تبرج یا خودنمایی
تبرج عبارت است از آشکارکردن زیبایی و نشان دادن زیبائیهای صورت و اندام و اجزای تحریککنندۀ آنها، یا چنانکه در صحیح بخاری آمده است: تبرج عبارت از آن است که زن زیبائیهای خود را نمایان سازد.
برای اینکه جامعه از زیانهای خودآرایی و خودنمایی زن محفوظ بماند، و اندام زنان از هرزره در آیی مصون بماند، و حیا و عفت زنان به تباهی نگراید و برای اینکه مردان از تحریک و سر به هوایی دور بمانند، خداوند علیم و حکیم زنان را از تبرج نهی فرموده است، چون او از ضعف و ناتوانی انسان در برابر مسائل جنسی و گرفتاری جوانان در این رابطه آگاه است.
پس ای زنان مسلمان! به فرامین الهی گوش فرا دهید اگر واقعاً مؤمن هستید: ﴿وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَيَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَاۖ وَلۡيَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّۖ وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوۡ ءَابَآئِهِنَّ أَوۡ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآئِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِيٓ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِيٓ أَخَوَٰتِهِنَّ أَوۡ نِسَآئِهِنَّ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُنَّ أَوِ ٱلتَّٰبِعِينَ غَيۡرِ أُوْلِي ٱلۡإِرۡبَةِ مِنَ ٱلرِّجَالِ أَوِ ٱلطِّفۡلِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يَظۡهَرُواْ عَلَىٰ عَوۡرَٰتِ ٱلنِّسَآءِۖ وَلَا يَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِيُعۡلَمَ مَا يُخۡفِينَ مِن زِينَتِهِنَّۚ وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ٣١﴾[النور: ۳۱].
«و به زنان مؤمن بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرم) فرو گیرند، و شرمگاهشان را حفظ کنند، و زینت خود را آشکار نکنند؛ جز آنچه از آن که (طبعاً خودش) نمایان است، و باید (اطراف) مقنعههای خود را بر گریبآنها یشان بیفکنند (تا چهره و گردن و سینه با آن پوشیده گردد) و زینت خود را آشکار نسازند؛ مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان، یا برادرانشان یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم کیش) شان یا بردگانشان یا مردان (سفیه) خدمتکاری که رغبتی (به زنان) ندارند، یا کودکانیکه بر شرمگاه زنان آگاهی نیافتهاند، و (زنان) نباید (هنگام راه رفتن) پاهای خود را (به زمین) بکوبند، تا آنچه از زینتشان را که پنهان کردهاند، دانسته شود، و ای مؤمنان! همگی به سوی الله توبه کنید، تا رستگار شوید».
بدانید که منظور از کلمۀ خمار که خداوند میفرماید: ﴿وَلۡيَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ﴾سرانداز است، یعنی آن چیزیکه سر را میپوشاند، حال میخواهد روسری باشد یا مقنعه و چادر. و منظور از کلمۀ جیوبکه در آیه آمده است، قسمت شکاف سینه یعنی بازبودن یقه است، پس معنای این کلمه را خوب دریابید و متوجه مطلب باشید و غافل نشوید از اینکه خداوند متعال به هر زن مسلمانی دستور میدهد که سینه و گردنش را بپوشاند، نه اینکه فقط سر خود را بپوشاند و بس! چونکه میفرماید: ﴿وَلۡيَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ﴾و این عبارت کاملاً صراحت دارد بر اینکه بر زن واجب است که سراندازی داشته باشد تا سر و سینهاش را بپوشاند، در این صورت اگر زنی سراندازش را برداشت و سر و سینهاش را برهنه کرد، پاس حرمت فرمان خداوند متعال را نداشته است، و در زمرۀ گناهکاران جسوری در میآید که به هیچ وجه به خشم و کیفر الهی نمیاندیشند!
