خودآرایی زن از دیدگاه قرآن

عذر و بهانه‌های بیجا

عذر و بهانه‌های بیجا

آری، بی‌تردی تبرج و خودنمایی، هوا و هوسی است که جان‌ها را فرا گرفته است و چشم بصیرت را از مردان و زنان گرفته است. هوا و هوسی است که تحصیل‌کردۀ روشن‌فکر همانند یک فرد بی‌سواد و کودن خاضعانه در برابرش سر تعظیم فرود آورده است و یک فرد متدین و مذهبی همانند یک بی‌دین تسلیم آن شده است، همگی بدون کوچک‌ترین صبر و حوصلۀ و بدون کم‌ترین دقت و توجهی بندگی برای آن را پذیرفته‌اند، بلکه با سرور و شادی و افتخار فرمانش را گردن نهاده‌اند، شرابش مست‌شان کرده است فتنه و نیرنگش عقل و ارادۀ‌شان را ربوده است، در نتیجه از حکمی‌که خداوند حرامش کرده است، چشم‌پوشی می‌کنند و آن را مباح می‌گردانند و برای توجیه عمل خود، عذر و بهانه‌های زیادی می‌آورند و از آن تعریف و تمجید می‌کنند. یکی می‌گوید: تبرج از گناهان صغیره است. دیگری می‌گوید: تبرج نشانۀ تمدن و پیشرفت است و شخص دیگر می‌گوید که او نمی‌تواند مخالف دیگران عمل کند و با این کار خود را مورد تمسخر و انتقاد آن‌ها قرار دهد. یکی دیگر می‌گوید که آن بهترین راه برای زود شوهرکردن دختران‌شان است. عدۀ دیگر از زنان ادعا می‌کنند که برای اطاعت از شوهران‌شان و جلب رضایت آن‌ها و ترس از اینکه مبادا این‌ها را رها کنند و سراغ زن دیگری بروند، تبرج و خودآرایی می‌کنند. بعضی دیگر ادعا می‌کنند که سن و سالی ندارند و هنوز زود است که خود را مقید به پوشش اسلامی بکنند. بعضی دیگر مدعی هستند که آن‌ها پیر و سالخورده‌اند و دیگر کسی به آن‌ها توجهی نمی‌کند و عدۀ دیگر می‌گویند که تبرج و خودآرایی و استفاده از این همه زیور و زینت آلات برای آن‌ها مباح است، زیرا اعتقاد دارند که زشت هستند و مردان از قیافۀ آن‌ها خوش‌شان نمی‌آید و با این دلایل و توجیهات، خود را فریب می‌دهند و در انجام گناه خود را به غفلت و نادانی می‌زنند و آگاهانه بر انجام معصیت اصرار می‌ورزند تا هوای نفسانی خود را ارضا کنند!!

پس زن تحصیل‌کرده در مجادله‌کردن از زنان دیگر تواناتر است ولو اینکه مجادله‌اش بر باطل باشد که قول خداوند در مورد چنین زنانی صدق می‌کند: ﴿وَيُجَٰدِلُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ لِيُدۡحِضُواْ بِهِ ٱلۡحَقَّۖ وَٱتَّخَذُوٓاْ ءَايَٰتِي وَمَآ أُنذِرُواْ هُزُوٗا[الکهف: ۵۶] «و کافران با سخنان باطل و بی‌هوده به مجادله بر می‌خیزند تا این‌که حق را به سستی کشانند و نابود کنند و آیات مرا و آنچه که برای هشدار و اندرز آنان است به مسخره می‌گیرند».پس او مجادله و عناد می‌کند و در این راه به بحث و گفتگو و جنجال می‌پردازد و تقوای الهی را جمود فکری و خارج شدن از اعتدال تلقی می‌کند و پوشش اسلامی را دست و پاگیر و دلیل بر عقب ماندگی می‌داند، گویی اسلام را نشناخته و قرآن را نفهمیده است، در حالی‌که یک خانم مسلمان تحصیل‌کرده و روشن‌فکر از واجبات ضروری خود می‌داند که با فساد و تباهی به ستیز برخیزد و از منکرات نهی کند و تلاش نماید تا خود و هم‌نوعانش و میهن و دینش را از انحراف باز دارد و به شکرانۀ بلاغت و رسایی زبان قدرت نطق سخن‌گویی و شیوایی قلم که خداوند بر او ارزانی داشته است، مردم را به سوی پروردگارش دعوت نماید. ولی باید دانست که آن زنان تحصیل‌کرده و به اصطلاح متجدد، فقط ظاهری از دنیا را دانسته‌اند و از آخرت غافل و بی‌خبرند و به خاطر همین است که گناهان کبیره را کوچک می‌پندارند و اعمال منکر را معروف تلقی می‌کنند. در این میان مذهبی‌های آن‌ها نیز تصور می‌کنند که تبرج و خودآرایی از گناهان صغیره است و قطعاً کارهای نیک و حسنۀ بی‌شمار آن‌ها از قبیل نماز و زکات و حج و روزه، گناهان کوچک را محو می‌کند. با این استدلال که اعمال نیک و حسنه اعمال بد و سیئه را از بین برده و نابود می‌کند!

