها خلاف واقع و براساس نیرنگ و تردستی به نظر مردم چنین می‌نمایانند که در آتش وارد می‌شوند و اگرچه تأثیر نمی‌کند، در حالی که این کارها خلاف واقع و براساس نیرنگ و تردستی و به نظر مردم چنین ظاهر می‌نمایند.

لیکن مسلمانان نباید برای چنین افرادی اجازه بدهند، تا با حیله و نیرنگ‌های‌شان عقاید مردم را فاسد کنند.

در حضور یکی از امراء بنی امیه مردی با تردستی انسانی را کشته و سرش را جدا کرد، و سپس او را به حالت اصلی (زنده) برگرداند. بییندگان تعجب کرده بودند، جندب ازدی سآمد، و آن مرد را کشت، و فرمود: حالا اگر راست می‌گوید، خودش را زنده کند. (سیر أعلام النبلاء ۳ / ۱۷۶، ۱۷۷، التاریخ الکبیر امام بخاری ۲ / ۲۲۲).

انسان مسلمان نه تنها نباید در مجالس این افراد حیله‌گر و کلاهبردار حاضر شود و یا آنها را تصدیق نماید، بلکه انکارکردن آن واجب است، و مسئولین مسلمان موظف هستند از این افراد جلوگیری و مرتکبین را مجازات کنند.

ممکن است این حرکات به عنوان بازی و فن (هنر) برای مردم معرفی شود، لیکن اسمهای حقائق را تغییر نمی‌دهد و حرام را مباح نمی‌سازد.

سئوال: امامی برای مردم دعاهایی می‌نویسد که بین زن و شوهر محبت پیدا شود، و یا زن بر مرد تسلط پیدا کند، و یا بین‌شان جدایی افتد، آیا این عمل جادو است؟

جواب: کسی که اینچنین دعاهایی بنویسد که بین زوجین محبت پیدا شود، و بین زن و مردی همدیگر را دوست دارند تفرقه ایجاد شود جادوگر است. خداوند در باره دو فرشته (هاروت و ماروت) که جادو تعلیم می‌دادند، چنین می‌فرماید: ﴿فَيَتَعَلَّمُونَ مِنۡهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِۦ بَيۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَزَوۡجِهِۦۚ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ[البقرة: ۱۰۲].

مردم از هاروت و ماروت جادوهایی یاد گرفتند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می‌افکندند. حال آن که با چنین جادویی نمی‌توانند به کسی زیان برسانند، مگر این که با اجازه و خواست خدا باشد، این نوع جادو را صرف و عطف می‌نامند.

جادو کفر به خداست، و جادوگر کافر است، زیرا خداوند در کتاب بزرگش جادو را کفر دانسته است، می‌فرماید: ﴿وَمَا كَفَرَ سُلَيۡمَٰنُ وَلَٰكِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَكَيۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَكۡفُرۡۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنۡهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِۦ بَيۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَزَوۡجِهِۦۚ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡۚ وَلَقَدۡ عَلِمُواْ لَمَنِ ٱشۡتَرَىٰهُ مَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِمِنۡ خَلَٰقٖ [البقرة: ۱۰۲].

از جهات مختلف این آیه برداشت می‌شود که سحر و تعلیم آن کفر بوده و جادوگر کافر است. در حدیث نیز آمده است که «حَدُّ السَّاحِرِ ضَرْبَةٌ بِالسَّيْفِ» یعنی: «جادوگر از دین اسلام مرتد و باید کشته شود».

بنابراین، چنین افرادی صلاحیت ندارند که امام جماعت تعیین شوند، زیرا از دین مسلمین خارج اند، و اقتداء به آنها درست نیست.

بر مسئولین مسلمانان واجب است دست این جادوگران را بگیرند، و احکام اسلام را برآنها جاری نمایند. زیرا جادو باعث فساد جامعه و ذلت و خواری مردم می‌گردد.

