مسکرات و مخدرات «مواد مخدر» زندگی را بر باد میدهد
* جوانی است که پسر بچه سه سالهای را ربوده و سپس به وی تجاوز نموده و به این هم اکتفا نکرده، آنرا خفه نموده و به قتل رسانیده است، بعداً که حقایق کشف گردیده معلوم شده که آن جوان اهل شرابخواری و مخدرات است.
* آن یکی، دختر بچهایست که از خانه خود فرار و به خانه امام مسجد پناه آورده است، فرار از چه چیزی؟ از چه کسی؟ از پدری که شرابخوار است، و مدت بیست روز است که میخواهد با دخترش عمل فحشا انجام دهد.
* آن دیگری خانوادهایست که همیشه با رنج و مشکل زندگی میکنند. مادر و دخترانش هیچگاه از قتل و تجاوزِ خود در امان نیستند، شبها نمیتوانند بخوابند مگر اینکه درِ اطاق را قفل و آنرا با وسایل سبک و سنگین محکم ببندند. ترس از چه؟ از چه کسى؟ از پسر مست و شرابخوار خانواده، که هر نصف شبی بسویشان میآید.
* دیگری خانوادهای که با ترس و وحشت و اضطراب از شهر خود به شهر دیگری فرار نمودهاند. فرار از چه؟ از چه کسی؟ از دست پدر شرابخواری که همیشه مست است، و خانوادهاش از ترس او نه شب و نه روز از ناموس و خون خود در امان نیستند.
* آن یکی شوهر مجرمی است که همسر و دختر هفت ساله و پسر پنج سالهاش را بقتل رسانده، و دست پسر سه ساله دیگرش را قطع نموده و به این جنایت هم اکتفا نکرده بلکه علاوه بر این تن آنها را نیز قطعه قطعه نموده است.
* حوادث، داستانها و داستانهای دیگری که هر روز وقوع آنها را در کشورهای غربی و کفر میشنویم. اما در تأیید، تصدیق یا تکذیب آن ماندهایم. «نمیدانیم باور کنیم یا نه؟» تا اینکه ناگاه جریان مشابهی در میان خود ما «در جامعه ما» روی میدهد و اثرات و آلام آنرا خود احساس میکنیم!!
چه بسیارند خانوادههایی که از دست پدر یا پسر منحرف خود که به گرداب این پلیدیها افتاده، روزانه زندگی خفتباری را میگذرانند.
پلیدیها و خبائثی که انسان را به هیولایی درنده و وحشی تبدیل میکند بطوریکه همه اطرافیان از او در هراسند. و برای همه غم و آشفتگی و مصیبت و مشکل ببار میآورد.
پس بیایید همه با هم برای از بین بردن و قطع ریشه این پلیدیها و خبائث همکاری کنیم. «برای ریشه کنی آن دست بدست هم دهیم».