پس تو ای خانم که نسبت به دستور خداوند سهل‌انگاری و خشم و غضب او را ساده و آسان می‌گیری، بدان‌که خداوند هرچه را که در قرآن نهی فرموده است، از گناهان کبیره است، خصوصاً تبرج و خودآرایی‌که خداوند به شدت از آن نهی فرموده است و در مورد آن وعدۀ عذاب سختی داده است. رسول اکرمج نیز شدیدترین و سخت‌ترین عذاب را در مورد آن وعده داده است. بنا بر این، پندار تو در این باره باطل است و خیالی بیش نیست.

بدان و یقین داشته باش‌که خودآرایی و تبرج تمام اعمال حسنه را نابود می‌کند و حقیقت اسلام را از بین می‌برد. گناهی است که در ردیف بزرگ‌ترین گناهان قرار دارد... پس فکر کن و بیاندیش‌که تا به حال چندین بار این کار بزرگ و هول‌ناک را انجام داده‌ای، و چقدر خود را در مقابل نامحرمان به تماشا گذارده‌ای و تا چه اندازه حرمت و شایستگی زن بودنت را کاسته‌ای و چه فتنه‌ها و فسادهایی‌که به پا کرده‌ای و چه بسیار چشم‌های آزمند و گرسنه‌ای که گوشت برهنه‌ات را بلعیده و از زیبایی و قشنگی تو لذت برده‌اند و تا به حال چند بزه‌کار و لاابالی شوق و صال تو را داشته‌اند؟

خانم من، همۀ این گناهان را در تمام تفریحات و گردش‌هایت و از خانه بیرون رفتن‌هایت در طول زندگی روی هم بگذار که در این صورت متوجه خواهی شد که بار سنگینی است که توان تحمل آن را نداری و زیر بار آن رنج می‌بری و روز قیامت هم قدرت حمل آن را نخواهی داشت. وقتی‌که گناه بزرگی را کوچک می‌شماری، این خود گناهی دیگر است، چون اگر کسی گناه را کوچک شمارد، به همان اندازه گناهش بزرگ‌تر می‌شود و بی‌تردید کوچک شمردن گناه، کوچک شمردن فرمان خداوند است، همان‌طور که بزرگ شمردن گناه، بزرگ شمردن و اهمیت دادن به فرمان خداوند متعال است و در حدیث است: «المؤمن يرى ذنبه كالجبل فوقه يخاف أن يقع عليه، والمنافق يرى ذنبه كالذباب وقع على وجهه فأطاره». «مؤمن گناهش را مانند کوهی در بالای سرش می‌بیند و بیم آن دارد که مبادا بر روی او افتد و منافق گناهش را مانند مگس می‌بیند که بر روی صورتش نشسته پس آن را از صورتش می‌پراند».

به طور یقین اعمال نیک و حسنه وقتی می‌توانند اعمال بد و سیئه را از بین ببرند که با پشیمانی و توبه و عجز و لابه همراه باشند. ولی اگر با اصرار و پافشاری بر گناه و سبک شمردن بدی‌ها و جرأت انجام دادن آن‌ها همراه باشد، نتیجه عکس می‌شود و اعمال بد و سیئه، اعمال نیک و حسنه را از بین می‌برد و آن را می‌سوزاند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِكَ يُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَيِّ‍َٔاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا ٧٠[الفرقان: ۷۰] «مگر کسانی‌که توبه کنند و ایمان آورند و عمل شایسته انجام دهند، پس خداوند بدی‌های ایشان را به نیکی‌ها تبدیل می‌کند و خداوند آمرزنده و مهربان است».