سئوال: حکم احضار ارواح چیست؟ و آیا این عمل از انواع سحر به شمار می‌رود؟

جواب: بدون شک احضار ارواح یک نوع جادو است. و ارواحی که احضار می‌کند در حقیقت ارواح مردگان نیست، بلکه شیاطین هستند که به شکل ارواح مردگان خود را نمایان نموده و خود را ارواح افراد مورد نظر معرفی می‌کنند، زیرا ارواح همه مردگان در قبضه و قدرت خداست که می‌فرماید: ﴿ٱللَّهُ يَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ حِينَ مَوۡتِهَا وَٱلَّتِي لَمۡ تَمُتۡ فِي مَنَامِهَاۖ فَيُمۡسِكُ ٱلَّتِي قَضَىٰ عَلَيۡهَا ٱلۡمَوۡتَ وَيُرۡسِلُ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّى[الزمر: ۴۲].

«خداوند ارواح را به هنگام مرگ انسان‌ها و در وقت خواب انسان‌ها برمی‌گیرد». ارواح کسانی که فرمان مرگ آنان را صادر می‌کند نگه می‌دارد و ارواح دیگران را (که هنوز اجل صاحبان‌شان فرا نرسیده به تن‌شان) باز می‌گرداند تا وقت معینی فرا رسد».

احضار ارواح یک نوع جادو است، زیرا ارواح به تدبیر و تسخیر خدا هستند، آزاد نیستند که بروند و برگردند.

و آن ارواح ظاهری که احضارکنندگان معرفی می‌کنند شیاطین هستند که گاهی به صورت شخص مرده خود را درمی‌آورند.

سئوال: خانواده‌ای از مشکلات بسیار زیاد و قابل ملاحظه‌ای شکایت می‌کنند، و اختلافاتی بین خانواده‌شان وجود دارد به گمان‌شان انگیزه بروز اختلافات و مشکلات در خانواده تأثیر جادوگری است و سبب شک‌شان این است که در کیف یکی از خدمتکاران‌شان چند عدد ناخن و مو دیده شده است.

سئوال‌شان این است که راه علاج و برطرف‌کردن این مشکلات و اختلافات چیست؟ در حالی که آنها از مکان سحر هیچ اطلاعی ندارند، چه باید بکنند؟

جواب: آن خدمتکاری که ناخن و مو در کیفش دیده شد، و نسبت به او مشکوک هستند مجبور کنند. اگر اعتراف نکرد آن را از خانه و شهر خود دور کنند، و اگر ثابت شد که مرتکب چنین جنایتی شده است، باید آن را به دادگاه اسلامی تحویل داده تا مطابق قانون اسلام با او برخورد شود، اما اگر چیزی ثابت نشد می‌توانند او را از خود دور کنند تا از خطرات احتمالی محفوظ بمانند.

سئوال: چگونه می‌توان جادو را از حالات نفسانی تشخیص داد؟

جواب: در چنین حالاتی انسانی باید از اسباب مفید برای معالجه استفاده کند، چون بدون دلیل نمی‌توان اثر جادو را تشخیص داد شاید بیماری خاصی باشد.

سئوال: شخصی نزد ساحر رفته و از او خواسته که شخص دیگر را جادو کند، بعد از جادو پشیمان شده است و می‌خواهد توبه کند راهش چیست؟

جواب: این انسان در جرم با ساحر شریک است. اگر جادو سبب قتل آن شخص شده باشد، باید از او قصاص گرفته شود، و اگر سبب بیماری و یا ضرر دیگری شده باشد، باید طبق تشخیص قاضی مسلمان جریمه جنایتش را بپردازد و از شخص مسحور عذرخواهی کند، و تنها به توبه نمی‌شود، گناهش را جبران کند.

سئوال: نصیحت شما نسبت به کسی که می‌گوید: عصای موسی جادو بوده است چیست؟

جواب: حضرت موسی÷جادوگر نبود، و عصای او یک معجزه از جانب خدا بود، کسی که عقیده به جادوبودن عصای حضرت موسی دارد، باید به درگاه خدا توبه کند، زیرا این عقیده کفر است و انسان را از دایره‌ی اسلام خارج می‌کند.

