فضایل اصحاب رسول الله جو دیدگاه اهل سنت دربارهی آنها و حوادثی که بین آنها اتفاق افتاد [۹۶]
منظور از صحابه چیست و باید چه اعتقادی در مورد آنها داشته باشیم؟
صحابه، جمع صحابی است و به کسی گفته میشود که «در حالت ایمان داری پیامبر را دیده و با ایمان وفات کرده باشد».
واجب است معتقد باشیم که صحابه بهترین امت بوده چون در بهترین قرون زندگی کردهاند، و کسانی بودند که خداوند آنان را به همراهی و همنشینی پیامبر برگزید، به همراه او جهاد کردند، شریعت را از او آموختند و به نسلهای بعدی رساندند، خداوند متعال در قرآن آنان را مدح و ستایش کرده و میفرماید:
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٠٠﴾[التوبة: ۱۰۰].
«و سابقین اولین از مهاجرین و انصار و کسانی که به بهترین شیوه از آنان پیروی کردند، خداوند از آنها راضی است و آنان هم از خدا راضی، و هم برای آنان باغهایی که زیرشان نهرها جاری است، آماده کرده و تا ابد در آن میمانند و آن رستگاری بزرگ است».
و میفرماید: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ فََٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا ٢٩﴾[الفتح: ۲۹].
«محمد جپیامبر خدا است و کسانی که با او هستند در برابر کافران شدید و با هم شفقت و عطوفت دارند، آنان را میبینی که همواره در حال رکوع و سجودند. همیشه به دنبال فضل خدا و رضای او هستند، نشانهی آنان اثر سجدههایی است که بر پیشانی شان قرار دارد. این مثال آنان در تورات است، و مثال شان در انجیل مانند گیاهی روییده که شاخه کرده باشد و شاخهها ساقهی اصلی را محکم کرده و روی ساقه استوار و پابرجا شده باشد بطوریکه کشاورزان از آن تعحب کنند تا با آن کافران را عصبانی کند، خداوند به آنانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند وعدهی مغفرت و پاداش بزرگی داده است».
و میفرماید:
﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ ٨ وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٩﴾[الحشر: ۸-۹].
«[این دارایی] برای فقرای مهاجرین است کسانی که از خانه و کاشانهی خود رانده شدهاند و بدنبال خشنودی و فضل الله هستند و خدا و رسول او را یاری میدهند، این گروه صادقان هستند. و کسانی که قبل از آمدن مهاجرین در خانههای خود بودند و ایمان آوردند، و کسانی را که به سوی آنها هجرت کردهاند دوست میدارند و از آنچه که به مهاجرین داده میشود هیچ [حسادتی] به دل راه نمیدهند و آنان را بر خودشان ترجیح میدهند، هر چند خود شان به آن نیاز داشته باشند، و کسانی که از بخل و آزمندی نجات یافتهاند، رستگارانند».
خداوند سبحان در این آیات مهاجرین و انصار را ستوده و آنان را به سبقت گیرندگان به سوی خیرات توصیف کرده و خبر داده که از آنان راضی است و بهشت را برای آنان آماده کرده است، و آنان را به رحم و شفقت در میان خود و شدت با کافران و کثرت رکوع، سجود و اصلاح قلب وصف کرده است، با چهرههایشان که ایمان و طاعت آن را نورانی کرده، شناخته میشوند، و خداوند آنان را برای دوستی و همراهی با پیامبرش انتخاب کرده تا به وسیلهی آنان کینه و بغض را در دل دشمنان کافرشان قرار دهد، همچنین مهاجرین را به ترک وطن و مال به خاطر خدا و یاری دین او و طلب فضل و رضوان او وصف کرده است. آنان تمام این اعمال را صادقانه و خالصانه انجام میدادند. و انصار را به این صفات وصف نموده که صاحب خانهی هجرت و یاری دهندهی مهاجران و دارای ایمان صادق اند. مهاجرین را بر خود ترجیح داده و آنان را در حقوق با خود مساوی قرار دادند. و بخیل و تنگدست نبودند و با داشتن چنین صفاتی به رستگاری رسیدند. اینها برخی از فضایل عموم اصحاب است، و اما فضایل ویژهای نیز هست که برخی از اصحاب يرا بر برخی بخاطر پیشی گرفتن در مسلمان شدن، جهاد و هجرتشان، برتری میدهد.
