اثبات و گواهی بر رسالت محمد صلی الله علیه وآله وسلم

گروه‌های مخالف با اثبات گواهی بر رسالت رسول اكرم ج

گروه‌های مخالف با اثبات گواهی بر رسالت رسول اكرم ج

برادران دینی در مطالب قبلی اثبات گواهی بر رسالت محمد ج را بیان کردیم و گفتیم که هرکس به آن عمل کند و در ظاهر و باطن خود را ملزم به رعایت کردن آن بداند در عملکرد خود صادق و راستگو بوده و هرکس با این حقیقت مخالفت بکند دچار خطر بزرگی شده است.

مخالفان این حقیقت گروه‌های مختلفی هستند که عبارتند از:

۱- گروهی که اصلاً به رسالت محمد ج ایمان ندارند و آن را با تکذیب کردن یا عناد و سرپیچی انکار می‌کنند مانند: مشرکان.

۲- گروهی دیگر به رسالت پیامبر اکرم ج ایمان دارند ولی عمومیت آن را قبول ندارند و می‌گویند که رسالت مخصوص عرب است، مانند وضعیت طائفه‌هایی از اهل کتاب.

به این دسته یا گروه گفته می‌شود: خداوندبه رسول خود می‌فرماید:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا كَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ بَشِيرٗا وَنَذِيرٗا[سبأ: ۲۸].

«ما تو را برای جملگی مردمان فرستاده‌ایم تا مژده رسان (مومنان به سعادت ابدی) و بیم دهنده (کافران به شقاوت سرمدی) باشی».

﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا[الأعراف: ۱۵۸].

«(ای پیغمبر) بگو: ای مردم! من فرستاده خدا به سوی جملگی شما هستم».

﴿قَدۡ نَعۡلَمُ إِنَّهُۥ لَيَحۡزُنُكَ ٱلَّذِي يَقُولُونَۖ فَإِنَّهُمۡ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ بِ‍َٔايَٰتِ ٱللَّهِ يَجۡحَدُونَ ٣٣[الأنعام: ۳۳].

«(ای پیغمبر) ما می‌دانیم که آنچه (کفار مکه) می‌گویند تو را غمگین می‌سازد. (ناراحت مباش) چرا که آنان (از ته دل به صدق تو ایمان دارند (در حقیقت) تو را تکذیب نمی‌کنند بلکه ستمکاران آیات خدا را انکار می‌نمایند».

هدف ما از این گفته این نیست که بطور کلی این قسم از مخالفان را رد کرده و باطل بدانیم، زیرا علماء اسلام و امامان اهل سنت در رابطه با این گروه مرحمت و لطف داشته‌اند و کتاب‌های زیادی نوشته‌اند لذا هرکس می‌خواهد اطلاعات بیشتری کسب کند می‌تواند به این نوشته‌ها و کتاب‌های مفصل مراجعه کند.

گروه سوم کسانی هستند که به رسالت محمد رسول الله ج شهادت داده و خود را مسلمان جلوه می‌دهند، ولی باه شیوه‌های مختلف با این رسالت مخالفت می‌کنند.

گروه سوم خود به دو دسته تقسیم می‌شوند: در تعریف و توصیف رسول الله ج ‌اندازه غلو و زیاده روی می‌کنند و ایشان را نوری ازلی دانسته‌اند که توسط انبیاء یکی بعد از دیگری انتقال یافته تا حضرت محمد ج آمده است و بعضی دیگر ایشان را مظهر و نمودگار تجلی الله می‌دانند. العیاذ بالله

دسته اول از گروه سوم شیعیان و باطنی‌ها و صوفی‌های متعصب و تندرو هستند. و دسته دوم کسانی هستند که معتقد بر وحدت وجود می‌باشند و تمام این گفته‌ها کفر است و هیچ ارتباطی یا سازگاری با اعتقاد فرد مؤمن ندارد گفته‌ها را می‌آرایند، سپس به عنوان دستورات اسلامی آن‌ها را به مردم انتقال می‌دهند در حالیکه گفته‌های ایشان درست شبیه گفته‌های امت‌های کافر قبلی است مانند اعتقادی است که مسیحی‌ها به عیسی÷ داشتند و می‌گفتند که او هم معبودی در شکل و ظاهرانسان است. العیاذ بالله.