سئوال: ما یک خانواده‌ی بحمد الله مسلمان هستیم، به نمازهای شب پایبند و به کارهای اسلامی علاقه زیادی داشتیم، مشکل ما این است که از زمانی که در خانه جدیدمان ساکن شدیم، موارد زیر برای ما پیدا شده است: سنگینی در نماز شب، تنگی نفس، بیدار خوابی، تب شدید، بی‌علاقه‌ای بین زن و شوهر، آیا این موارد اثر جادو است؟ ما را به چه کاری ارشاد می‌کنید؟ التماس دعا و جزاکم الله خیرا.

جواب: ممکن است این موارد را من به شما توصیه می‌کنم، قرآن را در خانه‌تان زیاد تلاوت کنید، به خصوص سوره‌ی بقره که پیامبر صفرمودند: «إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْفِرُ مِنَ الْبَيْتِ الَّذِى تُقْرَأُ فِيهِ سُورَةُ الْبَقَرَةِ» (مسلم ۱ / ۵۳۹ از حدیث أبی هریره س).

«شیطان از خانه‌ای که در آن سورة بقره تلاوت شود، می‌گریزد». و نیز فرمود: «وَلا تَسْتَطِيعُهَا الْبَطَلَةُ» (مسلم ۱ / ۵۵۳ از حدیث ابوامامه الباهلی س).

«جادوگران در مقابل سوره بقره ناتوان هستند». یعنی در خانه‌ای که سوره بقره خوانده شود، شیاطین نمی‌توانند داخل شوند.

البته آن خانه باید از منکرات و تصاویر آویزان شده خالی باشد، زیرا خانه‌ای که در آن تصویر باشد، ملائکه در آن داخل نمی‌شوند. و خانه‌ای که ملائک نباشید شیاطین داخل می‌شوند، پیامبر اکرم صفرمود: «لا تَدْخُلُ الْـمَلائِكَةُ بَيْتًا فِيهِ كَلْبٌ وَلا صُورَةٌ» (بخاری ۷ / ۶۴ از حدیث أبی طلحه س). «در خانه‌ای که سگ و یا تصاویر باشد، ملائکه داخل نمی‌شوند».

پس تلاوت قرآن در خانه‌ای تأثیر می‌گذارد که از چنین چیزهایی خالی باشد، و نیز هنگام خواب دو بار آیت الکرسی و سوره اخلاص و معوذتین را بخوانید.

سئوال: بعضی مردم نزد بعضی ائمه و درویش‌ها می‌روند، می‌گویند: سحر به دست آنها باطل می‌شود؟ این قول چقدر درست است؟

جواب: رفتن نزد جادوگران و تصدیق‌کردن‌شان جائز نیست، و حتی اگر به مسلمانی اصابت نمود، ابطال آن با جادو درست نیست، لیکن مسلمانی که به آن مبتلا شود، باید به خدا رجوع نموده و به ذات اقدس او پناه ببرد، دعاهای شرعی را بخواند و قرآنکریم را به نیت شفا تلاوت کند و با خواندن آیات و کلمات قرآن از خداوند شفا بخواهد. کسی که بر خدا تول کند، خدا او را بس است و کسی که به خدا پناه ببرد، خداوند او را حفاظت می‌کند.

اما مسلمانی که نزد خرافاتی‌ها، جادوگران، شیادان و کلاهبرداران برود، بیماری نفسانی و جسمانی اش افزایش پیدا می‌کند. و شیاطین انس و جن بر او تسلط پیدا کرده زندگی اش را مکدر و عقیده اش را خراب می‌کنند، پس هیچ پناهگاهی برای مسلمان به جز خدا وجود ندراد.

لذا انسان مسلمان باید به خدا چنگ زده و به خدا اعتماد نماید و قرآن بخصوص آیه الکرسی و معوذتین را تلاوت کند، زیرا شفاء در کتاب خداست و قرآن برای مسلمانان کافی است، اما این علماء درویش صفت چون بیشترشان گمراه‌کننده و خرافاتی هستند به عقیده‌شان هیچ اعتمادی نیست و رفتن نزدشان ناجایز است.

