مقدمه
قبل از آنکه به اصل مطلب شروع کنم -به توفیق الهی- مقدمهای را که فکر میکنم فایده دارد، بیان میکنم:
زمانی که خداوند آدم÷را خلق کرد و روح را در او دمید، به ملائکه دستور داد برای او سجده کنند، و ابلیس از جنیها بود، و جزء ملائکهها نبود، و اگر او هم همراه یا در ردیف ملائکهها مورد خطاب قرار گرفته بخاطر توجه خاصی که به افعال و کارهای ملائکه داشت و همچنین بخاطر شباهت به آنها و اینکه خود را مانند ملائکه وقف عبادت و پرهیزکاری کرده بود. اما زمانیکه به سجده بردن برای حضرت آدم امر شدند، ملائکه سجده بردند ولی ابلیس ملعون سجده نبرد.
﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰ وَٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ٣٤﴾[البقرة: ۳۴].
«و هنگامی را (یادآوری کن) که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده (بزرگ داشت و خضوع، نه عبادت و پرستش) ببرید همگی سجده بردند جز ابلیس که سر باز زده و تکبر ورزید، و (بخاطر نافرمانی و تکبر) از زمره کافران شد».
باز خداوند، سبحانه و تعالی در سوره کهف میفرماید:
﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ كَانَ مِنَ ٱلۡجِنِّ فَفَسَقَ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِۦٓ﴾[الکهف: ۵۰].
«(ای پیغمبر،آغاز آفرینش مردمان را برایشان بیان کن) آنگاه را که ما به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، آنان جملگی سجده کردند مگر ابلیس، که از جنیان بود و از فرمان پروردگارش تمرّد کرد».
ابلیس بخاطر تکبر وحسادت و سرکشی، از اینکه برای حضرت آدم سجده ببرد خودداری کرد، و مجازاتش این بود که از رحمت و بخشش خداوندأمحروم گردد، و لعنت خداوند بر او واجب گردید ولی آن لعنتی، به سرکشی ونافرمانی خود، افزود، و کینه و دشمنی خود را نسبت به آدم و نسل او بزرگتر کرد و از خداوند سبحان تا روز قیامت فرصت طلب کرد، لذا خداوند (بعنوان آزمایش) تا روز قیامت به او فرصت داد همانطور که خود میفرماید:
﴿قَالَ فَبِمَآ أَغۡوَيۡتَنِي لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَكَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ١٦ ثُمَّ لَأٓتِيَنَّهُم مِّنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَيۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَكۡثَرَهُمۡ شَٰكِرِينَ ١٧﴾[الأعراف: ۱۶-۱۷].
«(ابلیس لعین) گفت: بدان سبب که مرا گمراه داشتی، من بر سر راه مستقیم تو در کمین آنها مینشینم (و با هرگونه وسائل ممکن در گمراهی ایشان میکوشم، سپس از پیش رو واز پشت سر واز طرف راست واز طرف چپ (و از هر جهت که بتوانم) به سراغ ایشان میروم و (گمراهشان میسازم و از راه حق منحرفشان مینمایم، تا بدانجا که) بیشتر آنان را (مومن به خود و) سپاسگذار نخواهی یافت».
معنا و مفهوم آیه این است که شیطان ملعون قسم خورده است که بندگان خداوند (پسران آدم) را از راه راست گمراه کند، تا خدا را پرستش نکنند و به یکتاپرستی او نپردازند و نقشههای مختلفی برای ممانعت آنها از کار خیر و کشاندن آنها به راه شرّ، کشیده است.
و بیان این منظور، همان فرموده خداوند تبارک و تعالی که خبر آن را دادهاست.
﴿قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغۡوَيۡتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَأُغۡوِيَنَّهُمۡ أَجۡمَعِينَ ٣٩ إِلَّا عِبَادَكَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِينَ ٤٠﴾[الحجر: ۳۹-۴۰].
«گفت پروردگارا! به سبب اینکه (بخاطر این انسان) مرا گمراه ساختی (معاصی و اعمال زشت را) در زمین برایشان میآرایم و جملگی آنان را گمراه مینمایم. مگر بندگان گزیده و پاکیزه تو را از ایشان».