درحالیکه رسول الله ج هم انسان است بنده‌ای از بندگان خدا که خداوند متعال ایشان را از بین بندگان خود برگزیده است و این شرافت و کرامت را به ایشان دادکه خاتم پیامبران سید و سرور کائنات باشند، لذا این صفت انسان بودن ایشان تمام عقاید باطلی را که قبلا ذکر شد و هرآنچه را که شبیه این عقاید باطل باشد رد و تکذیب می‌کند. خداوندمی‌فرماید:

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا ١١٠[الکهف: ۱۱۰].

«(ای پیغمبر) بگو: من فقط انسانی همچون شما هستم و به من وحی می‌شود که معبود شما یکی است و بس، پس هرکس که خواهان دیدار خدای خویش است باید که کارشایسته کند، و در پرستش پروردگارش کسی را شریک نسازد».

﴿قُلۡ سُبۡحَانَ رَبِّي هَلۡ كُنتُ إِلَّا بَشَرٗا رَّسُولٗا[الإسراء: ۹۳].

«بگو: پرروردگار من منزه است مگر من جز انسان فرستاده‌ای هستم؟ (معجزه دردست خداست نه من».

رسول اکرم ج می‌فرماید: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَنْسَى كَمَا تَنْسَوْنَ» [۵۷].

«همانا من بشری مثل شما هستم همانطور که شما دچار فراموشی می‌شوید من هم دچار آن می‌شوم».

آیات و دلایل دیگری هم وجود داردکه بطور قطع انسان بودن حضرت محمد ج را ثابت می‌کنند، و خداوند سبحان ایشان را فقط بخاطر رسالت و پیامبری از سایر مردم جدا کرده است و گرنه هیچ‌گونه تفاوتی با سایرین ندارند، لذا زیاده روی در تعریف و توصیف ایشان و اینکه مقام و منزلت ایشان را بیش از حد خود بالا ببریم، مخالف حقیقت رسالت و همچنین مخالف با گواهی بر اثبات رسالت ا ایشان است.

دسته‌ای دیگر که با اشکال گوناگون مخالف با رسالت واقعی رسول الله ج رفتار می‌کنند، کسانی هستندکه آنقدر در رابطه با شخصیت رسول اکرم ج غلو و زیاده روی می‌نمایند، به این طریق که یبشتر عبادت‌های خود را برای ایشان انجام می‌دهند، از جمله از ایشان طلب دعا می‌کنند، برای ایشان خشوع برده و بطرف قبر ایشان نماز می‌خوانند و عبادت‌های دیگر که مخصوص الله سبحانه و تعالی است و نبی اکرم ج نیز امت خود را از این کارها برحذر داشته و در این مورد خیلی جدی و تند برخورد نموده‌اند، قرآن کریم نیز تصدیق کننده این گفته‌های رسول اکرم ج است. زیرا خداوند سبحانه و تعالی طلب دعا و خضوع و نماز و مانند این عبادات را مخصوص خود گردانیده است و می‌فرماید:

﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ٦٠[المؤمن: ۶۰].

«پروردگار شما می‌گوید: مرا به فریاد خوانید تا بپذیرم، کسانی که خود را بزرگ‌تر از آن می‌دانند که مرا به فریاد خوانند، خوار و پست داخل دوزخ خواهند گشت».

خداوند در حالیکه بهترین بندگان خود را توصیف می‌کند می‌فرماید:

﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَيَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَكَانُواْ لَنَا خَٰشِعِينَ[الأنبیاء: ۹۰].

«آنان در انجام کارهای نیک بر یکدیگر سرعت می‌گرفتند، و در حالی که چیزی می‌خواستند، از چیزی می‌ترسیدند ما را به فریاد می‌خواندند و همواره خاشع و خاضع ما بودند».

خداوند به رسول خود ج می‌فرماید:

﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ ٢[الکوثر: ۲].

«(حال که چنین است) تنها برای پروردگار خود نماز بخوان و قربانی کن».

باز خداوند سبحان در حالیکه به رسول خود امر می‌کند می‌فرماید:

﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢[الأنعام: ۶۲].

«بگو: نماز و عبادت و زیستن و مردن من از آن خداست که پروردگار جهانیان است».