پس چگونه یک خانم مسلمان فهمیده و تحصیل‌کرده می‌تواند به آسانی اعمال خود را به خاطر چیزهای بی‌ارزش و چند لحظه شادی و خوشی زود گذر بسوزاند و حسناتش را به نیستی کشاند و به سعادت همیشگی و ابدی خود پشت پا زند، بلکه باید گفت: لذتی هم در کار نیست و فقط درد و رنج فراوان و اتلاف وقت و مال همراه با فساد و تباهی و گمراهی است.

پس وای بر این زن خود آرای گمراه و غافل‌که بهشت را با قیمت گزافی می‌فروشد و جهنم را با قیمت گرانی می‌خرد، زیرا مواظبت از خودآرایی و آرایش و زیورآلات، هم پول زیاد و هم حوصله و وقت کافی می‌خواهد، خیلی بیشتر از آنچه که عبادت خداوند سبحان می‌خواهد، با این تفاوت‌که خداوند، هوی و هوس و غفلت و سهل‌انگاری را از بین می‌برد ولی شیطان آن را وسیلۀ قرار می‌دهد تا فساد و نافرمانی را نزد او زیبا و دوست‌داشتنی جلوه دهد و ایمان و اطاعت را زشت و ناخوش‌آیند نماید.

چه بسیار از نمازهایش را به خاطر آرایش مختصری‌که در صورتش دارد و به خاطر به هم‌نخوردن فرم موهایش ترک کرده است، او برای محافظت و مراقبت از آرایش و زیورآلاتش و برای حفظ نظم و هم‌آهنگی آن‌ها وضو نمی‌گیرد ولی این همه حساسیت و دقت را در مورد نمازش انجام نمی‌دهد. گرچه نماز او در هر صورت باطل است، زیرا آن نماز آن‌طور که خداوند متعال فرموده است، او را از انجام این منکرات باز نمی‌دارد. ﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ[العنکبوت: ۴۵] «همانا نماز از کارهای زشت و ناروا و کردار ناپسند، باز می‌دارد».و آن‌طور که رسول اکرم ج فرموده است: «من لم تنهه صلاته عن الفحشاء والمنكر فلا صلاة له»«کسی‌که نمازش او را از کارهای زشت و ناپسند باز ندارد، نمازش مورد قبول نیست». چنین زنی روزه‌اش را نیز باطل می‌کند، زیرا بنا به فرمایش رسول اکرم ج «مَنْ لَمْ يَدَعْ قَوْلَ الزُّورِ وَالعَمَلَ بِهِ، فَلَيْسَ لِلَّهِ حَاجَةٌ فِي أَنْ يَدَعَ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ»«کسی‌که قول باطل و عمل به آن را رها نکند، پس نیازی برای خداوند نیست که او خوراک و نوشیدنی را رها کند».

آیا گناهی و جرمی بزرگ‌تر از تبرج و خودآرایی هم هست؟ آیا این خانم تحصیل‌کرده و روشن‌فکر که تبرج و خودآرایی می‌کند، قول خداوند را نشنیده است که سرپیچی و نافرمانی از خداوند اعمال انسان را باطل می‌کند. ﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَلَا تُبۡطِلُوٓاْ أَعۡمَٰلَكُمۡ ٣٣[محمد: ۳۳] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، خداوند و رسول را اطاعت کنید و فرمان برید و اعمال خود را باطل مگردانید».پس ما چگونه جرأت و جسارت انجام نافرمانی را بر خود روا می‌داریم و اعمال خود را باطل می‌سازیم و اعمال نیک و حسنۀ خود را از دست می‌دهیم، در حالی‌که مفهوم این آیۀ شریفه را می‌فهمیم، سپس گمان می‌کنیم که ما با سواد و آگاهیم و به قرآن ایمان داریم. چگونه ما دستور مولی و آفریدگار و روزی‌دهندۀ‌مان را در قرآن می‌خوانیم ﴿وَلَا يَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِيُعۡلَمَ مَا يُخۡفِينَ مِن زِينَتِهِنَّو بعد جرأت و جسارت می‌کنیم که با فرمان او مخالفت کنیم و از خشم و غضب او نمی‌هراسیم و گمان می‌کنیم که خیر و صلاح خودمان را می‌دانیم و از حکمت و درایت و روشن‌فکری و تمدن بالایی برخورداریم.