و فرموده خداوند سبحان:
﴿قَالَ أَرَءَيۡتَكَ هَٰذَا ٱلَّذِي كَرَّمۡتَ عَلَيَّ لَئِنۡ أَخَّرۡتَنِ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ لَأَحۡتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُۥٓ إِلَّا قَلِيلٗا ٦٢﴾[الإسراء: ۶۲].
«شیطان گفت: به من بگو که آیا این همان کسی است که او را بر من ترجیح و گرامی داشتهای؟ (جای تعجب است) اگر مرا تا روز قیامت زنده بداری، فرزندان او را همگی جز اندکی (باگمراهی) نابود میگردانم».
لذا همیشه درحال وسوسه کردن و فریبدادن و گمراه کردن آدم÷ و نسل او بود تا اینکه باعث بیرون راندن آدم از بهشت شد و باعث شدکه پسر آدم، برادرش را به قتل برساند، و به این هم اکتفا نکرد، همانطور که نسل حضرت آدم زیاد و زیادتر میشد و زمان بیشتری بر آنها سپری میشد، ونبوت و پیامبری بر آنها طولانی شد، شرک و بت پرستی را در بین آنها رواج داد و آنها را فریب میداد و همه چیز مطابق میل او شد و به آرزوی خود رسید، لذا پسران آدم÷ از او تبعیت کردند و در شرک و بتپرستی فرورفتند، و اولین قومی که دچار این شرک و بت پرستی شدند، قوم نوح÷ بود که بتهایی به نامهای ود، سواع، یغوث، یعوق و نسر را میپرستیدند، و اینها اسامی مردان بزرگ و صالحی از قوم نوح÷ بودند، هنگامی که مردند، شیطان لعین به آن قوم سفارش کرد که در جاهای آنان، مجسمههایی به شکل آنها نصب کنند و اسامی آنها را روی بت بگذارند، پس مردم اینکار را کردند ولی آنها را پرستش نمیکردند تا اینکه آن نسل از بین رفت و اما نسل بعدی آنها را عبادت میکردند. این نظر را ابن عباسبگفته است همانطور که در صحیح بخاری آمده است.
ابن جریر طبری/از محمد بن قیس روایت کرده میفرماید:
(ود، سواع، یغوث، یعوق و نسر) مردان صالحی از نسل آدم÷ بودند، ایشان پیروانی داشتند، اما زمانیکه مردند، آنان که از ایشان پیروی میکردند، گفتند: اگر مجسمه آنها را درست کنیم، هنگامیکه آنها را به یاد میآوریم بهتر میتوانیم عبادت کنیم، لذا مجسمه آنها را درست کردند و زمانیکه آنها هم مردند، و نسل بعدی آمد، شیطان پیش آنها رفت و گفت: همانا نسل قبل از شما، ایشان را میپرستیدند و باران بخاطر آنها میبارید، پس آنها را عبادت کردند).
به این ترتیب بدلیل فریب دادن آنها توسط ابلیس شرک و بت پرستی در بین مردم بوجود آمد، ولی الله سبحانه و تعالی با حکمت و علم و رحمت و بخشش خود بندگان را همینطور رها نمیکند تا شیطان و سربازان او، آنها را فریب دهند، بلکه به عنوان رحمت و بخشش از طرف خود و اتمام حجت به بندگان، پیامبران را بهسوی آنها فرستاد، تا دین حق و درست رابرای مردم مشخص و معین کنند، و آنها را از شرک و گمراهی بترسانند، ﴿لِّيَهۡلِكَ مَنۡ هَلَكَ عَنۢ بَيِّنَةٖ وَيَحۡيَىٰ مَنۡ حَيَّ عَنۢ بَيِّنَةٖ﴾[الأنفال: ۴۲].
«تا آنان که گمراه میشوند، با اتمام حجت بوده، و آنان که راه حق را میپذیرند، باآگاهی و دلیل آشکار باشد».
بازمی فرماید:
﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمٗا ١٦٥﴾[النساء: ۱۶۵].
«ما پیامبران را فرو فرستادیم تا مومنان (را به ثواب) مژده رسان، و(کافران را به عقاب) بیمدهنده باشند و بعد از آمدن پیغمبران حجت و دلیلی بر خدا برای مردمان باقی نماند و خداوند قدرتمند و حکیم است».