ای زنان مسلمان! به این فرمان خداوند ﴿وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾ توجه داشته باشید که برای زینت و زیور و آرایش، عضو مشخص و لباس معینی را تعیین نکرده است، این عبارت با صراحت کامل دلالت بر این میکند که هریک از اعضای بدن زن میتواند به شکلی موضع زینت و وسیلۀ فتنهانگیزی باشد، و زن مؤمن و متقی کسی است که به خاطر خوف و ترس از خشم و کیفر الهی به این فرمان توجه کرده و دقیقاً به آن عمل کند.
و زینت هر چیزی است که به جمال و زیبایی بیافزاید (ر. ک. لسان العرب) و منظور از زینت نه فقط این است که زن خود را به طلا و جواهرات و لباسهای فاخر بیاراید و یا اینکه خود را با رنگ و روغنهای گوناگون آرایش کند، بلکه زینت و بزرگترین زینت همان مواضع فتنهانگیزی است که خداوند در اندام زن قرار داده و آن همه زیبایی اندام و همآهنگی اعضا را در سرشت وجود او بودیعت نهاده است.
خداوند که این آیه را در قرآن فرو فرستاده است، میدانسته است که بعضی از زنان هستند که خود سرانداز را وسیلۀ برای آرایش و فتنهانگیزی قرار میدهند و از آن طریق به زیبایی خود میافزایند، به طوریکه چادر یا روسری را دور صورتشان میگیرند و گوشههایش را چپ و راست میاندازند و با انواع زر و زیور آن را تزیین میکنند، یا اینکه قسمتی از موهای شفاف خود را روی پیشانیشان میریزند یا آن را به شکل تاج در میآورند و به این وسیله صورتشان را بسیار زیباتر از آنچه هست، نشان میدهند. در نتیجه خود چادر و مقنعه یا روسری، منظرۀ تماشایی برای چشمچرانان میشود درست برخلاف آنچه که خداوند خواسته است که چادر یا مقنعه و یا روسری وسیلۀ برای پوشانیدن زینتهای زن و اعضای فتنهانگیز او باشد. جالب این استکه این زنانکه چادر یا مقنعه و یا روسریهای این چنینی به سر میکنند، گمان دارند که فرمان خداوند را اطاعت کردهاند و همانطور که خداوند خواسته است، اندام خودشان را پوشانیدهاند!
این فریبکاران باید بدانند که خداوند از درون آنها که انباشته از عشق و تمایل به زیبایی و خودآرایی است با خبر است، و از نیرنگها و فریبهایی که در دل آنهاست چیزی بر او پوشیده نیست، خداوند میداند که چنین زنانی شیفته و دلباختۀ آنند که زیبا و فریبا به نظر آیند و پسند و تحسین هرکس را که آنها را میبیند برانگیزند، هر چند که این اعمال جلف و زشت به وسیلۀ سرانداز انجام گیرد، تبرج و خودآرایی است که خشم خداوندی را برمیانگیزد و گناهی است که مستوجب کیفر و عقاب است و به خاطر همین است که خداوند به دنبال عبارت ﴿وَلۡيَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ﴾ عبارت ﴿وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾را آورده است، تا این مطلب را بفهماند که روسری و مقنعه و چادری که توأم با آرایش و تزئین باشد، پوشش کاملی نیست، حال اگر در عبارت ﴿وَلَا يَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِيُعۡلَمَ مَا يُخۡفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ﴾یعنی: «و نباید پاهای خودشان را چنان بر زمین گذارند که زیور و زینت پنهان آنها آشکار شود»تدبر و اندیشه کنید، خواهید فهمید که خداوند متعال از جلب نمودن به زیبایی و زینت نهی میکند، اگر چه این زینت پوشیده شده باشد، مثلاً درست است که لباس تنگ و چسبان زیبایی بدن را میپوشاند ولی طوری است