سئوال: گاهی مردم هنگام ساختن منزل قوچ یا گوسفند دیگری را ذبح می‌کنند، و عقیده دارند که این کارشان بناء ساختمان را مستحکم می‌سازد؟

جواب: این ذبح برای غیرالله و برای شیطان و جنیات بوده، و شرک است. نیز بعضی مردم هنگام تأسیس کارخانه و یا شرکت مرتکب چنین عملی می‌شوند، و آن را به مصلحت شرکت یا کارخانه می‌دانند، این عمل نیز شرک است، زیرا جنیات برای دوستان خود چنین کارهایی را الهام می‌کنند و به آنها تلقین می‌کنند که چنین کارهایی مفید است.

از پیامبر اکرم صروایت است که می‌فرماید: «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ذَبَحَ لِغَيْرِ اللَّهِ» (مسلم، ۳ / ۱۵۶۷، از حدیث علی بن ابی‌طالب س).

«خداوند لعنت کرده است کسی را که برای غیر خدا ذبح کند». نیز خداوند به خلیلش دستور می‌دهد: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢[الأنعام: ۱۶۲].

«بگو نماز و عبادت و زندگی و مردم من از آن خداست که پروردگار جهانیان است». نسک همان ذبیحه‌ای است که در اینجا با نماز ذکره شده است، یعنی همان طور که انسان برای غیر خدا نماز نمی‌گذارد، ذبح هم برای غیر خدا نمی‌کند در سوره‌ی کوثر: ﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ ٢نیز نحر که یک عبادت است، با نماز متصلا ذکر شده است، یعنی قربانی فقط باید برای خدا صورت گیرد، و این عقیده که ذبح می‌تواند شیطان یا جن را دفع کند، عقیده باطل و شرک و همکاری با شیاطین است. از خداوند مسئلت داریم که ما را از اینگونه عقاید محفوظ بدارد.

سئوال: نظر شما نسبت به صحت این دو حدیث چیست؟ پیامبر اکرم صمی‌فرمایند:

۱- «كَذَبَ الْـمُنَجِّمُونَ وَلَو صَدَقُوا» «نجومی‌ها هرچند راست بگویند، دروغ می‌گویند».

۲- «كَانَ نَبِيُّ الأَنْبِيَاءِ يَخُطُّ، فَمَنْ وَافَقَ خَطَّهُ فَذَاكَ» «یکی از پیامبران خدا خطی کشید، کسی که خطش با خط آن پیامبر موافق باشد حق است».

نیز حکم شریعت در باره ضرب رمل و تنجیم چیست؟ آیا احادیثی وجود دارد که حرمت این اعمال را ثابت کند؟

جواب: در باره تنجیم حکم شریعت این است که اگر منظور از تنجیم استدلال‌گرفتن از ستاره‌ها بر حوادث آینده باشد، و یا این که مؤثردانستن ستاره‌گان در نظام کائنات و نزولات آسمانی و نزول امراض و غیر باشد شرک اکبر است، و این عقیده از عقاید دوران جاهلیت بوده و حرمت آن قطعی است.

و اما نسبت به حدیث «كَذَبَ الـمُنَجِّمُونَ وَلَو صَدَقُوا» من هیچ آشنایی با حدیث و سند آن ندارم، البته معنایش درست است، زیرا منجمین خودسرانه سخن می‌گویند و نسبت به خداوند دروغ‌هایی می‌بندند، زیرا ستره‌ها به تدبیر آسمان هیچ تعلقی ندارند و مدبر تنها خداست. خدایی که ستارگان و غیر ستارگان را آفریده است، نیز خداوند ستارگان را به سه هدف آفریده است: ۱- زینت آسمان. ۲- رجم شیاطین. ۳- علائم راهنمایی (بخاری ۴ / ۷۴ از روایت قتاده بن دعامهس).

قرآن نیز این اهداف را بیان نموده است، لذا کسی که به غیر این سه مورد بخواهد از ستارگان استفاده کند، اشتباه کرده و خود را ضایع کرده است.

موارد دیگری (خط و رمل و غیره) که بعضی به عنوان علم غیب و اخبار غیبی و شفای امراض و چیزهای دیگر استفاده می‌کنند، نیز در حکم تنجیم و کهانت و امور شرکیه می‌باشند، زیرا قلب انسان باید به طور کامل به خالق و مدبرش (خداوند) وابسته باشد، خدایی که تنها مالک ضرر و خیر و شر است و بر هرچیز قادر و تواناست.