به راستی‌که بعضی از دانش‌ها نادانی محض است و هرکس با نور قرآن هدایت نشود، همواره در گمراهی می‌ماند و در تاریکی دست و پا می‌زند و علی‌رغم داشتن بالاترین مدارک و بزرگ‌ترین درجات علمی و هنری در میان زنجیرهای جهل و نادانی در اسارت به سر می‌برد.

آیا نادان‌تر از کسی‌که بر خود آرایی و تبرج اصرار می‌ورزد، وجود دارد، در حالی‌که می‌داند که این کار سبب خشم خداوند است و نیز می‌داند که این گناه از منکراتی است که نماز را باطل می‌کند، زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ«به درستی‌که نماز انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز می‌دارد».همان‌طور که رسول اکرم ج نیز فرموده است: «من لم تنهه صلاته فلا صلاة له»«کسی که نمازش او را از کارهای زشت و ناپسند باز ندارد، نمازش مورد قبول واقع نمی‌شود». و این نص صریح است که تبرج از منکراتی است که اجرا و پاداش نماز را از بین می‌برد. پس یک زن با تقوی و مؤمن‌که آرزوی رضا و خشنودی پروردگارش و آرزوی دست‌رسی به نعمت‌های بهشتی را دارد، چگونه راضی می‌شود که ثواب نمازش را با اصرار بر انجام این گناه زشت، نابود کند و نتیجتاً با ارزش‌ترین چیزی را که او را از خشم و غضب الهی نجات می‌دهد، از دست بدهد و با پافشاری بر گناهش ثابت کند که او از خداوند هراسی ندارد و به رضا و خشنودی او اهمیتی نمی‌دهد، چون عاقلانه نیست که خداوند متعال روزه‌اش را از او بپذیرد، در حالی‌که هنوز بر خودآرایی و بلکه بر برهنگی و بی‌بند و باری خود اصرار دارد. رسول اکرم ج می‌فرماید: «رب صائم حظه من صيامه الجوع والطعش». «چه بسیار افراد روزه‌داری که تنها بهرۀ آنان از روزۀ‌شان گرسنگی و تشنگی است»، یعنی آن زن گرسنگی و تشنگی را تحمل می‌کند و سختی زیادی را به جان می‌خرد ولی هیچ سود و منفعتی از ثواب و حسنه نمی‌برد.

او چنین می‌اندیشد که حسنات و کارهای نیکش چون نماز و روزه و... گناه تبرج و دیگر گناهانش را از بین خواهند برد و استناد به این آیه می‌کنند که ﴿إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّيِّ‍َٔاتِ[هود: ۱۱۴] «بدون تردید، اعمال نیک و حسنه، اعمال بد و سیئه را از بین می‌برند».در حالی‌که این زن فلک‌زده و بدبخت، غافل از این است که با انجام چنین گناهی همۀ کارهای نیک و حسنه‌اش را به فنا و نابودی می‌کشاند، چون او هر روز و هر ساعت و در هر لحظه از زندگیش تبرج و خودآرایی می‌کند، از این‌رو پیوسته اعمال حسنه‌اش که بسیار اندک است، نابود می‌شود و اعمال بد و سیئه‌اش که بی‌شمار است، افزایش می‌یابد و بدین ترتیب رضا و خشنودی خداوند و کرامت و احترام خود را نزد او و نیز نعمت‌های بهشتی را از دست می‌دهد، آیا زیان و خسرانی بالاتر از آن هست؟ آیا نادانی و گمراهی بالاتر از آن وجود دارد؟ آیا لذت زودگذر و بی‌ارزش تبرج و خودآرایی در مقابل لذت دائمی نعمت‌های بهشتی چیزی به شمار می‌آید.

یقیناً زن خودآرا و خودنما! دنیا را بر آخرت رضایت خود را بر رضایت خداوند که آفریدگار و روزی‌دهندۀ اوست و لذت تبرج و بی‌شرمی را بر لذت نعمت‌های بهشتی مقدم داشته است. و به حق باید گفت که جاهل، دشمن خودش است. ﴿ٱعۡمَلُواْ مَا شِئۡتُمۡ إِنَّهُۥ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٌ[فصلت: ۴۰]. «هرچه می‌خواهید انجام دهید، همانا خداوند به کارهای شما آگاه است».

