پناهگاه توحید

فهرست کتاب

نوع دوم- کفر اصغر

نوع دوم- کفر اصغر

این نوع کفر انسان را از دایره‌ی اسلام خارج نمی‌‌کند. این همان کفر عملی است. گناهانی که در قرآن و سنت کلمه‌ی کفر به آن اطلاق شده است و به حد کفر اکبر نمی‌‌رسد مانند کفران نعمت از این جمله ‌اند. خداوند در قرآن می‌‌فرماید:

﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا قَرۡيَةٗ كَانَتۡ ءَامِنَةٗ مُّطۡمَئِنَّةٗ يَأۡتِيهَا رِزۡقُهَا رَغَدٗا مِّن كُلِّ مَكَانٖ فَكَفَرَتۡ بِأَنۡعُمِ ٱللَّهِ[النحل: ۱۱۲].

«خداوند مثال آبادی‌ ای را آورد که در امن و امان بودند از هر طرف رزق و روزی به آن می‌‌رسید و اهل آن به نعمت خدا کافر شدند».

و مانند کشتن مسلمان، پیامبر جمی‌‌فرماید: «سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ، وَقِتَالُهُ كُفْرٌ » [۱۳]. «دشنام مسلمان فسق و کشتنش کفر است».

و می‌‌فرماید: «لَا تَرْجِعُوا بَعْدِي كُفَّارًا يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ» [۱۴]. «پس از من به کفر برنگردید، که برخی از شما گردن برخی را بزند».

و مانند سوگند به غیر خدا. پیامبر جمی‌فرماید: «مَنْ حَلَفَ بِغَيْرِ اللَّهِ فَقَدْ كَفَرَ أَوْ أَشْرَكَ» [۱۵]. «هر کس به غیر خدا سوگند یاد کند، کفر یا شرک ورزیده است».

خداوند مرتکب گناه کبیره را مؤمن نامید و می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡقِصَاصُ فِي ٱلۡقَتۡلَى[البقرة: ۱۷۸].

«ای کسانی که ایمان آورده‌ اید قصاص کشته شدگان بر شما واجب شده».

در این جا قاتل را از مؤمنان بر شمرده و او را برادر ولی دم ذکر کرده و در ادامه می‌‌فرماید: ﴿فَمَنۡ عُفِيَ لَهُۥ مِنۡ أَخِيهِ شَيۡءٞ فَٱتِّبَاعُۢ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَأَدَآءٌ إِلَيۡهِ بِإِحۡسَٰنٖ[البقرة: ۱۷۸].

«پس هر کس از جانب برادر [خود] از قصاص او صرفنظر شد و به دیه راضی شد باید اطرافیانش به بهترین نحو از این کار پیروی و دیه را به بهترین صورت پرداخت کنند».

بدون شک منظور خداوند برادری دینی است و می‌فرماید:

﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا[الحجرات: ۹].

«و اگر دو دسته از مؤمنین با هم جنگیدند، در بین آنان صلح برقرار کنید».

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَ أَخَوَيۡكُمۡ[الحجرات: ۱۰].

«به تحقیق مؤمنان با هم برادرند لذا بین برادرانتان صلح برقرار کنید».

آنچه ذکر شد خلاصه‌‌ای از شرح عقیده‌ی طحاوی بود [۱۶].

[۱۳] بخاری و مسلم. [۱۴] بخاری و مسلم. [۱۵] ترمذی و حاکم آنرا صحیح دانسته‌اند. [۱۶] صفحه (۳۶۱) چاپ المکتب الإسلامی.