باز خداوند میفرماید:
﴿وَمَا نُرۡسِلُ ٱلۡمُرۡسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَۖ فَمَنۡ ءَامَنَ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ٤٨ وَٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَا يَمَسُّهُمُ ٱلۡعَذَابُ بِمَا كَانُواْ يَفۡسُقُونَ٤٩﴾[الأنعام: ۴۸-۴۹].
«ما پیغمبران را جز بعنوان بشارت دهندگان (مومنان به خیر و ثواب) و بیم دهندگان (کافران از عقاب و عذاب) نمیفرستیم پس کسانی که (به دعوت پیغمبران) ایمان آورند و کارشایسته کنند، نه ترسی دارند (از شر و بلایی که بدانان میرسد) و نه غمگین میشوند (از خیر و نعمتی که از دست میدهند) و آنان که آیات (قرآنی و دلایل جهانی) ما را تکذیب میدارند، عذاب (دردناک و یزدانی) به خاطر نافرمانی (و خروج از برنامه ایمان) بدانان میرسد».
و در صحیح بخاری و صحیح مسلم از ابن مسعودس نقل شده است:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: لاَ أَحَدَ أَغْيَرُ مِنَ اللَّهِ وَلِذَلِكَ حَرَّمَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلاَ أَحَدَ أَحَبُّ إِلَيْهِ الْمَدْحُ مِنَ اللَّهِ وَلِذَلِكَ مَدَحَ نَفْسَهُ» [۳].
«رسول الله ج میفرمودهاند: هیچ کسی به اندازه خداوند غیرتمند نیست، و برای همین همه کارهای ناپسند را آنچه که ظاهر و آشکار است و چه آنچه که پنهان و خفی است، حرام کرده است و هیچکس به اندازه خداوند مدح و ستایش و تعریف پیش او محبوب نیست و بخاطر همین خودش را مدح و ستایش کرده است». در لفظ مسلم چنین آمده است که:
«مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ أَنْزَلَ الْكِتَابَ وَأَرْسَلَ الرُّسُلَ» [۴].
«بخاطر همین کتاب (قرآن) و پیامبران را فرستاده است».
در صحیح بخاری و صحیح مسلم از سعد بن عبادهس چنین روایت شده است:
«وَلاَ شَخْصَ أَحَبُّ إِلَيْهِ الْعُذْرُ مِنَ اللَّهِ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ بَعَثَ اللَّهُ الْمُرْسَلِينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ» [۵].
«هیچ کسی به اندازه خداوند معذرت خواهی را دوست ندارد، بخاطر همین خداوند پیامبران را مبعوث کرده تا بشارت دهند و از عذاب خداوند بترسانند».
لذا خداوند برای اتمام حجت بر بندگان خود پیامبران را فرستاده است، و بعد از آمدن آنان عذر و پوزش دیگر قابل قبول نیست، بحقیقت این پیام رسانیها از جمله نعمتهای خداوند بر تمام بندگان خود است، چراکه نیاز و ضرورت بندگان به این پیام رسانیها از هر نیاز و ضرورت دیگر مهمتر است.
حتی نیازمندی آنها به رسالت و پیامبری مهمتر از غذا و آب و دواء است، زیرا کمبود یا نبود آنها باعث از بین رفتن جسمها میشود اما حیات بشری و اساس دین در بودن رسالت و پیامبری است به طریق وحی. رسالت و پیامبری باعث اصلاح عبد در زندگی دنیا و آخرتش میشود و همانطور که در زندگی اخروی، صلاح و مصلحت او در پیروی از رسالت و پیامبری است در زندگی دنیوی او نیز بستگی به تبعیت از رسالت و پیامبری است ابتدا شیخ الاسلام ابن تیمیه/ [۶]به این موضوع اشاره کرده وچنین میفرماید:
خداوند پیامبران را از قوم خودشان وبازبان ایشان فرستاده است تا دین حق را برای آنها بیان کنند.
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِيُبَيِّنَ لَهُمۡۖ فَيُضِلُّ ٱللَّهُ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٤﴾[ابراهیم: ۴].