رسول اکرم ج در حدیثی که عمر فاروقس آن را روایت کرده است می‌فرمایند:

«لاَ تُطْرُونِى كَمَا أَطْرَتِ النَّصَارَى ابْنَ مَرْيَمَ، فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ، فَقُولُوا عَبْدُ اللَّهِ وَرَسُولُهُ» [۵۸].

«در هنگام تعریف کردن از من از حد و حدودی که خداوند آن را تعیین کرده است تجاوز نکنید، همانطورکه نصاری در مورد فرزند مریم (عیسی) انجام می‌دادند (و او را اله و معبود خود می‌خواندند) همانا من بنده خدا هستم پس بگویید: ای بنده خدا، ای رسول خدا».

در صحیح بخاری و مسلم آمده است که عائشهل می‌گوید: وقتی که مرض فوت رسول اکرم ج فرا رسید پارچه‌ای را بر روی چهره خود می‌انداخت زمانیکه احساس ناراحتی می‌کرد آن را برمی‌داشت و در همان حال می‌گفت: «لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْيَهُودِ وَالنَّصَارَى، اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ» [۵۹].

«لعنت خداوند بر یهودیان و نصاری باد چون قبور پیامبرانشان را به صورت مساجد و معابد درآوردند».

پیامبر ج همیشه اصحاب خود را از اینکه کار یهود و نصاری را تکرار کنند یا انجام دهند برحذر می‌داشت. حضرت عائشهلمی‌گوید: همیشه پیغمبر از این نگران بودند که قبر ایشان را در بیرون قرار دهند و بیارایند و آن را محل عبادت قرار دهند [۶۰].

پیامبر ج بهمین خاطر نهی کرده‌اند که قبور را به صورت مساجد و معابد درآورند و گفته‌اند: ملعون است کسی که این کار را انجام دهد هرچند آن را عبادت نکند و از او طلب دعا نکند، زیرا این عمل او مانع قبولی عبادت شده و در عین حال برای عبادت خود شریک قائل شده است. پس وضعیت کسی که قبور را عبادت می‌کند و به آن‌ها روکرده و برای آن‌ها نذر و دور آن‌ها طواف می‌کند، بخاطر آن‌ها قربانی کرده و از آن‌ها طلب می‌کند و نفع و فایده می‌خواهد، چه خواهد بود؟

قرطبی/می‌گوید: مسلمانان بخاطر همین مسائل مجبور شدند که دور قبر رسول‌الله ج را دیوار کشی کنند و دیوارهای قبر ایشان را بلند کرده و درهای ورود به آن را بسته‌اند و از هر طرف قبر آن مبارک را احاطه کرده‌اند، سپس ترسیدند که مبادا قبر ایشان را به عنوان قبله قرار داده و به طرف آن نماز بخوانند، و نماز به عنوان عبادتی برای ایشان به حساب بیاید، از طرف شمال دو دیوار بنا کرده‌اند طوری که در همان طرف به صورت زاویه مثلثی به هم رسیده‌اند، تا اینکه هیچکس نتواند به طرف قبر ایشان نماز بخواند [۶۱].

با این وصف مشخص می‌شود که الله سبحانه و تعالی درخواست رسول الله ج که فرمود:

«اللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْ قَبْرِى وَثَنًا يُعْبَدُ» [۶۲]قبول و مورد اجابت قرارداد.

«خداوندا قبرم را بتی قرار مده که پرستیده شود».

و هرکس به آن توجه کند در حقیقت او قصد قبر رسول الله ج را کرده است و گرنه امکان رو کردن و رسیدن به قبر رسول الله ج وجود ندارد. و همانطور که شیخ الاسلام ابن تیمیه/می‌گوید: دستیابی و رسیدن به قبر رسول الله ج غیر ممکن بوده و به آن هم امر نشده است [۶۳]زیرا سه دیوار آن را احاطه کرده است.

گروهی دیگر که باز در مورد رسول الله ج غلو و زیاده روی می‌کنند و فکر می‌کنند که همانا رسول الله ج غیب را می‌داند و از احوال و افعال آن‌ها با خبر است حتی بعضی‌ها فکر می‌کنند که ایشان را در حالت خواب و بیداری می‌بیند.

و این عقیده بر خلاف کتاب اللهأ(قرآن) و کافر شدن به الله است، زیرا خداوندمی‌فرماید:

﴿قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُۚ وَمَا يَشۡعُرُونَ أَيَّانَ يُبۡعَثُونَ ٦٥[النمل: ۶۵].