خلفای چهارگانه: ابوبکر، عمر، عثمان و علی بر همهی اصحاب برتری دارند، سپس سایر ده نفری که مژدهی بهشت به آنان داده شده [عشرهی مبشره] که عبارتند از: طلحه، زبیر، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیده بن جراح، سعد بن ابی وقاص، و سعید بن زید. و مهاجرین بر انصار برتری دارند، و اهل بدر و بیعت رضوان فضیلت خاصی دارند و کسانی که قبل از فتح مکه مسلمان شده و در جنگها شرکت داشتهاند بر کسانی که بعد از فتح مکه مسلمان شدهاند برتری دارند.
۲- عقیدهی اهل سنت و جماعت در خصوص جنگها و درگیریهایی که در بین اصحاب اتفاق افتاد:
سبب فتنه: یهودیان برای اسلام و مسلمانان توطئه چیدند، لذا شخص مکار و خبیثی را که با دروغ و حیله، تظاهر به اسلام کرد، برای این هدف به کار گرفتند. این شخص عبدالله بن سبأ، از یهودیان یمن بود که با حقد و کینه بر علیه عثمان بن عفانسسومین خلیفه از خلفای راشدین سمپاشی کرد، و بر ضد او اتهاماتی را در بین مردم شایع نمود و افرادی کوتاه نظر و ضعیفالایمان و فتنهانگیز فریب او را خورده و گرد او جمع شدند و با توطئهی خود خلیفهی راشد عثمانسرا مظلومانه به شهادت رساندند، به دنبال قتل عثمانساختلاف بین مسلمین بوجود آمد به این ترتیب فتنه به تحریک یک نفر یهودی و پیروانش شعلهور شد و جنگ بین اصحاب که ناشی از اجتهاد آنان بود، اتفاق افتاد.
ابن ابی العز حنفی شارح عقیدهی طحاویه میگوید:
«اصل رفض را منافقی زندیق بوجود آورد، علما گفته اند: هدف او از بین بردن اسلام و عیبجویی از پیامبر جبود. عبدالله بن سبأ با تظاهر به اسلام خواست اسلام را با مکر و حیلهی خود به نابودی بکشاند. همان کاری که بولس در دین نصاری کرد. او به ظاهر عبادت و امر به معروف و نهی از منکر میکرد، تا اینکه با قتل عثمان نقشهی خبیث خود را عملی کرد. پس از آن به کوفه رفت و دربارهی علی و مقام او غلو و افراط کرد، او برای پیاده کردن نقشههایش در ظاهر علی را یاری میکرد، این خبر به علیسرسید، دستور داد که او را بکشند، اما او به قرقیس گریخت». داستان این یهودی در کتابهای تاریخ معروف است.
شیخ الاسلام/میگوید: «همین که عثمانسکشته شد، دلها پراکنده و مشکلات بزرگتر شدند، انسان های شروری وارد جامعه شدند، بزرگان و نیکوکاران ضعیف و عاجز شدند، آنانی که توانایی فتنه نداشتند دست به فتنهانگیزی زدند، و کسانی که دوستدار خیر و صلاح بودند توانایی انجام آن را پیدا نکردند.
بالاخره مردم با امیر المؤمنین علی بن ابیطالب سبیعت کردند، او در آن هنگام لایقترین مردم به خلافت و از همه برتر بود، اما قلوب متفرق شده و آتش فتنه شعلهور شد. در نتیجه وحدت کلمه از بین رفته و نظم جامعهی اسلامی از هم پاشید، خلیفه و بزرگان امت نتوانستند خیر و صلاحی را که در نظر داشتند، در جامعه برقرار کنند، گروههایی از جامعه دچار تفرقه و فتنه شدند، و بالاخره آنچه که نباید روی دهد....! روی داد» [۹۷].