که به هنگام تکان خوردن و راه رفتن و جابجا شدن همۀ پیچ و تابهای هیکل زن از آن نمایان است. همچنین گاهی اوقات صدای بعضی زیور آلات پنهان به هنگام حرکت و راه رفتن شنیده میشود، این مورد نهی خداوند است و بعد در آیۀ که مربوط به همسران رسول اکرم ج است که زنان مؤمن و فرمانبردار و عابدی به شمار میرفتند، تدبر و اندیشه کنید، خداوند خطاب به آنان میفرماید ﴿فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَيَطۡمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ﴾[الأحزاب: ۳۲] «در گفتار خود نرمی و لطافت نشان ندهید که بیمار دلان با شنیدن آن به طمع بیفتند».خواهید فهمید که حتی تبرج و خودآرایی در مورد صدا هم وجود دارد، صداییکه توأم با نرمی و عشوه و غنج و دلال باشد، مصداق تبرج است و نیز در سخن رسول اکرم ج دقت کنید که فرموده است: «إذا خرجت المرأة متعطرة فإنها زانية»«هرگاه زنی خود را با انواع عطرها خوشبو کند و از خانه خارج شود، مانند آن است که زنا کرده است». و این ثابت میکند که عطر زدن و خوشبو کردن بدن و لباس و جلب نمودن نظر مردم به طور عمومی با همین بوی خوش هم میتواند مصداق تبرج قرار بگیرد، از ام سلمه نقل شده است که اسماء دختر ابوبکر خدمت رسول اکرم ج رسید، در حالیکه جامۀ نازکی بر تن داشت، آن حضرت از وی روی برگرداند و فرمود: ای اسماء بدانکه وقتی زن به سن بلوغ میرسد، صلاح نیست که چیزی از او دیده شود مگر این و این. و به صورت و دو دستش اشاره فرمود. خداوند به زن اختیار داده است و او را آزاد گذارده است که صورت و دو دستش را نپوشاند، ولی بدون هیچ آرایشی، پس اگر صورتش را با انواع رنگها آرایش کرد، یا چشم و ابرو و لبهای خود را درست کرد، بر او واجب است که زینب صورت خود را با روبند و نقاب بپوشاند و هنگامیکه دستها و انگشتان خود را آرایش و تزئین کرد بر او واجب است که آرایش دستهایش را با دستکش بپوشاند، زیرا خداوند فرموده است: ﴿وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾«زینتهای خود را آشکار نکنند».
پس ای صاحبان عقل و ای اندیشمندان، در آیات خداوند و سخنان پیامبرش تدبر کنید و در حکمت و ادبیکه در آن نهفته است بیاندیشید، و شدت این احتیاط را دریابید، و از آنچه که موجب لغزش و گمراهی شما میشود، سخت برحذر باشید! محکمتر و راسختر از این قانون چه میتواند باشد؟! خداوند به زن فرمان میدهد که نباید چشمی به جز چشم شوهرش از زیباییهای او بهره گیرد و نباید گوشی به جز گوش شوهرش سخنان شیرین او را بشنود و نباید هیچکس به جز شوهرش بوی خوش او را استشمام کند و نباید هیچکس به جز شوهرش از آرایش و جواهرات پنهانی او باخبر باشد، تا اینکه بدین ترتیب در سنگر محکم و دژ پایدار و امنی قرار بگیرد و از نگاههای پلیدان و بیشرمان دور بماند.
پس هنگامیکه مردم به این صراط مستقیم و راه راست بازگشتند و حکمت و فلسفه فرمانهای خداوند علیم و حکیم را فهمیدند، درمییابند که خداوند متعال از چیزی نهی نمیکند و انسان را از آن باز نمیدارد مگر اینکه برای او ضرر قابل توجهی داشته باشد و به هیچ چیز انسان را وا دار نمیکند و انجام هیچ کاری را به او دستور نمیدهد، مگر آنکه برای او خیر و منفعت فراوانی در بر داشته باشد. خداوند خواسته است که با قانون گذاریها و آیات ارزشمندش ما را حفظ نماید و تربیتمان کند.