«بگو: کسانی که در آسمان و زمین هستند غیب نمی‌دانند جز خدا، و نمی‌دانند چه وقت برانگیخته می‌شوند (و قیامت فرا می‌رسد)».

﴿وَلِلَّهِ غَيۡبُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ[هود: ۱۲۳].

«(آگاهی از) غیب آسما‌ن‌ها و زمین ویژه خداست».

﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡكَبِيرُ ٱلۡمُتَعَالِ ٩[الرعد: ۹].

«خداوند آگاه از جهان پنهان (از دید و دانش مردمان) و آگاه از جهان دیدنی است و بزرگوار و والا است».

﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَكُمۡ عِندِي خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ[الأنعام: ۵۰].

«(ای پیغمبر بدین کافران) بگو: من نمی‌گویم گنجینه‌های یزدان در تصرف من است و من نمی‌گویم که من غیب می‌دانم».

﴿قُل لَّآ أَمۡلِكُ لِنَفۡسِي نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ كُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ لَٱسۡتَكۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَيۡرِ وَمَا مَسَّنِيَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ وَبَشِيرٞ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ١٨٨[الأعراف: ۱۸۸].

«بگو: من مالک سود و زیانی برای خود نیستم مگر آن مقداری که خدا بخواهد و اگر غیب می‌دانستم، منافع فروانی نصیب خود می‌کردم و اصلاً شر و بلا به من نمی‌رسید. من کسی جز بیم‌دهنده و مژده‌دهنده مؤمنان نمی‌باشم».

و دلایل فوت و رحلت رسول اکرم ج زیادند از جمله:

﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ ٣٠[الزمر: ۳۰].

«(ای محمد ج) تو هم می‌میری و آنان نیز می‌میرند».

﴿وَمَا جَعَلۡنَا لِبَشَرٖ مِّن قَبۡلِكَ ٱلۡخُلۡدَۖ أَفَإِيْن مِّتَّ فَهُمُ ٱلۡخَٰلِدُونَ ٣٤[الأنبیاء: ۳۴].

«ما برای هیچ انسانی پیش از تو زندگی جاویدان قرار ندادیم مگر، اگر تو بمیری ایشان جاویدانه می‌مانند؟!».

﴿كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِ[آل‌عمران: ۱۸۵].

«هر کسی مزه مرگ را می‌چشد».

و در حدیث عائشهلدرباره لحظات آخر وفات رسول الله ج که ایشان ج فرموده‌اند:

«فِى الرَّفِيقِ الأَعْلَى» [۶۴]. «نزد رفیق اعلایم». سپس روح رسول الله ج تسلیم شد (فوت کردند).

دسته‌ای دیگر از مردم در حق رسول الله ج و سنت صحیح آن بزرگوار ظلم کرده و بسیاری از احادیث نبوی را انکار می‌کنند و گاهی می‌گویند: عقل آن را قبول ندارد، و هرگاه درک و فهم آن‌ها از احادیث با سند صحیح تعارض و ضدیت پیدا می‌کند، عقل و درک و فهم خود را بر سنت مقدم می‌کنند و سنت صحیح را کنار می‌گذارند، و نمی‌دانند که هیچگاه عقل سلیم با نقل صحیح معارضت ندارد و هر وقت چنین چیزی احساس شود، اشکال از طرف عقل و درک و فهم آن کسی است که این تعارض و دوتایی را احساس کرده است وگرنه نص صحیح بر هر چیزی مقدم است. این دسته از مردم گمراه و ضد حق و مخالف با گواهی بر رسالت محمد ج هستند و قبلاً دلایل کافی در این رابطه ذکر شده و فرموده امام شافعی/در این مورد نقل شدکه: علماء اجماع نظر دارند بر اینکه هرکسی سنتی از سنت‌های رسول اکرم ج برای او مشخص شد جایز نیست که آن را بخاطر گفته دیگری ترک کند.

و یا بخاطر تبعیت از هوی و هوس احادیث رسول الله ج را انکار می‌کنند و این دسته از مردم مدتی است که زیاد شده‌اند. حتی در رابطه با حلال و حرام کردن امور شرعی که هیچگونه جوازی بر اینکار برای آن‌ها وجود ندارد صحبت می‌کنند و این بزرگ‌ترین جرم و گناه است.

