قسم دوم
اقامت او به خاطر تحقیق و بررسی احوال و اوضاع کفار باشد و فساد عقیده و بطلان ایده و فروپاشی و هرج و مرج اخلاقی آنها را شناسایی کند تا مردم را از گول خوردن آنها برحذر دارد و حقیقت حال را برای کسانی که از آنان در شگفت هستند، روشن سازد و این اقامت نیز نوعی جهاد بشمار میرود، زیرا شامل برحذر داشتن مردم از کفر و اهل آن میباشد و متضمن ترغیب و راهنمایی به اسلام است؛ زیرا فساد کفر، دلیل شایستگی اسلام است. چنان که گفته شده است: «اشیا با اضداد آنها شناخته میگردد» [٣]. لیکن باید شرط آنتحقق یابد بدون این که فساد بزرگتری عاید وی گردد. پس اگر مقصودش تحقق نیافت به طوری که از نشر انحرافات آنها و بر حذر داشتن مسلمانان از آن جلوگیری خرافاتشان شد پس اقامت او سودی ندارد و اگر مقصود او با فساد بزرگتری مواجه شد مانند این که آنان به عملکرد او واکنش نشان داده و کارش به ناسزاگویی اسلام و رسول خداجو ائمه مسلمین منجر شد. پس خودداری از آن واجب است.
چنان که خداوند سبحان فرموده ا ست: ﴿وَلَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَسُبُّواْ ٱللَّهَ عَدۡوَۢا بِغَيۡرِ عِلۡمٖۗ كَذَٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرۡجِعُهُمۡ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٠٨﴾[الأنعام: ١٠٨]. یعنی «ای مومنان! به معبودها و بتهایی که مشرکان بجز خدا میپرستند دشنام ندهید تا آنان (مبادا خشمگین شوند و) تجاوزکارانه و جاهلانه خدای را دشنام دهند همان گونه برای هر ملت و گروهی کردارشان را آراستهایم عاقبت بازگشتشان به سوی خداست و خدا آنان را از آنچه کردهاند آگاه میسازد».
این بدان معناست که در کشورهای کفار به عنوان جاسوس مسلمانان بسر میبرد تا از وساوس و ترفندهایی را که علیه مسلمانان طراحی میکنند شناسایی کند و مسلمانان را از آنان بر حذر دارد چنانکه رسول خداجدر غزوه خندق حذیفه بن یمان را به سوی مشرکان فرستاد تا از اسرّار آنها با خبر شود
[٣] ضرب المثل عربی است که «تعرف الاشیاء باضدادها».