شبههای و پاسخ به آن
گروهی از مردمان به حدیثی که از عبدالله بن عمر ب در صحیحین بخاری و مسلم آمده است، چنین استدلال میکنند که آن حضرت فرموده است: «صَلاَةُ الْجَمَاعَةِ أَفْضَلُ مِنْ صَلاَةِ الْفَذِّ بِسَبْعٍ وَعِشْرِينَ دَرَجَةً». یعنی: «گزاردن نماز به جماعت از گزاردن به تنهایی آن ٢٧ مرتبه برتر است».
پس قایل به برتریشدن در بین دو امر دلالت میکند که هردو نیکو هستند ولی یکی از دیگری نیکوتر است.
در پاسخ باید گفته شود، ممکن نیست که بین سنتهای ثابت شده از آن حضرت تعارضی وجود داشته باشد.
پیش از این ثابت شد که آن حضرت متخلفین از حضور در نماز عشاء و صبح را به صفت نفاق توصیف نمود و حتی آرزو نمود که چنین افرادی در آتش سوزانده شوند.
نیز ثابت شد که آن حضرت مردی را که نابینا بود و رهنمایی نداشت و خانهاش هم دور بود و از حیوانات درنده مسیر نیز هراس داشت، مجاز ندانست که جماعت را ترک گوید.
اکنون حدیث ابن عمر ب را میتوان چنین پاسخ گفت که:
١- میتوان حدیث پیش گفته را به شخصی که معذور است مربوط دانست، بدین معنی که: نماز جماعت بر نماز شخص معذوری که به تنهایی نماز میگذارد، ٢٧ مرتبه فضیلت دارد.
٢- نیز صرف تفضیل قایلشدن به مفهوم جواز تفضیل داده شده نیست، حتی ممکن است بر حرمت آن دلالت کند، چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوٰةِ مِن يَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَيۡعَۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٩﴾ [الجمعة: ٩].
یعنی: «ای کسانی که ایمان آوردهاید: چون بانگ اذان برای نماز روز جمعه ندا داده شود، به سوی یادکردن خداوند بشتابید و بیع را رها سازید، اگر دریابید این برای شما بهتر است».
ملاحظه میشود که خداوند متعال پس از امر به اقامهی نماز جمعه آن را بهتر و نیکوتر از خرید و فروش قرار داده است، در حالی که بدیهی است رفتن نماز جمعه «واجب» و انجام خرید و فروش در زمان اقامه نماز جمعه «حرام» است.
همچنین خداوند متعال میفرماید:
﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِكَ أَزۡكَىٰ لَهُمۡ﴾ [النور: ٣٠].
یعنی: «ای پیامبر، مؤمنان را بگو که چشمان خود را از نگاههای ناپسند پایین آورند، و شرمگاههای خویش را حفظ کنند که چنین کردن برای آنها پاکتر است».
ملاحظه میشود که خداوند نگاه ناپسند نکردن و حفظ شرمگاه را بر چنین ناکردن تفضیل داده است، در حالی که نیک آشکار است که مورد دوم «حرام» است.