در ادامه شیخ با معذور دانستن اصحابی که در جنگ علی و معاویهبشرکت کردند میگوید:
«معاویه در هنگام جنگ با علی نه ادعای خلافت را کرد و نه با او بیعتی صورت گرفته بود. جنگ او به خاطر این نبود که او خودش را خلیفه و یا مستحق خلافت میدانست، چون بر این واقعیت اقرار داشت، و هر کسی از معاویه سوال میکرد به این واقعیت اعتراف میکرد. معاویه و یارانش نمیخواستند با علی و یارانش بجنگند و بر او غالب شوند، بلکه علیسواجب میدانست که معاویه و یارانش از او اطاعت و با او بیعت کنند؛ چون داشتن بیشتر از یک خلیفه برای مسلمانان ممکن نبود. این در حالی بود که آنان از اطاعت او دست کشیده و از این واجب سرپیچی کرده و مسلح و قدرتمند بودند، لذا لازم دانست که با آنان بجنگد تا این واجب را ادا کنند و با اطاعت از خلیفه با دیگر مسلمانان متحد شوند. معاویه و کسانی که با او بودند میگفتند: اطاعت خلیفه بر ما واجب نیست و نباید بخاطر اطاعت نکردن از خلیفه کشته شویم و اگر کشته شویم مظلوم هستیم، میگفتند: عثمان به اتفاق مسلمین مظلوم کشته شد، و قاتلان او در لشکر علی هستند، بلکه اکثریت آن را تشکیل میدهند، و دارای قدرت و سلاح هستند، لذا اگر ما را مجبور به بیعت کنند به ما ظلم و دشمنی کردهاند و علی توانایی تحویل دادن آنان را ندارد، همان طور که توانایی نداشت آنان را از عثمان دور کند. لذا بر ما واجب است که با خلیفهای بیعت کنیم که با ما به عدالت و انصاف رفتار کند» [۹۸].
عقیدهی اهل سنت و جماعت دربارهی اختلافاتی که بین اصحاب روی داده و در جریان آن جنگهایی بین صحابه برپا شده، در دو مورد خلاصه میشود:
۱- اهل سنت از قضاوت و داوری در اختلافاتی که در بین صحابه بوجود آمده خودداری و از جر و بحث در این باره پرهیز میکنند، چون سکوت در خصوص این اتفاقات بهترین راه سالم ماندن است. و میگویند:
﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠﴾[الحشر: ۱۰].
«پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان آوردن از ما سبقت گرفتند بیامرز، و در دل های ما کینهی کسانی را که ایمان آورده اند قرار مده، پروردگارا! تویی که رؤوف و مهربانی».
۲- پاسخ به آثاری که دربارهی گناهان آنان نقل شده و این به چند دلیل است:
أ – در میان این آثار دروغ هایی است که دشمنان به آنان نسبت داده اند تا شخصیت آنان را لکه دار کنند.
ب – در برخی از این آثار جملاتی زیاد و کم شده و با وارد کردن دروغ، ظاهر صحیح روایات از بین رفته است و این آثار تحریف شده به علت کم اهمیت بودن مورد توجه قرار نمیگیرند.
ج– آنچه از این آثار به اثبات رسیده است – که البته کم هستند – اصحاب در آن موارد معذورند چون با توجه به مجتهد بودنشان، یا به حق رسیدهاند یا نرسیده و به خطا رفتهاند. آن هم از موارد اجتهادی است که اگر اجتهاد مجتهد حق باشد دو اجر دارد و اگر خطا شود یک اجر دارد، و خطایشان نیز بخشوده شده است. چون پیامبر جفرموده: ««إِذَا حَكَمَ الحَاكِمُ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَصَابَ فَلَهُ أَجْرَانِ، وَإِذَا حَكَمَ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَخْطَأَ فَلَهُ أَجْرٌ» [۹۹]. «اگر حاکم، اجتهاد کند و حکمی را صادر نماید که درست باشد، دو پاداش به او میرسد. و اگر اجتهاد کند و حکمی را صادر نماید ولی در آن، دچار اشتباه شود، یک پاداش به او می رسد».
