دوران تحصيلی امام ابوحنيفه
وی در خانوادهای مسلمان، باتقوی، ثروتمند و سخاوتمند پرورش یافت و چنین به نظر میرسد که تنها فرزند پدر و مادرش بوده است. پدرش در کوفه به پارچهفروشی اشتغال داشت. امام ابوحنیفه ابتدا به علم اصول دین روی آورد و با کسانی که از راه و عقیدۀ سلف صالح خارج و گمراه شده بودند به مناقشه پرداخت. به همین خاطر ۲۷ مرتبه وارد بصره شده تا اتهامات و شبهاتی که به شریعت اسلام چسبانیده بودند از اسلام دور کند و اسلام حقیقی را برای مردمان بیان کند. با جهم بن صفوان بزرگِ گمراهان و با ملحدین و معتزله و خوارج و رافضیهای تندرو به مناقشه پرداخت و آنها را محکوم کرد.
زُفَر که یکی از شاگردان امام ابوحنیفه میباشد، سبب روی آوردن امام ابوحنیفه را به فقه از زبان خود امام چنین بیان میکند: در علم کلام به درجهای رسیده بودم که زبانزد عام و خاص شده بودم. حلقۀ درس ما، در نزدیکی حلقۀ درس حمّادبن ابیسلیمان بود. روزی زنی از من سؤال کرده که مردی میخواهد زنش را براساس سنّت طلاق دهد او را چند طلاق میدهد؟ از او خواستم که از حمّاد سؤال کرده و مرا در جواب مسأله قرار دهد. حماد به او گفته بود: باید زن از قاعدۀ ماهیانه پاک باشد و شوهرش با او همخوابی نکند پس او را یک طلاق بدهد. بعد از دو حیض دیگر (که در مجموع سه بار قاعده ماهیانه را پشت سر گذاشته است) غسل کرده و میتواند شوهر کند. امام ابوحنیفه میگویند: بعد از آن علم کلام را رها کرده و به حلقه درس حماد رفته و به خاطر خوب فهمیدن درسهایش و جواب درست دادن مورد احترام حمّاد قرار گرفتم.
امام ابوحنیفه به افکار و آراء فقهی حمّاد روی آورده و از شاگردان ممتاز وی شد بدین خاطر حماد او را صدر حلقۀ درس خود مینشاند. رفتار او با استادش حماد هم جای تعجب و تأمل میباشد، مثلاً پشت در خانۀ استادش مینشست تا اینکه استادش از خانه خارج شود و از او سؤال کرده و یا احتیاجات او را برآورده کند، و مدت ۱۸ سال بدینصورت در مصاحبت استادش بود تا اینکه حماد وفات یافت و شاگردانش، امام ابوحنیفه را به جانشینی حماد انتخاب کردند. امام ابوحنیفه میگویند: از زمانی که حماد وفات یافته هر نمازی که میگزارم از خداوند طلب مغفرت برای پدرم و حمّاد میکنم و من برای کسی که چیزی از او یاد گرفته و یا چیزی به او یاد دادهام طلب مغفرت میکنم.