«(ای محمد) هیچ پیغمبری را نفرستادهایم مگر اینکه به زبان قوم خودش (متکلم بوده است) تا برای آنان (احکام الهی را) روشن سازد (و حقایق را تبیین و تفهیم کند). سپس خداوند هرکس را که (به فرمان آسمانی گوش نکرده است)، گمراه ساخته است و هرکس را که (برابر دستور آسمانی حرکت نموده است) رهنمود ساخته است و او چیره (بر هرکاری است که بخواهد، و کارهایش) دارای حکمت است».
و در هر امتی رسولی مبعوث شده است، همانطور که خداوندﻷ میفرماید:
﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولٞ﴾[یونس: ۴۷].
«هر ملتی دارای پیغمبری است (که در روز قیامت خود را به او نسبت میدهند)».
﴿وَإِن مِّنۡ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٞ﴾[فاطر: ۲۴].
«هیچ ملتی (از ملتهای پیشین) هم نبوده است که بیم دهندهای به میانشان فرستاده شده باشد». همگی یک دین واحد را تبلیغ کردهاند و آن اسلام است، دین پرستش خدای به اخلاص و توحید و یکتاپرستی برای الله سبحانه و تعالی، و دوری کردن ار عبادت غیرالله.
﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ﴾[النحل: ۳۶].
«ما به میان هر ملتی پیغمبری فرستادهایم (و محتوای دعوت همه پیغمبران این بوده است) که خدا را بپرستید و از طاغوت (شیطان، بتان، ستمگران و غیره) دوری کنید».
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ ٢٥﴾[الأنبیاء: ۲۵].
«ما پیش از تو هیچ پیغمبری را نفرستادهایم، مگر اینکه به او وحی کردهایم که: معبودی جز من نیست پس فقط مرا پرستش کنید».
در حدیثی از پیامبر ج نقل شده است که:
«الأَنْبِيَاءُ إِخْوَةٌ لِعَلاَّتٍ أُمَّهَاتُهُمْ شَتَّى وَدِينُهُمْ وَاحِدٌ».
«پیامبران برادران علاتیاند، که مادرشان مختلف است و دینشان یکی است».
هر رسول با توجه به ضرورت رسالتش قومش را به اطاعت و پیروی از خود امر میکند.
خداوندﻷ میفرماید:
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾[النساء: ۶۴].
«هیچ پیغمبری را نفرستادهایم مگر بدین منظور که به فرمان خدا از او اطاعت شود (پس اطاعت از او، اطاعت از خدا، و سرکشی از دستور او، سرکشی از دستور خدا بوده است)».
پیامبران همیشه بدنبال هم و یکی پس از دیگری برای دعوت قومشان بهسوی توحید و ترک شرک و بتپرستی آمدهاند.
﴿ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا تَتۡرَا﴾[المؤمنون: ۴۴].
«سپس پیغمبران خود را یکی پس از دیگری (به سوی اقوامشان) روانه کردهایم».
تا اینکه حضرت موسی و بعد از او عیسی علیهما السلام آمد، در کتاب ایشان مژده مبعوث شدن نبی اکرم ج ظاهر شد.
خداوندﻷمیفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ﴾[الأعراف: ۱۵۷].
«(وبویژه رحمت خود را اختصاص میدهیم) به کسانی که پیروی میکنند از فرستاده (خدا، محمدم صطفی) پیغمبر امی که (خواندن و نوشتن را نمیداند و وصف او را) در تورات و انجیل نوشته شده مییابند».
﴿وَإِذۡ قَالَ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ يَٰبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُم مُّصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَمُبَشِّرَۢا بِرَسُولٖ يَأۡتِي مِنۢ بَعۡدِي ٱسۡمُهُۥٓ أَحۡمَدُ﴾[الصف: ۶].
«و خاطرنشان ساز زمانی را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا بسوی شما بوده و توراتی را که پیش از من آمده است تصدیق میکنم و به پیغمبری که بعد از من میآید و نام او محمد است مژده میدهم».
بعد از اینکه حضرت عیسی÷ به آسمان برده شد زمان، همچنان بر پسران آدم÷ گذشت تا قبل از بعثت نبی اکرم ج و در این فاصله ابلیس همراه با سواره نظامها و پیاده نظامهای خود بر پسران آدم÷ حمله میکرد و ایشان را بسی گمراه میکرد و آنان را بجز اندکی در کفر و شرک و انواع گمراهی میانداخت از عرب و غیرعرب به غیر از تعداد کمی متوجه شدند که براستی خداوند سبحان از آنها متنفر و بیزار است. سپس نبی اکرم حضرت محمد ج مبعوث گردید همان کسی که میگوید:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا رَحْمَةٌ مُهْدَاةٌ» [۷].