د– آنان بشر بودهاند و بشر از خطا مصون نیست و از گناه نیز معصوم نبودهاند، اما در مقابل، گناهی که ممکن است از آنان سر زده باشد، مکفرات زیادی داشتهاند که بوسیلهی آن گناهانشان از بین میرود، بعضی از مکفرات عبارتند از:
(۱) گناهکار از گناهش توبه کرده باشد و توبه، گناهان را – هر گناهی که باشد – از بین میبرد. ادلهی زیادی در این باره آمد است.
(۲) اصحابي، سوابق و فضایلی دارند که موجب مغفرت گناهانشان – در صورت ارتکاب گناه – میشود:
﴿إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِ﴾[هود: ۱۱۴]. «به تحقیق نیکیها گناهان را از بین میبرند».
(۳) حسنات و کارهای خوب اصحاب چند برابر میشود و هیچ کس در فضل و برتری با آنان برابر نیست. و از فرمودهی پیامبر جثابت است که آنان بهترین مردمند و ارزش هر مشت صدقهی آنان برابر است با اندازه کوه احد طلایی که دیگران میدهند بلکه بیش از آن [۱۰۰].
شیخ الاسلام ابن تیمیه/میگوید: «اهل سنت و جماعت و امامان دین معتقد به عصمت هیچ کدام از صحابه و اهل بیت پیامبر و سابقین و غیره نیستند، بلکه وقوع گناه از همه امکان پذیر است، خداوند بلند مرتبه با توبه گناهان آنان را بخشیده و درجات آنان زیاد میکند، و با حسنات و سایر اسبابی که محو کنندهی سیئات است آنان را مورد عفو خود قرار میدهد. خداوند میفرماید:
﴿وَٱلَّذِي جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ ٣٣ لَهُم مَّا يَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡۚ ذَٰلِكَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٣٤ لِيُكَفِّرَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِي عَمِلُواْ وَيَجۡزِيَهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ ٱلَّذِي كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٣٥﴾[الزمر: ۳۳-۳۵].
«و کسی که صدق [قرآن] را آورد و آن را تصدیق کرد آنان پرهیزگارانند، برایشان هست آنچه بخواهند نزد پروردگارشان، این پاداش نیکوکاران است، تا اینکه خداوند اعمال بد آنان را بپوشاند و پاداش آنان را بهتر از کاری که انجام میدهند بدهد».
و میفرماید:
﴿إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَبَلَغَ أَرۡبَعِينَ سَنَةٗ قَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَصۡلِحۡ لِي فِي ذُرِّيَّتِيٓۖ إِنِّي تُبۡتُ إِلَيۡكَ وَإِنِّي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ١٥ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنۡهُمۡ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ وَنَتَجَاوَزُ عَن سَئَِّاتِهِمۡ فِيٓ أَصۡحَٰبِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَعۡدَ ٱلصِّدۡقِ ٱلَّذِي كَانُواْ يُوعَدُونَ ١٦﴾[الأحقاف: ۱۵-۱۶].
«تا به سن جوانی و چهل سالگی میرسد، میگوید: پروردگارا! مرا یاد بده که شکر نعمتی را بکنم که تو به من و والدینم دادی. و عمل صالحی انجام دهم که مورد رضایت تو باشد، و فرزندان و نسلم را اصلاح کن، من به سوی تو برگشتم و من از مسلمانان هستم، آنان کسانی هستند که کارهای نیکویشان را از آنان قبول میکنیم و از گناهان آنان میگذریم و آنان از بهشتیانند» [۱۰۱].