و جای تعجب در این است که افرادی‌که دم از تمدن می‌زنند، تنها نام تمدن را بر زبان جاری می‌کنند، در حالی‌که از معنای آن سر درنمی‌آورند. آن‌ها می‌پندارند که تبرج و خودآرایی مقتضای تمدن فعلی و نشانۀ دانش و پیشرفت و روشن‌فکری است و بر این اعتقادند که پوشش از سنت‌های قرون گذشته است و با این تمدن سازگار نیست و از شأن و مقام یک زن متمدن و تحصیل‌کرده بدور است که پوشش و سراندازی داشته باشد، زیرا این کار شخصیت او را پایین می‌آورد و او را متهم به جهل و نادانی و عقب‌ماندگی می‌کند.

در حالی‌که حقیقت عکس آن است، زیرا یک بانوی با وقار و پوشیده که تنها به خاطر تقلید از دیگران و یا وراثت این کار را می‌کند، زنی است که نسبت به دینش شناخت کامل دارد و از پروردگار و مولایش هراس و واهمه دارد و شناخت دین و ترس و واهمه از خداوند، بزرگ‌ترین علم، روشن‌فکری و تمدن است.

زن خودآرای بی‌خرد، با عملش ثابت می‌کند که حیا و آبرو را نشناخته است و نسبت به دین و پروردگارش ناآگاه است، یا اینکه شناخت دارد و لیکن بر مخالفت از دستورهای خداوند اصرار می‌ورزد و عدم شناخت دین و جرأت انجام حرام‌های خداوند، بزرگ‌ترین عامل نادانی و عقب‌ماندگی و بالاترین حد بربریت و وحشی‌گری و مؤثرترین عامل دورافتادگی از تمدن است.

یقیناً تمدن از افرادی‌که لباس حیا و عفت را پاره می‌کنند، بدور است! اگر باهم به زندگی انسان‌های اولیه‌اش که وحشی‌گری با زندگی‌شان آمیخته بود و نیز اگر به زندگی اقوام زنگی وحشی بنگریم خواهیم دید که وجه تمایز آن‌ها با دیگران در برهنه بودن و بی‌قید و بندی در آداب اجتماعی و تابیدن موهای سر و تزئین آن‌ها با پر، استخوان و انواع طلا و جواهرات رنگارنگ و زرق و برق‌دار و تغییر رنگ لب‌ها گونه‌ها چشم‌ها و بلندکردن ناخن‌ها و رقص‌های ناموزون و خشن است. و این‌هاست مظاهر وحشی‌گری ملت‌های گذشته و بدور از تمدن و این همان چیزی است که ملت‌های غربی نیز با گام‌های فراخ و سریع به سویش سیر قهقرایی دارند که ملت‌های شرقی تقلیدگر و غافل و ساده را هم به دنبال خود می‌کشانند. ملت‌هایی که شخصیت خود را با روی گرداندن از تعلیمات صحیح و صریح دین اسلام از دست داده و تابع و پیر و غربی‌ها می‌شوند، آن هم در عقب ماندگی و نه ترقی و در وحشی‌گری و نه تمدن و در این میان زنان مسلمان نیز به سرعت شروع به تقلید از زنان فاسد و بی‌دین غربی می‌کنند و چنین می‌پندارند که سیستم و نظام قرن بیستم و پیشرفت آن، مستلزم دوری‌گزیدن از حیا و عفت و هتک حرمت است.

گویا که خداوند متعال به اندازۀ آن‌ها از مسائل و شئون مربوط به تمدن‌ها علم و آگاهی ندارد، گویا که مردم بیش از پروردگار جهانیان به مصلحت خویش آشنا هستند. چه بدبختی بزرگی گریبان‌گیر شما زنان شده است، شمایی‌که بنده و اسیر مد می‌شوید و نسبت به کتاب پروردگار آسمان‌ها و زمین کفر می‌ورزید، چه بر سر عقل‌های شما آمده است که با فاجران و فاسدان فسق و فجور می‌کنید و با پستی و خواری از آن‌ها تقلید کورکورانه می‌کنید؟ چگونه تقلید و پیروی از افراد فاسد و لاابالی را مهم می‌پندارید و آن را گرامی می‌دارید، ولی نسبت به دستورات و قوانین خداوند انتقام‌گیرنده و قدرت‌مند سهل‌انگاری می‌کنید و آن را سبک می‌شمارید؟ هنگامی‌که «مد» به شما دستور العمل جدیدی می‌دهد، دستورات آن را تمام و کمال انجام می‌دهید، بدون اینکه کوچک‌ترین مخالفت و نافرمانی از خود نشان دهید ولو اینکه در این کار نابودی و ذلت در دنیا و آخرت برای شما باشد! با صدور فرمان از جانب «مد» هیچ زنی(انسانی) حق اختیار و انتخاب در آن دستور را ندارد ولی هنگامی‌که خداوند متعال دستور می‌دهد، از انجام آن مخالفت و سرپیچی می‌کنید و می‌گوئید که ما دستور خداوند را شنیدیم ولی اطاعت نمی‌کنیم، ولی اهمیتی به مخالفت پروردگارمان نمی‌دهیم.