«ای مردم، همانا من دلسوز، مهربان و هدایت کننده هستم».
رسول الله ج در حدیثی که مسلم در صحیح خود آن را از عیاض پسرحمار الجاشعیس اخراج کرده است، در خطبه و سخنرانی خود فرمود ج:
«أَلاَ إِنَّ رَبِّى أَمَرَنِى أَنْ أُعَلِّمَكُمْ مَا جَهِلْتُمْ مِمَّا عَلَّمَنِى يَوْمِى هَذَا كُلُّ مَالٍ نَحَلْتُهُ عَبْدًا حَلاَلٌ وَإِنِّى خَلَقْتُ عِبَادِى حُنَفَاءَ كُلَّهُمْ وَإِنَّهُمْ أَتَتْهُمُ الشَّيَاطِينُ فَاجْتَالَتْهُمْ عَنْ دِينِهِمْ وَحَرَّمَتْ عَلَيْهِمْ مَا أَحْلَلْتُ لَهُمْ وَأَمَرَتْهُمْ أَنْ يُشْرِكُوا بِى مَا لَمْ أُنْزِلْ بِهِ سُلْطَانًا وَإِنَّ اللَّهَ نَظَرَ إِلَى أَهْلِ الأَرْضِ فَمَقَتَهُمْ عَرَبَهُمْ وَعَجَمَهُمْ إِلاَّ بَقَايَا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَقَالَ إِنَّمَا بَعَثْتُكَ لأَبْتَلِيَكَ وَأَبْتَلِىَ بِكَ وَأَنْزَلْتُ عَلَيْكَ كِتَابًا لاَ يَغْسِلُهُ الْمَاءُ تَقْرَؤُهُ نَائِمًا وَيَقْظَانَ...» [۸].
«آگاه باشید و بدانید که همانا پروردگارم به من دستور داده است که از آنچه امروز به من یاد دادهاست، به شما یاد بدهم آنچه را که نمیدانید، هر مالی که به بنده خود بخشیدهام حلال است، و من تمام بندگان خود را مومن راستین آفریدهام، اما شیاطین پیش آنها آمدهاند و آنها را از دین خود برگشت دادهاند و آنچه را که من بر ایشان حلال کردهام، حرام گردانیدهاند، به آنان دستور دادهاند که برای من شریک قرار بدهند در حالی که من اصلاً هیچگونه دلیل و مدرکی برای اینکار آنها نفرستادهام. لذا خداوند به اهل زمین نگاه میکند، از عرب و غیر عرب اظهار تنفر و بیزاری میکند مگر به نسبت افرادی از اهل کتاب باقی ماندهاند. دوباره فرمود: که من تو را مبعوث کردهام تا تو را مورد آزمایش قرار داده و دیگران را بوسیله تو آزمایش کنم، بر تو کتابی نازل کردهام که آب نمیتواند آن را محو کند، در حالت بیداری و خواب میتوانی آن را بخوانی».
خداوند این تنفر و بیزاری را بخاطر رسول ج از آنها برداشت، او را به عنوان رحمت و برکت برای تمام جهانیان، راهنما و راهبر برای کسانی که راه او را میپیمایند، اتمام حجت برای تمامی مردم مبعوث کرده او را همراه با دین حق فرستاده است.
در حالی که بشارت دهنده برای بهشت و نعمتهای موجود در آن، ترساننده از عذاب خداوند و دوزخ تا روز قیامت، دعوت کننده بهسوی خداوند تبارک و تعالی با اذن و اراده او و به عنوان، چراغی که روشن کننده راه راست است، رسالت و پیامبری به او تمامی پیدا کرد و بواسطه او گمراهی به هدایت تبدیل شد، جهالت و نادانی به آگاهی و علم مبدل گردید و بوسیله رسالت او نابینا، بینا و ناشنوا، شنوا، دلهای مهر شده، آزاد گردید، زمین بعد از تاریکیها روشن گردید، دلها بعد از اختلاف و یکی نبودن، باهم الفت پیدا کردند، ملت از حالت کجی و ناراستی، راست و مستقیم و استوار گردید، و حجت روشن و پاک بواسطه او توضیح داده شد و خداوند به سبب رسول اکرم ج قید و بندها را برداشت، رسالت او را شامل انس و جن گردانید.