قرآن می‌فرماید: ﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ ٱلَّيۡلُ وَٱلنَّهَارُ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُۚ لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ ٣٧[فصلت: ۳۷].

«از نشانه‌های (قدرت) خدا شب و روز و خورشید و ماه است، برای خورشید و ماه سجده نکنید، برای خدایی که آنها را آفریده است سجده کنید، اگر واقعاً او را عبادت و پرستش می‌کنید».

و می‌فرماید: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ يَطۡلُبُهُۥ حَثِيثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٥٤[الأعراف: ۵۴].

«پروردگار شما خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش دوره بیافرید، سپس به اداره‌ی جهان هستی پرداخت. با (پروده تاریک) شب، روز را می‌پوشاند و شب شتابان به دنبال روز روان است. خورشید و ماه و ستارگان را آفریده است و همگی به فرمان او هستند. آگاه باشید که تنها او می‌آفریند و تنها او فرمان می‌دهد. بزرگوار و جاویدان و دارای خیر فراوان است، خداوندی است که پروردگار جهانیان است».

تمام این چیزها را خداوند به خاطر مصالحی که خودش می‌داند، آفریده و همه‌شان در تسخیر امر خدا و به فرمان او انجام وظیفه می‌نمایند، و کسی که این چیزها را در خیر و ضرر مؤثر بداند مشرک است.

اما حدیث «كَانَ نَبِيُّ الأَنْبِيَاءِ يَخُطُّ، فَمَنْ وَافَقَ خَطَّهُ فَذَاكَ» حدیث صحیحی است که امام مسلم و احمد و بعضی ائمه حدیث آن را روایت کرده‌اند.

علماء در توضیح حدیث فرموده اند: این عمل به عنوان معجزه به همان پیامبر اختصاص داشت، و ممکن نیست که خط کسی دیگر با خط آن پیامبر موافق باشد، و در خصائص و معجزات انبیاء کسی نمی‌تواند شریک شود، لذا منظور این حدیث نفی توافق خط‌های رمال‌ها است که براساس اکاذیب گذشته است.

سئوال: آیا امور حساب سال‌ها و ماه‌ها و روزها و اوقات باران و کشت و کار از تنجیم معتبرتر است؟

جواب: این چنین حساب‌ها از نوع تنجیم نیست، بلکه از علوم مباح است و آن را علم تسییر می‌نامند و خداوند خورشید و ماه را برای تعیین و شناختن حساب آفریده است، می‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ ٱلشَّمۡسَ ضِيَآءٗ وَٱلۡقَمَرَ نُورٗا وَقَدَّرَهُۥ مَنَازِلَ لِتَعۡلَمُواْ عَدَدَ ٱلسِّنِينَ وَٱلۡحِسَابَ[یونس: ۵].

«خداست که خورشید را درخشان و ماه را تابان گردانیده است، و برای ماه منازلی معین کرده است تا شماره‌ای سال‌ها و حساب (کارها) را بدانیم».

علامه خطابی می‌فرماید: علم نجومی که از طریق مشاهده و خبر حاصل می‌شود، و وقت زوال و جهت قبله با آن مشخص می‌شود، از علوم ممنوع نیست، والله اعلم (معالم السنن للخطابی ۴ / ۲۲۶، ۲۲۷).

همچنین برای تعیین جهت می‌توان از علم نجوم استفاده نمود، قرآن می‌فرماید: ﴿وَعَلَٰمَٰتٖۚ وَبِٱلنَّجۡمِ هُمۡ يَهۡتَدُونَ ١٦[النحل: ۱۶].

«و نشانه‌هایی (از قبیل کوه‌ها و دره‌ها و بادها و رودها و رنگ خاک‌ها را پدید آورده است که مردم در روز راه خود را به وسیله آنها پیدا می‌کنند) و (در شب‌ها) به وسیله ستارگان رهنمون شوند».

علامه ابن رجب می‌فرماید: در نزد جمهور فراگیری علم نجوم به اندازه شناختن قبله و راه‌های مسافرت جائز است، و بیشتر از آن باعث تضییع وقت می‌گردد. (فضل علم السلف علی الخلف صفحه ۲۲).