دشمنان خدا از اتفاقاتی که بین صحابه در هنگام فتنه، مانند اختلاف و جنگ روی داده برای صدمه زدن و از بین بردن کرامت آنان استفاده کردهاند، متاسفانه برخی از نویسندگان معاصر آنها را در این نقشهی خبیث تایید کرده و بدون شناخت، برخی را مدح و گروهی را ملامت کرده و خود را بین اصحاب رسول الله جداور قرار داده اند، و بدون دلیل بعضی را بر حق و بعضی را خطاکار دانستهاند. بلکه فراتر از این، از روی جهالت و پیروی از هوی آنچه را که مغرضین و کینهتوزان خاورشناس و پیروانشان دربارهی اصحاب میگویند تکرار کرده و طبق آن حکم صادر میکنند تا بتوانند برخی از مسلمانان بیخبر را به شک و شبهه اندازند، این نویسندگان غافل از این هستند که مخالفان صحابه کسانی هستند که فرهنگ و تمدنشان بوسیلهی امت اسلامی و به خصوص صحابه و سلف صالح از بین رفته است، لذا آنان از این طریق میخواهند اسلام را زیر سوال ببرند و وحدت مسلمانان را از هم بپاشند و تخم کینه و بغض را در دل مسلمانان ساده نسب به سلف صالحشان بکارند، و از اقتدا به سلف و این آیه مردم را محروم کنند:
﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ١٠﴾[الحشر: ۱۰].
«آنانی که پس از اینها میآیند میگویند: پروردگارا! ما را و آن برادرانمان را که در ایمان آوردن از ما پیشی گرفتند، بیامرز. و در دلهای ما هیچ کینهای از کسانی که ایمان آوردهاند، قرار مده، پروردگارا! تویی که رؤوف و مهربانی».
[۹۶] در بارهی فضایل صحابه و دیدگاه اهل سنت دربارهی آنها و حوادثی که بین آنها اتفاق افتاده است، کتابهای زیادی به زبان فارسی تالیف یا ترجمه شده است؛ از آنجمله: ۱) اصحاب کرام از زبان پیامبر محبوب اسلام، شیخ الإسلام ابن تیمیه. ۲) افتخار صحبت و همراهی رسول الله ج، شیخ صالح الدرویش. ۳) العواصم من القواصم (فارسی)، قاضی ابوبکر ابن العربی. ۴) احادیثی در فضایل خلفای راشدین، احمد بن عباس بن علی. ۵) بهترین انسانها بعد از پیامبران، وزارت اوقاف کویت. ۶) خلفای راشدین و اصحاب ، شیخ الإسلام ابن تیمیه. ۷) دیدگاه اهل سنت در مورد اصحاب، شیخ محمد بن عبدالله الوهیبی. ۸) دیدگاه اهل سنت درباره مشاجرات و اختلافات میان صحابه کرام، شیخ ابوانس السید بن عبد المقصود. ۹) صحابه از دیدگاه قرآن و اهل بیت، شیخ عبدالله بن جوران الخضیر. ۱۰) مفهوم عدالت صحابه، استاد ابوعبدالله الذهبی. ۱۱) مقام صحابه، مفتی محمد شفیع عثمانی. ۱۲) مقام صحابه و زندگی خلفای راشدین در یک نگاه، استاد عبدالرحیم محمودی. ۱۳) خلفای راشدین از خلافت تا شهادت، دکتر صلاح عبد الفتاح خالدی. ۱۴) حکایات صحابه یا حماسه سازان تاریخ، مولانا محمد زکریا کاندهلوی. ۱۵) نگرشی نو به تاریخ صدر اسلام، شیخ عثمان الخمیس. این کتابها به زبان فارسی در سایت کتابخانه الکترونیکی عقیده (www.aqeedeh.com) موجود است. [مُصحح] [۹۷] مجموع الفتاوی (۲۵/۳۰۴-۳۰۵). [۹۸] مجموع الفتاوی (۳۵/۷۲-۷۳). [۹۹] بخاری و مسلم از عمرو بن عاص س. [۱۰۰] متفق علیه. [۱۰۱] مجموع (۱۵/۶۹).