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا كَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ﴾[سبأ: ۲۸].
«ما تورا برای جملگی مردمان فرستادیم».
﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا﴾[الأعراف: ۱۵۸].
«(ای پیغمبر! به مردم) بگو: من فرستاده خدا بهسوی همگی شما (اعم از عرب و عجم و سیاه و سفید و زرد و سرخ) هستم».
خداوند زمانی او را فرستاد که مدتی بود هیچ پیامبری را نفرستاده بود، هیچ کتابی به مردم تعلیم داده نشده بود، کلمات عوض شده بودند، شریعتها منحرف شده، و هر قومی به بدترین و ظالمانهترین حکم استناد میکرد، و بواسطه نوشتههای فاسد و بیمعنای خود و از طریق هوی و هوس در بین مردم از طرف خداوند داوری و قضاوت میکردند، اما خداوند بوسیله پیامبر، مردم را هدایت کرد، و راه را بوسیله او مشخص کرد، مردم را از تاریکیها، به نور و روشنایی هدایت کرد، کور و نابینا را، بینا گردانید، مردم را از لغزش و خطا بیرون آورد، و بین نیکان و فاجران جدایی انداخت، هدایت و رستگاری را در پیروی و موافقت و گمراهی و بدبختی را در نافرمانی و مخالفت از ایشان قرار داد، پیامبر گرامی ج در حق مؤمنان مهربان و بخشنده است، و به نسبت هدایت تمام مردم حریص و علاقمند است، سرپیچی کردن و ناراحتی و رنج و بلا و مصیبت مردم بر او سخت و گران میآید.
﴿لَقَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ عَزِيزٌ عَلَيۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِيصٌ عَلَيۡكُم بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١٢٨﴾[التوبة: ۱۲۸].
«بیگمان پیغمبری (بنام محمد) از خود شما (انسانها) بسویتان آمده است هر گونه درد و رنج و بلا و مصیبتی که به شما برسد، بر او سخت و گران میآید. به شما عشق میورزد و اصرار به هدایت شما دارد، و نسبت به مومنان دارای لطف و محبت فراوان و بسیارمهربان است».
خلاصه دعوت او عبارت است از: بشارت و مژده دادن، ترساندن، دعوت به سوی خداوند از روی بصیرت و آگاهی و حمکت.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰكَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِيرٗا ٤٥﴾[الأحزاب: ۴۵].
«ای پیغمبر! ما تورا به عنوان گواه و مژده رسان و بیمدهنده فرستادیم».
رسول اکرم ج خاتم پیامبران، شریعت وکتاب او، حافظ و نگهبان و شاهد سایر شریعتها و کتابهای آسمانهای دیگری است که توسط او نسخ شدهاند.
﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّۧنَ﴾[الأحزاب: ۴۰].
«محمد پدر (نسبی) هیچیک از مردان شما (نه زید و نه دیگری) نبوده (تا ازدواج برای زینب بر او حرام باشد) و بلکه فرستاده خدا و آخرین پیغمبران است (و رابطه او با شما رابطه نبوت و رهبری است)».
﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمُهَيۡمِنًا عَلَيۡهِ﴾[المائدة: ۴۸].
«و بر تو (ای پیمبر) کتاب (کامل و شامل قرآن) را نازل کردیم که (در همه احکام و اخبار خود) ملازم حق، موافق و مصدق کتابهای پیشین (آسمانی)، و شاهد (بر صحت و سقم) و حافظ (اصول مسائل) آنهاست».