ما نمی‌توانیم در این گرمای طاقت فرسا پوشش و سرانداز را تحمل کنیم و طاقت مسخره کردن مردم را نداریم. پس آیا طاقت و توان تحمل عذاب الهی را دارید؟ ﴿قُلۡ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّٗاۚ لَّوۡ كَانُواْ يَفۡقَهُونَ[التوبة: ۸۱] «بگو: آتش دوزخ سوزان‌تر و پر حرارت‌تر است، اگر می‌فهمیدند».

پس تو ای خانم غافل و نادان‌که دیگران را چشم بسته تقلید می‌کنی و می‌پنداری‌که هر چه را مردم بدانند و بگویند، فقط آن درست است، زیرا همیشه رأی با اکثریت است. بدان‌که موج این تمدن دروغین تو را به سوی خود کشیده و سیل خروشان فساد و تباهی تو را غرق می‌سازد. چون تو اسیر هوی و هوس هستی و از ایمانی ضعیف و سست برخورداری و نسبت به دینت علم و آگاهی نداری و از قرآن دور مانده‌ای. پس اگر نسبت به دینت و قوانین و دستورات آن علم و شناخت کافی داشتی، دیگر چیزهایی را که زنان دیگر را بر گرد آن می‌یافتی، برایت خوش‌آیند و با ارزش نبود و دیگر موج بی‌پروایی و بی‌دینی تو را به دنبال خود نمی‌کشانید و تمام چیزهایی را که بدون فکر و اندیشه از دیگران تقلید می‌کنی، در نظرت پوچ و بی‌ارزش می‌آمد، همان‌طور که می‌دانی جریان آب و سیل تنها خاک و خاشاک و زباله را با خود می‌برد ولی هر چقدر هم که نیرومند و خروشان باشد، توان تکان‌دادن و بردن اشیاء سنگین و محکم را ندارد.

ای خانم مسلمان که در خواب غفلت به سر می‌بری! اگر زنان دوره و زمانۀ تو فساد و تباهی می‌کنند، چرا تو از آن‌ها تقلید می‌کنی؟ اگر زنان عصر تو در منجلاب گمراهی فرو رفته‌اند پس چرا تو با آن‌ها دوستی و رفاقت می‌کنی؟ آیا فرمایشات رسول اکرم ج را نمی‌دانی «من أحب قوما حشر معهم»«هر کس گروه و قومی را دوست داشته باشد، با آن‌ها محشور می‌شود». و «لا يكن أحدكم إمعة يقول: أنا مع الناس إن أحسن الناس أحسنت. وإن أساؤو أسأت ولكن وطنوا أنفسكم إن أحسن الناس أن تحسنوا وإن أساؤوا أن تجتنبوا إساءتهم»«هیچ یک از شما کم‌اراده و سست‌رأی نباشد. بگوید: من با مردم هستم، اگر مردم نیکی کنند، من نیز نیکی می‌کنم و اگر آن‌ها بدی کردند، من نیز بدی می‌کنم، ولی شما باید ثابت و استوار باشید، اگر مردم نیکی کنند، شما هم نیکی کنید و اگر بدی کردند، از بدی آن‌ها دوری گزینید». و «لا تزال طائفة من أمتي على الحق ظاهرين ولا يضرهم من خالفهم ولا من خذلهم حتى تقوم الساعة»«گروهی از امت من همیشه بر حقند و ظاهر و آشکارند، کسانی‌که مخالف آن‌هایند و کسانی‌که در فکر نیرنگ و فریب آن‌ها هستند تا روز قیامت قدرت زیان رساندن به آن‌ها را نخواهند داشت».

***