آرایش کردن زن و نمایان شدن زیباییهای او در میان مردان تحریک و فریب است، و شعلۀ است که خرمن شهوات حیوانی را که در وجود آنان به کمین نشسته است به آتش میکشد! همانطور که دیدن غذا و بوئیدن آن اشتها را باز میکند، نگاه هم محرک شهوت است، توضیح اینکه نفس آدمی هیچگاه بر سر اشتها نمیآید، مگر آن که چشم به او از انواع دیدنیها تعارف کند. به خاطر همین است که خداوند به مردان فرموده است که از نگاههای حرام خودداری کنند و به دنبال آن فرموده است که ﴿وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡ﴾«و خودشان را نگاه دارند».و همچنین به بانوان نیز امر میکند که دیدگان خود را از حرام فرو بندند و نیز به دنبالش میفرماید ﴿وَيَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ﴾«زنان نیز خودشان را نگاه دارند».و اینها بدین معناست که نگاه پیامآور زناست.
چه شده است که مردم غافل شدهاند و خودشان را فریب دادهاند؟ گمان کردهاند که آرایش و خودآرایی زن یک امر عادی و روزمره است و در اخلاق جامعه هیچ تأثیری نمیگذارد و شهوتهای خفته را بیدار نمیکند، و آتش فرو مردۀ کامجویی را شعلهور نمیسازد، ولی اگر کمی فکر میکردند، حتماً در مییافتند که این پنداری باطل و خیالی محال است! زیرا اگر چنین چیزی بود گفتۀ آنها در رابطه با زن و شوهر نیز باید صادق میبود، و بعد از مدتی مودت و دوستی در میان آنها تبدیل به عداوت و دشمنی میشد، و نفرت جایگزین علاقه میگشت و هر کدام از طرفین زن و شوهر در صدد آن برمیآمدند که پس از مدتی همسر خود را عوض کنند، آیا واقعیت همین است؟
نه هرگز! مرد، مرد است و زن، زن است. جاذبۀ میان مرد و زن یک جاذبۀ فطری است که تغییر نمیپذیرد و تا دنیا دنیا است هم تغییر نخواهد کرد و این جاذبه چیزی است که در رگهای زن و مرد جریان دارد، و امیال و غرایز طبیعی طرفین را بیدار میکند. خون، ترشحات هورمونی را از غدههای مختلف بدن زن و مرد حمل میکند و بر مغز و اعصاب و دیگر اعضای بدن به هنگام عبور اثر میگذارد، و هر جزئی از بدن زن با جزء متشابهش در بدن مرد کاملاً ممتایز است. به همین علت است که صفات زنانگی در زن در ترکیب همۀ بدن و شکل و اندام و اخلاق و افکار و تمایلات او نمایان است، همانطور که صفات مردانگی در بدن و اندام و صدا و رفتار و کردار و تمایلات مرد نمایان است. همۀ اینها قوانین فطری و طبیعی هستند که از روزی که خداوند انسان را آفریده است تا به حال کوچکترین تغییری نکردهاند و تا روز قیامت هم تغییر نخواهد کرد. در مفاهیم آیات زیر دقت کنید:
﴿أَلَمۡ يَكُ نُطۡفَةٗ مِّن مَّنِيّٖ يُمۡنَىٰ ٣٧ ثُمَّ كَانَ عَلَقَةٗ فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ ٣٨ فَجَعَلَ مِنۡهُ ٱلزَّوۡجَيۡنِ ٱلذَّكَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ ٣٩﴾ [القیامة: ۳۷- ۳۹].
«آیا انسان در آغاز نطفۀ از آب منی نبود؟ و پس از آن خون بستۀ شده و آنگاه خدایش او را آفرید و به صورت آراستۀ در آورد و آنگاه از او دو جنس زن و مرد را پدید آورد».
﴿فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَاۚ لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِ﴾[الروم: ۳۰].
«فطرت خداوند است که فطرت مردم را بر آن آفریده است و هیچ تغییری در خلقت خداوند نیست».
﴿فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ ٱللَّهِ تَبۡدِيلٗاۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ ٱللَّهِ تَحۡوِيلًا﴾[فاطر: ۴۳].
«پس هرگز در سنت و طریقۀ خداوند تغییر و دگرگونی نخواهی یافت».