خداوند سینه او را گشود (کنایه از سعه صدر، رهایی از غم و اندوه، تاب و تحمل مشکلات، مسئولیت نبوت و رهبری، صبر و حوصله در برابر ناملایمات محیط دردسرهای کفار و مشرکان و دیگران است) و بارسنگین تلاش فراوان، برای هدایت مردمان را بر ( دوش) او نهاد، و ذلت و خواری را نصیب هرکسی که با امر و دستور او مخالفت کند، گردانید. نام نیک، حسن شهرت او را در تمام آفاق طنین انداز کرد (آوای گواهی به پیغمبری محمد ج، به دنبال گواهی به توحید خداوند، شبانه روز دست کم پنج بار بر فراز منارهها و بر بال امواج تلویزیونها و رادیوها در آفاق طنین انداز است) همیشه همراه با ذکر الله سبحانه نام و یاد او نیز ذکر میگردد، این نهایت شرافت، کرامت و بزرگی است. بزرگترین این ذکرها، شهادتین است گواهی به اینکه «لا إله إلا الله محمد رسول الله» (هیچ اله و معبودی به غیر از الله نیست و شهادت بر اینکه محمد ج رسول و فرستاده اوست). اساس و زیربنای اسلام، کلید ورود به بهشت، حافظ و نگهبان ناموس، اموال و جان و آبرو و حیثیت، گواهی بر کلمه طیبه «لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله» است. معنا و مفهوم «لا إله إلا الله» این است که هیچ معبودی به حق نیست مگر الله سبحانه و تعالی و ارکان تشکیل دهنده آن دو چیز است: ۱- نفی ۲- اثبات.
(لا إله) نفی کننده تمام چیزهایی است که غیر از خداوند پرستش و عبادت میشوند. (إلا الله): اثبات عبادت و پرستش الله را میکند که تنها و بدون شریک است.
شروط «لا إله إلا الله» عبارتند از:
۱- علم و آگاهی، ۲- یقین، ۳- قبول کردن آن از دل، ۴- تسلیم شدن، ۵- صداقت و راستی در گفتن آن، ۶- اخلاص در عمل کردن به آن، ۷- محبت خدا و رسول او. و بعضی شرط هشتم را نیز به آن اضافه کردهاند و آن: باور نداشتن و رد کردن آنچه که غیر از خدا عبادت و پرستش میشوند.
اثبات کلمه شهادت آن است که فقط الله عبادت و پرستش شود، و راه بجای آوردن و اثبات آن، انجام واجبات و اجتناب و دوری کردن از محرمات و کارهایی که خداوند آن را حرام کرده است، میباشد.
اینها جملات کوتاه و مختصری در رابطه با کلمه (لا إله إلا الله) میباشد ولی این کلمات کوتاه و مختصر واقعاً نمیتوانند آن را تفسیر وتوضیح دهند. اما به جهت اینکه هدف در این کتاب، بحث و گفتگو در رابطه با حقیقت گواهی بر اینکه محمد ج رسول و فرستاده خداست، میباشد مناسب است که قبل از هرچیز مختصر توضیحی درباره نسب، زمان تولد و زمان بعثت و وفات رسول اکرم ج داشته باشیم، سپس درباره نامها، خصوصیات و صفات ظاهری و درونی (اخلاقی) آن بزرگوار ج مطالبی ذکر شود.
[۳] صحیح بخاری: ۵/۱۹۴، وصحیح مسلم: ۴/۲۱۱۴، رقم الحدیث: ۲۷۶۰، (۳۴) واللفظ له. [۴] صحیح مسلم: ۴/۲۱۱۴، رقم الحدیث: ۲۷۶۰، (۳۵). [۵] صحیح بخاری: ۸/۱۷۴، و صحیح مسلم: ۲/۱۱۳۶، رقم حدیث: ۱۴۹۹، واللفظ له. [۶] مجموع الفتاوی: شیخ الاسلام ابن تیمیه جمع عبدالرحمن بن قاسم وابنه محمد (۱۹/۹۹). [۷] أخرجه الحاكم في (مستدركه) وصححه ووافقه الذهبي والبزار والطبراني في (الصغير) بلفظ: «بُعِثْتُ رَحْمَةً مُهْدَاةً» والطبراني في (الأوسط) والشهاب في (مسنده)، وهو بمجموع الطرق حسن، وجاء في (صحيح مسلم) عنه ج: «إِنِّي لَمْ أُبْعَثْ لَعَّانًا، إِنَّمَا بُعِثْتُ رَحْمَة». [۸] صحیح مسلم : ۴/۲۱۹۷، رقم حدیث: ۲۸۶۵، ۶۳.