امام بخاری در صحیح خود از حضرت قتاده سروایت نموده: «خَلَقَ هَذِهِ النُّجُومَ لِثَلاَثٍ، جَعَلَهَا زِينَةً لِلسَّمَاءِ، وَرُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ، وَعَلاَمَاتٍ يُهْتَدَى بِهَا، فَمَنْ تَأَوَّلَ فِيهَا بِغَيْرِ ذَلِكَ أَخْطَأَ وَأَضَاعَ نَصِيبَهُ، وَتَكَلَّفَ مَا لاَ عِلْمَ لَهُ بِهِ».

«خداوند این ستارگان را برای سه مقصد آفریده است: باری زینت آسمان، و رجم شیاطینی که از آسمان استراق سمع می‌کنند و برای علامت‌هایی که راه را به وسیله آن پیدا کند. پس کسی که به نحو دیگری تأویل کند، خطا نموده و نصیب خود را ضایع کرده و خود را به چیزی که نمی‌داند مکلف ساخته است». (بخاری ۴ / ۷۴).

شیخ سلیمان بن عبدالله می‌گوید: این حدیث از قرآن گرفته شده که می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ زَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡيَا بِمَصَٰبِيحَ وَجَعَلۡنَٰهَا رُجُومٗا لِّلشَّيَٰطِينِ[الملک: ۵].

و می‌فرماید﴿وَعَلَٰمَٰتٖۚ وَبِٱلنَّجۡمِ هُمۡ يَهۡتَدُونَ ١٦.

اما شناختن وقت باران از ستارگان چیزی غیر ممکن است، زیرا وقت نزول باران از غیب‌هایی است که به جزء خدا کسی آن را نمی‌داند، و ارتباط دادن نزول باران به احوال ستارگان استسقاء بالانواء و از امور جاهلیت است، لیکن شناختن وقت کشت و کار به فصل‌های سال بستگی دارد و از علم حساب دانسته می‌شود. (والله اعلم).

سئوال: نظر شما در باره‌ی شانه‌بینی و کف‌خوانی و این چنین کارها چیست؟ آیا کسی که مرتکب چنین کارهایی می‌شود گهنکار می‌باشد، یا کسی که نزد آن برود و او را تصدیق کند، نیز در گناه شریک است؟

جواب: بدون شک این خرافات و اوهام و اعمال شرکیه کارهای شیطانی است، و برای هیچ مسلمانی که به خدا و روز آخرت ایمان دارد، درست نیست که نزد این افراد رفته و یا آنها را تصدیق کند. پیامبر اکرم صمی‌فرماید: «مَنْ أَتَى كَاهِناً أَوْ عَرَّافاً فَصَدَّقَهُ بِمَا يَقُولُ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ» (این را احمد در کتاب مسند ۲ / ۴۲۹ از حدیث ابی هریره و حسن رضی الله عنه، و نیز حاکم در مستدرک ۱ / ۸ از حدیث ابی هریره، همچنین بیهقی در سننه الکبری ۸ / ۱۳۵ از حدیث ابی هریره روایت می‌کنند).

«کسی که نزد کاهن یا جادوگر برود و آنچه می‌گوید، تصدیق نماید به تحقیق که به آنچه بر پیامبر نازل شده کفر ورزیده است».

بنابراین، رفتن نزد آنها و سئوال‌کردن از آنان وتصدیق‌کردن‌شان جایز نیست. انسان مؤمن باید بر خدا توکل نموده و خود را با ذات اقدس او مرتبط سازد و از آنچه دین را فاسد نموده و در عقیده خلل بوجود می‌آورد یا او را از راه‌ اسلام منحرف می‌سازد، بپرهیزد.

سئوال: نظر شما در باره شانه‌بینی چیست؟

جواب: شانه‌بینی ادعای غیب‌دانستن و کهانت است و کهانت نوعی جادوست.