خداوند همۀ مردان و زنان مؤمن را از عواملیکه شهوتهای آنان را شعلهور میسازد، شدیداً برحذر میدارد و به همین علت است که نه تنها مسلمانان را به شدت از زنا باز داشته است، بلکه از تمام عواملیکه دعوت به زنا میکنند نیز مسلمانان را برحذر میدارد و میفرماید: ﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓ﴾«به زنا نزدیک نشوید».خداوند سبحان در این عبارت میخواهد بیان کند که خودداری از عمل زنا تمام وظایفی را که مرد و زن مسلمان مکلف به انجام آن هستند، تشکیل نمیدهد، بلکه صحیح این است که مرد و زن مسلمان از تمام کارهاییکه منجر به زنا میشود دوری گزینند و به چشم چرانی و لذت بدن با چشم و گوش یا هر یک از حواس دیگر که باعث غرق شدن در گرداب زنا یا توجه به آن است، نزدیک نشوند! سوگند به خداوند که این فرمان سراسر حکمت است، چون که هرکس به گرداب خروشان نزدیک شود، ناگزیر در آن غرق خواهد شد و هلاک شدنش نیز حتمی است، هرچند که بازوهای نیرومندی داشته باشد و هر اندازه که در شنا و ستیز با امواج دریا مهارت داشته باشد، گرداب شدید اجسامی را که پیرامونش در گردش اند، به طرف خود میکشاند و یکایک به سراغ آنها میرود و هرکدام چند لحظه ایستادگی میکنند و کوششهای بیثمری از خود نشان میدهند، تا اینکه سرانجام آنها را میبلعد.
چقدر حکمت آمیز و زیبا گفته است شیخ محمد غزالی: «وقتیکه همۀ ما قبول کردیم که سل یک بیماری است، دیگر در پیشگیری از سرایت آن اختلافی نخواهیم داشت».
آری، وقتیکه ما قبول کردیم که زنا عمل زشتی است، در این باره اختلافی نخواهیم داشت که آداب و رسوم اجتماع فاسدیکه خودآرایی و خودنمایی زن و آزادی جنسی را تجویز مینماید و زمینۀ زنا را فراهم میکند، باید کنار گذرده شود.
رسول اکرم ج فرموده است: «العين تزنى وزناها النظر»«چشم زنا میکند و زنای چشم، نگاهکردن است».
و نیز فرموده است: «ثلاث أعين لا تمسها النار، عين غضت عن محارم الله وعين حرست في سبيل الله وعين بكت في خشية الله». «آتش دوزخ سه چشم را در بر نگیرد، چشمی که از دیدن چیزهاییکه خداوند دیدن آنها را حرام کرده است، خودداری کند و چشمیکه در راه خداوند پاسداری کند و چشمیکه از ترس و خشیت الهی گریه کند».
و حضرت عیسی÷فرموده است: «من ينظر إلى امرأة ليشتهيها فقد زنى بها في قلبه». «کسیکه به زنی نگاه میکند تا از او لذت و بهره ببرد پس در قلبش با آن زن زنا کرده است».
از مطالب فوق در مییابیم که چشمچرانی نوعی زنا است و قسمت عمدۀ لذت جنسی را تشکیل میدهد و بخش مهمی از کامجویی مرد از زن میباشد، به خاطر همین است که مردان همواره تمایل و گرایش به زنان زیبا دارند و از زنان زشت متنفرند، با آنکه هردو زن هستند و لذت نگاه کامیابی و تمتع بزرگی برای انسان است، چه پولهای هنگفتی که مردم خرچ میکنند تا دیدگانشان کامیاب گردد!