خداوند سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسۡ‍ُٔولٗا ٣٦[الإسراء: ۳۶].

«ازچیزی دنباله روی مکن که ازآن ناآگاهی، بیگمان چشم و گوش و دل همه مورد پرس و جوی از آن قرار می‌گیرند».

﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡيَ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِكُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ يُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٣٣[الأعراف: ۳۳].

«بگو: خداوند حرام کرده است کارهای نابهنجار (چون زنا) را خواه آن چیزی که آشکارا انجام پذیرد و ظاهر گردد و خواه آن چیزی که پوشیده ‌انجام می‌گیرد و پنهان ماند، و (هر نوع) بزهکاری و ستمگری (بر مردم) به هیچ وجه درست نیست و اینکه چیزی را شریک خدا کنید بدون دلیل و برهانی که از سوی خدا مبنی بر حقانیت آن چیز در دست باشد، و اینکه به دروغ از زبان خدا چیزی را بیان داریدکه (صحت و سقم آن را) نمی‌دانید».

بعضی از مردم بوسیله اعمالی که در درجه کفر نیست اما بدون خطر هم نیست و واجب است که از این اعمال و رفتار هم دوری کرد با اثبات گواهی بر رسالت رسول الله ج مخالفت می‌کنند.

از جمله این اعمال، سوگند خوردن به پیامبر ج است و این نوعی شرک اصغر است و وسیله‌ای است برای دچارشدن به شرک اکبر.

رسول الله ج می‌فرمایند: «مَنْ حَلَفَ بِغَيْرِ اللَّهِ فَقَدْ كَفَرَ أَوْ أَشْرَكَ» [۶۵].

«هرکس به غیرخدا قسم بخورد کفر یا شرک ورزیده است».

در حدیث دیگر می‌فرمایند:

«لاتَحْلِفُوا بِآبَائِكُمْ، مَنْ كَانَ حَالِفًا فَلْيَحْلِفْ بِاللَّهِ، أَوْ ليذر» [۶۶].

«به پدرانتان قسم نخورید و هرکه را خواست قسم بخورد فقط به خدا قسم بخورد و یا (قسم خوردن را) ترک کند».

بعضی دیگر از مردم با ایجاد بدعت و نوآوری در دین با این حقیقت مخالفت کرده‌اند. قابل یاد‌آوری است هر بدعتی که بوجود بیاید مخالف اثبات گواهی بر رسالت رسول الله ج است، زیرا یکی از شرایط اثبات این است که خداوند را آنچنان عبادت کرد که رسول او گفته و دستور داده‌است. پس اگر بنده بخواهد بوسیله بدعت به خداوند تقرب پیدا کند، با اصل و مفهوم گواهی و شهادت مخالفت کرده است.

[۵۷] صحیح بخاری: ۱/۱۰۴،۱۰۵، صحیح مسلم: ۱/۴۰۲، رقم حدیث: ۵۷۲، ۹۲. [۵۸] صحیح بخاری: ۴/۱۴۲. [۵۹] صحیح بخاری: ۱/۱۱۲و۴/۱۴۴و۵/۱۴۰، و صحیح مسلم: ۱/۳۷۷، رقم حدیث: ۵۳۱. [۶۰] صحیح مسلم: ۱/۳۷۶، رقم حدیث: ۵۲۹. [۶۱] الـمفهم لـما أشکل من تلخیص کتاب مسلم: للإمام القرطبی: ۲/۱۲۸. [۶۲] موطأ الإمام مالک روایة یحیى بن یحیى اللیثی عن عطاء بن یسار مرسلاً صفحه: ۴۱۴. [۶۳] - کتاب الرد على الأخنائی واستحباب زیارة خیر البریة الزیارة الشرعیة: تألیف شیخ الإسلام ابن تیمیة. [۶۴] صحیح بخاری: ۵/۱۳۸،۱۳۹، و ۷/۱۹۲. [۶۵] سنن ابی داود: ۳/۵۷۰، رقم حدیث: ۳۲۵۱، و سنن ترمذی: ۴/۱۱۰، رقم حدیث: ۱۵۳۵، واللفظ له. [۶۶] صحیح بخاری: ۴/۲۳۵، و صحیح مسلم: ۳/۱۲۶۷، رقم حدیث: ۱۶۴۶، من حدیث ابن عمرب.