نیت و اخلاص

دلایل اخلاص

دلایل اخلاص

- یکی از دلایل اخلاص به ویژه زمانی که انسان دارای استعداد و توانائی شهرت باشد، پرهیز از شهرت و انتشار نام از لحاظ دینداری است. بنابراین، زهد در مقام و شهرت و آوازه مهم‌تر و بزرگ‌تر از زهد در مال و آرزوهای شکم و جنس است. مردی را می‌بینی که در خوردن و آشامیدن و کسب و کار اهل زهد و ورع است، اما در هنگام توزیع مقام ریاست کسی را شایسته‌تر از خود نمی‌بیند.

- زاهد مشهور، ابراهیم بن ادهم می‌گوید: «شهرت طلب نه خدا را شناخته و نه او را تصدیق کرده است».

- ایشان (ابراهیم ادهم) می‌گوید: «در دنیا همچون یک شب خرسند نشدم که در مسجدی از مسجدهای شام خوابیده بودم و از درد شکم رنج می‌بردم، شب هنگام مؤذن به مسجد وارد شد و از من خشمگین شد و پایم را گرفت و مرا کشید تا از مسجد بیرونم کرد!» خرسندی ابراهیم بن ادهم از این بود که آن مرد او را نشناخته و بدون در نظر گرفتن موقعیت و منزلت او پایش را گرفته و همچون مجرمی او را از مسجد بیرون کرده است. او همان کسی است که ریاست و ثروت را به خاطر خدا کنار گذاشت و اصرار او بر ماندن در مسجد به خاطر شدت مریضی بود که توان را از او گرفته بود».

- ابن مسعود می‌گوید: «چشمه‌های علم شوید و روشنائی‌های هدایت و چراغ شب، دله‌ایتان نو و جامه‌هایتان کهنه باشد تا میان اهل آسمان معروف و میان اهل زمین ناشناخته باشید».

- اما شهرت ناخواسته اگر دور از تکلف و تاکید باشد،‌ اشکالی ندارد. امام غزالی می‌گوید: شهرت برای ضعیفان فتنه و بلاست اما برای مؤمنان قوی دل اشکالی ندارد.

- مخلص همیشه نفس خود را در مقابل خدا و ادای وظایف، به کم کاری و کوتاهی متهم می‌کنم و غرور در عمل و اعجاب به نفس بر قلب او چیره نمی‌شود.

- باید کار بی‌سر و صدا را بر کاری که داد و فغان ظاهری و طنین شهوت آن را پوشانده است، ترجیح داد. مخلص همیشه ترجیح می‌دهد که یک سرباز گمنام باشد و بدون اینکه او را بشناسند، جان فدا کند.

- یکی از دلایل اخلاص این است که انسان منتظر مدح مداحان نباشد و بر آن اصرار نورزد، و اگر مداحی او را ستود مغرور نشود و از حقیقت نفس خویش غافل نگردد.

- از دیگر دلایل اخلاص این است که انسان از مدح کسی که شایسته مدح است و ستایش کسی که اهلیت و شایستگی ستایش دارد، بخل نورزد. چنانکه در احادیث می‌بینیم پیامبر جبرخی از یاران خود را ستوده و بر فضائل و اخلاق بارز و خوب آنها انگشت نهاده است. چیزی که باعث می‌شود از انسان‌های شایسته قدردانی نشود ممکن است هوی و هوس نهان نفسی یا حسادت پنهان و یا ترس از رقابت در مقام باشد و شخص در حالی که نمی‌تواند او را سرزنش و ملامت کند، حداقل کاری که می‌کند، از تعریف او منصرف می‌شود.

- یکی دیگر از دلایل و جود اخلاص در مسلمان این است که ادای مسئولیت در پائین‌ترین درجه سربازی و بالاترین رتبه رهبری نزد او مساوی باشد.

- نباید به رضایت مردمی که در ورای آن خشم خدا نهفته است، اهمیت داد، چرا که مردم از جهت ذوق و بینش، تفکر و آرزوها و اهداف و روشها به شدت با هم مختلف هستند و فعالیت برای راضی کردن همه آنها بیهوده است. چنانچه فرومایه‌ها راضی شوند، بی‌تردید بزرگان خشمگین می‌شوند. انسان مؤمن نفس خود را از این رنج و مشقت آزاد و راحت می‌سازد.

- باید حب و خشم، بخشش و منع و رضایت و ناخشنودی او به خاطر خداوند و دین او باشد، نه به خاطر نفس و منافع خویش...

- طولانی بودن راه، دیر رسیدن ثمر، به تأخیر افتادن پیروزی و سختی تلاش با سلیقه‌ها و جاذبه‌های مختلف مردم، او را به سستی و راحت طلبی و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و توقف در نیمه راه وادار نکند.

- خداوند در قیامت نمی‌پرسد که چرا پیروز نشدید، بلکه سؤال می‌کند که چرا تلاش نکردید؟ و نمی‌پرسد که چرا موفق نشدید، بلکه می‌پرسد که چرا فعالیت نکردید؟!

- یکی دیگر از نشانه‌های اخلاص اظهار سرور و خوشحالی به وجود هر استعدادی در صف دعوت است، انسان مخلص، اگر کسی شایسته‌تر از خود را ببیند با کمال میل پست خود را برای او خالی می‌کند و با خشنودی او را بر خود ترجیح می‌دهد.

- یکی دیگر از دلایل اخلاص تأکید بر کار خدا پسندانه‌تر است، نه نفس پذیر. مؤمن مخلص کاری را ترجیح می‌دهد که نفعش بیشتر و تأثیرش عمیق‌تر باشد، اگرچه با هوی و هوس نفس او سازگار نباشد.

- آنچه اخلاص را کامل می‌کند این است که: فرد مؤمن با تکبر و اطمینان و بالیدن به عمل خود آن‌را باطل ننماید. از جمله سخنان گهر باری که به حضرت علی کرم الله وجهه الشریف نسبت داده شده است این است: «گناهی که تو را آزار دهد بهتر از کار نیکی است که تو را مغرور کند».

- قرآن کریم تزکیه نفس به معنای مدح و ثنای خود را نهی کرده است: ﴿فَلَا تُزَكُّوٓاْ أَنفُسَكُمۡۖ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱتَّقَىٰٓ[النجم: ۳۲].

- کسانیکه اعمال صالح و نیکو انجام می‌دهند، جز در موارد زیر نباید آن را بازگو کنند:

۱- تحدث به نعمت خدا ﴿وَأَمَّا بِنِعۡمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثۡ ١١[الضحی: ۱۱].

۲- تشویق مردم برای انجام آن کار.

۳- دفاع از خود در زدودن اتهاماتی که به او چسبیده است و از آن مبر است.