خانهها و سقف اتاقها و در دیوار خانههای خود را تزئین و رنگآمیزی میکنند، باغها و باغچههای زیادی درست میکنند و انواع درختها و بوتههای گل در آنها پرورش میدهند و خانههایشان را با اثاثیۀ فاخر و گرانبها و لوکس که موجب لذت چشم و کامیابی نگاه میشود، میآرایند. این همه تجملات را مردم با دست لمس نمیکنند، بلکه فقط با نگاههایشان از آنها لذت میبرند. پس چشم در هر لذتی سهیم است، حتی در لذت خوردن. و به همین جهت میگویند: «چشم بیشتر از دهان میخورد»! بلکه خود نگاهکردن به غذاهای اشتها آور به تنهایی کفایت میکند که شیرههای هاضمه در معده تشرح شوند، وقتی قرار باشد که لذتیکه چشم با نگاهکردن به خوراکیها و میوههای اشتها آور خیلی بیشتر از لذتی باشد که دهان به هنگام خوردنش لذت میبرد، یک مرد از دیدن ناز و کرشمه و تماشای بدن برهنۀ یک زن خوشاندام چقدر لذت خواهد برد؟
بنا بر این، هر مسلمان پرهیزگار باید چشمانش را با حیا و عفت مهار کند تا از انواع لغزشها رهایی یابد. شهوت جنسی به تلاطم و جنبش در نمیآید مگر اینکه به وسیلۀ چشم او را از خواب بیدارش کنند و سرزده وارد نمیشود مگر اینکه به وسیلۀ چشم از او دعوت به عمل آید، زنیکه خود را میآراید و در انظار ظاهر میگردد، جرقۀ برای آتش افروزی است، یک جنایتکار واقعی است که با اندام زیبایش بندگان خدا را به گمراهی میکشاند! نکبتی است که از اندامش فساد تراوش میکند! بسیاری از مردانیکه در سنین جوانی و خروش شهوت او را میبینند و طراوت و شادابی را در سراپای او مینگرند، مثل گرگیکه با دیدن گوشت لذیذ به خود میپیچد و زوزه میکشد، دائم در پی چیزی میگردند که خودشان را سیر کنند، اگر چه لاشۀ گندیدۀ باشند! آری، درست مانند گرگ در اطراف آن زن حلقه میزنند و سپس به سوی او حملهور میشوند، پس وای بر چنین زنیکه خود شیطان رجیمی است که مردان را به آتش جهنمی میکشاند، اگر زن برای خود ارزش قائل میشد و از خودآرایی و عشوهگری در صحبتها و راه رفتنش خودداری میکرد، هرگز این فساد و شر پردامنه گسترش نمییافت، چون محال است که ارزش روابط خانوادگی و کرامت خانواده جز با خویشتنداری و پرهیزکردن از نگاه محفوظ بماند، چه بسا نگاههایی که خرابی و بدبختی و جدایی زن و مرد از هم و آوارگی فرزندان را به دنبال خود آوردهاند و ریشۀ همۀ این بدبختیها به نگاه برمیگردد. چنانچه شاعر گفته است:
نظرة فسلام فكلام
فموعد فلقاء
نخست نگاه و سپس سلامی و آغاز کلام و سخنی و پس از آن وعدۀ و دیدار و ملاقاتی.
شاعر دیگری نیز گفته است:
كل الحوادث مبدأها من النظر
ومعظم النار من مستصغر الشرر
كم نظرة فتكت في قلب صاحبها
فتك السهام بلا قوس ولاوتر
والمرء ما دام ذاعين يقلبها
في أعين العين موقوف على الخطر
يسـر مقلته ماضر مهجته
لا مرحبا بـسرور جاء بالضـرر
تمام اتفاقات با نظر و دیدن آغاز میشود و منشأ آتشهای بزرگ از جرقههای کوچک است.
چه نگاهها که قلب صاحبانشان را هدف قرار میدهند و بدون اینکه کمان و زهی در کار باشد، آنها را چون تیر سوراخ میکنند.
و مادامیکه شخص با چشمش زنان زیبا را نگاه میکند، باید بداند که در موضع خطر و زیان است.
چیزیکه چشمش را شاد و مسرور میکند، یقیناً به قلب او ضرر و زیان خواهد رسانید، پس شادی و سروریکه زیان به دنبال داشته باشد، نبودنش بهتر است.
***