سئوال: آیا استدلال‌گرفتن از ستارگان بر جاهای مخصوصی از زمین مثل معادل و مخازن و غیره صحیح است یا خیر؟

جواب: ستاره‌ها بر مکان‌های مخصوص زمین دلالت نمی‌کنند، بلکه مسافرین راه و جهت سفرشان را به وسیله‌ی ستارگان می‌توانند بشناسد و هدف این آیه: ﴿لِتَهۡتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِنیز همان است، اما پیداکردن معادن و مخازن و سفره‌های آب‌های زیر زمین به وسیله ستارگان چیزی ناممکن است.

سئوال: گنج‌هایی از قدیم زیرزمین دفن شده است، و بعضی به خاطر پیداکردن و اخراج گنج‌هایی زیرزمین نزد بعضی شیوخ می‌روند که ادعای ارتباط با جنیات دراند، آنها بعضی آیات قرآن را تلاوت نموده و با استفاده از طلسم‌ها مردم را به محل گنج‌های مدفون راهنمایی می‌کنند، آیا این عمل درست است یا خیر؟

جواب: این عمل جایز نیست، زیرا طلسم‌هایی که جنیات را حاضر می‌کند و به وسیله آنها از جنیات کمک گرفته می‌شود از امور شرکی است. و شرک امری بسیار خطرناک می‌باشد. خداوند می‌فرماید: ﴿مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَار[المائدة: ۷۴].

بنابراین، واجب است که از رفتن نزد چنین کسانی خودداری نموده و برادران مسلمان خود را نیز برحذر داریم. غالباً چنین افرادی مردم را بازیچه قرار داده و اموال‌شان را به ناحق می‌گیرند. چیزی تخمینی به مردم می‌گویند، اگر راست درآمد بین مردم آن را مشهور می‌سازند و بدینوسیله مردم را می‌فریبند. من به برادران مسلمانم و کسانی که به این امر متبلا شده اند توصیه می‌کنم: از اشاعه‌ی کذب و شرک به خدا بپرهیزند، زیرا دنیا به زودی پایان خواهد یافت، و حساب آخرت بسیار سخت است، لذا به درگاه‌ی خدا از این عمل توبه کنید، و اعمال خود را درست و اموال خود را پاک بدارید.

سئوال: در عصر حاضر ما بیشتر صحبت مردم از التباس جنیات با انسان‌ها و حلول آنها در درون انسان‌ها می‌باشد، و در حالی که بعضی منکر این قضیه هستند، و بعضی نیز مطلقاً وجود جنیات را انکار می‌کنند، آیا این بر عقیده‌ی شخص مسلمان مؤثر است، یا خیر؟ و آیا دلیلی بر لزوم ایمان به جن وارد شده است، یا خیر؟ و بین جنیات و فرشتگان چه تفاوت وجود دارد؟

جواب: انکار وجود جن کفر و ارتداد از اسلام است، چون وجود جنیات به طور متواتر در قرآن و حدیث و اخباط وارد شده است، و ایمان به وجود جنیات جزء ایمان به غیب است، چون ما آنها را مشاهده نمی‌کنیم، و برای اثبات وجودشان، بر خبر صادق اعتماد و اعتقاد داریم، خداوند در باره‌ی ابلیس و سپاهش چنین می‌فرماید: ﴿إِنَّهُۥ يَرَىٰكُمۡ هُوَ وَقَبِيلُهُۥ مِنۡ حَيۡثُ لَا تَرَوۡنَهُمۡ[الأعراف: ۲۷].

شیطان و همدستانش شما را می‌بینند، در صورتی که شما آنها را نمی‌بینید. اما انکار حلول جن در پیکر انسان کفر نیست، و خطا محسوب می‌شود، گرچه این کار موجب تکذیب آنچه با ادله‌ی شرعی و واقعیت به اثبات رسیده می‌باشد، لیکن چون این مسئله پوشیده و پنهان است، مخالفت با آن موجب کفر نبوده، بلکه خطا می‌باشد. چون برای انکار آن به هیچگونه دلیل تکیه ندارد و فقط بر عقل و وقوه‌ی ادراک خویش اعتماد می‌کند و عقل در امور غیبی وسیله‌ای برای قیاس‌کردن نیست و نیز عقل هیچگاه بر ادله‌ی شرعی چنانچه اهل ضلالت برآن قائل اند، ترجیح ندارد.