ایتلافهاى نامیمون
نه تنها در افغانستان بلکه در تمام جهان اسلام شاهد این حقیقت هستیم که هواداران انتخابات بخاطر مبارزات انتخاباتى و برنده شدن در آن با گروها و احزاب الحادى و لائیک و احزاب ملیت گراها که سالها به آنها درستیز بوده، و فتواهاى کفر و الحاد و گوناگون دیگر را در ضد آنها صادر مىکردند، بخاطر رسیدن بقدرت بدون در نظرداشت حکم شرعى آن ایتلاف نموده، آنها را دوست و برادر صمیمى خود خوانده میگویند: این گروهها از افکار انحرافى خود رجوع کردهاند، و یا اینکه ما بخاطر مصالح عظماى کشور ایتلاف نمودیم.
در این ایتلافهاى نامقدس، و موقفگیرىهاى ضد و نقیض دو چیز قابل توجه است:
۱- همواره اسلام گراهاى نام نهاد (هواداران انتخابات) احزاب و گروهى که شامل ایتلاف نامیمون آنها باشند، دربارهی آنها سخنانى از قبیل: اینها توبه کردهاند، اینها از افکار انحرافى خود رجوع نمودهاند، اینها نسبت به گذشتههاى خود اظهار ندامت نموده اند، و اینها اینهاى دیگر را زمزمه میکنند.
و هنگامیکه این احزاب به هدف خود نایل نیامدند، و پایههاى ایتلاف سست شد، دوباره این تزکیههاى غیر مسؤولانه از زبان آنها شنیده نمىشود.
و هرگاه شکل ایتلاف تغییر نمود، و با گروههاى دیگرى ایتلاف نمودند، به تزکیهی گروههاى مجدد پرداخته، و هم پیمانان قبلىشان را که داخل ایتلاف کنونىشان نیستند، به همان فتواهاى قبلى از دایرهی اسلام بیرون مىکنند.
بدین طریق توبه را که یک حکم شرعى است، و همچنین فتواى: کفر، الحا د و فسق شخص و گروه را تابع هوا و هوسها و منافع شخصى و حزبى خود قرار میدهند.
۲- ایتلاف بخاطر منافع:
مصلحتگرایان -هواداران انتخابات- همیشه دلیل ایتلاف با احزاب لائیک را مصالح علیاى کشور و گاهى مصالح اسلام عنوان مىکنند، در حالیکه تاریخ معاصر شاهد این واقعت است که مصالح اسلام و کشورها در بسیارى از موارد در بقاى حکومت برحال بوده، و ایتلاف احزاب باعث اخلال امن گردیده و تشنج را بار آورده است.
با دقت بگوییم: این ایتلافها بخاطر مصلحت بوده، نه مصلحت اسلام، و نه مصلحت جامعه، بلکه مصلحت افراد و احزاب شامل ایتلاف.
و از نظر شرعى برررسى کنیم، آیا اسلام اجازه میدهد که موضوع «ولاء و براء» را که از اساسات اسلام است، نادیده گرفته بخاطر مصالح خود با افراد و گروههاى انحرافى ایتلاف نماییم، و با آنها پیمان دوستى ببندیم؟
قرآن کریم بطور مشخص همان دوستىها و ایتلافها را که غرض منافع مادى صورت مىگیرد، تهدید نموده مىفرماید: ﴿قُلۡ إِن كَانَ ءَابَآؤُكُمۡ وَأَبۡنَآؤُكُمۡ وَإِخۡوَٰنُكُمۡ وَأَزۡوَٰجُكُمۡ وَعَشِيرَتُكُمۡ وَأَمۡوَٰلٌ ٱقۡتَرَفۡتُمُوهَا وَتِجَٰرَةٞ تَخۡشَوۡنَ كَسَادَهَا وَمَسَٰكِنُ تَرۡضَوۡنَهَآ أَحَبَّ إِلَيۡكُم مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَجِهَادٖ فِي سَبِيلِهِۦ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّىٰ يَأۡتِيَ ٱللَّهُ بِأَمۡرِهِۦۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِينَ ٢٤﴾[التوبة: ۲۴].
«بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالى که گرد آوردهاید و تجارتى که از کسادش بیمناکید و خانههایى را که خوش مىدارید نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه وى دوست داشتنىتر است، پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را [به اجرا در]آورد و خداوند گروه فاسقان را راهنمایی نمىکند».
در آیتهاى متعدد مىخوانیم که دوستى افراد منحرف با ایمان منافات داشته، و هرکه با آنها پیمان دوستى مىبندد، از جملهی ایشان محسوب مىگردد:
¬﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِيرَتَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِيمَٰنَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٖ مِّنۡهُۖ وَيُدۡخِلُهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ أُوْلَٰٓئِكَ حِزۡبُ ٱللَّهِۚ أَلَآ إِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٢٢﴾[الـمجادلة: ۲۲]. «قومى را نیابى که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند [و] کسانى را که با خدا و رسولش مخالفت کردهاند هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند دوست بدارند، در دل اینهاست که [خدا] ایمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تایید کرده است».
خداوند متعال در این آیه یک مقایسهاى را برقرار نموده که یک جهت ایمان به خدا و قیامت قرار گرفته، و جهت دیگر دشمنى و مخالفت حکم خدا و رسول است، پس این دو چیز متضاد با هم جمع نمىشوند، و هیچ کسى که به الله و روز جزا ایمان داشته باشد، با افراد و احزابیکه در برابر حکم خدا و پیامبرش جهتگیرى دارند، دوستى نخواهد نمود.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِيَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٥١﴾[المائدة: ۵۱].
«اى مؤمنان! یهود و نصارى را دوستان [خود] مگیرید [که] بعضى از آنان دوستان بعضى دیگرند و هر کس از شما آنها را به دوستى گیرد از آنان خواهد بود».