مقدمه
تمامی ستایشها از آن پروردگار جهانیان است و درود و سلام میفرستم بر گرامیترین پیامبر و رسول، پیامبرمان محمد و بر اهل بیت و همۀ یاران او.
اما بعد:
الله ـ متعال ـ به اهل زمین نگریست و از همۀ آنها، عرب و عجم بیزار گشت جز بازماندگانی از اهل کتاب؛ سپس بر آنها منت نهاد و پیامبری از خودشان بر انگیخت که آیاتش را بر آنان تلاوت کرده و پاکشان نموده و قرآن و حکمت به آنها آموخت. کتابی مفصل بر پیامبرش نازل نمود که بیان کنندۀ هر چیزی و به زبان آشکار عربی است و شرح و بیان این کتاب را بر عهدۀ وی نهاد ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ٤٤﴾ [النحل: ۴۴] «بر تو هم قرآن را نازل کردیم تا شریعتى را که براى مردم نازل شده است، به روشنى بر آنان بیان کنى؛ بسا که بیندیشند».
او پیام را رساند، امانت را ادا کرده و برای امت دلسوزی نمود. امت اسلام را بر راهی روشن نهاد که شب و روز آن یکسان است و هر که از آن منحرف شد هلاک میشود. سپس افراد بهترین قرنها را برگزید تا یاران مخلص و همنشینان پیامبرش گشته و از او الگو بگیرند و روش وی را در پیش گرفته، سخنانش را شنیده به خاطر بسپارند و مراد الله ـ متعال ـ و مراد فرستادهاش را درک کرده و اجرا کنند. به وی ایمان آورده و تصدیقش کنند، روش او را عملی کرده و اجرا کنند و دیگران را به این راه، دعوت کنند و اگر مشکلی برایشان پیش از آمد از پیامبر بپرسند، تا اینکه الله دین را برایشان کامل نموده و نعمت را بر آنان تمام کرد.
بعد از آنها، شاگردانشان که در فضیلت و خوبی پس از آنها قرار دارند آمدند، همان کسانی که در علم و عمل به نیکی از آنها پیروی کردند و تحریف افراط گرایان و جعل دروغگویان و تأویل بیخردان را از دین الله زدودند.
این برهۀ زمانی که پیامبر ـ جـ به برتری و خوبی آن نسبت به دیگر قرنها گواهی داده است دارای ویژگیهایی میباشد از جمله اینکه فرود آمدن وحی را مشاهده نموده، با پیامبر ـ جـ در یک عصر زندگی کرده و از چشمهای زلال و پاکیزه بهره بردند، پیش از آنکه از نظر زبان و ادبیات و فکری با فرهنگهای دیگر مخلوط شده و فرقه گرایی و بدعت منتشر شود.
سپس گروهی جانشین آنها شدند که جماعت را متفرق کرده و راه غیر مؤمنان را در پیش گرفتند. در نتیجه خوارج خروج کرده، رافضیها سرپیچی کرده و معتزلیها گوشه گزیدند و از جماعت مسلمان جدا شدند.
آنها کتاب الله ـ متعال ـ و سنت رسولش ـ جـ را با فهمی بیگانه و مخالف با فهم پیشگامان نخستین یعنی حاملان، راویان و نقل کنندگان آن فهمیدند. فهمی که مبنی بر جهلی آمیخته با هوی و هوس یا هوسی همراه با جهل بود. کلام الله و رسولش ـ جـ را بر اساس خواستۀ خود نه خواستۀ الله و رسولش فهمیدند.
بنابراین، یکی از بزرگترین اسباب تفرقه و منحرف شدن از راه، کناره گیری از فهم سلف در فهم دلیل یا محتوی است. فهم سلف، شعاری است که پیوسته به ارث رسیده و میان اهل سنت و اهل بدعت، اهل پیروی و اهل نوآوری در دین، جدایی افکنده است.
به همین دلیل، این امر با گذشت عصرها، یکی از قواعد منهج سلفی در زمینۀ پذیرش و استدلال گشته است.
یکی از مهمترین اصول علمی برای فهم متون شرعی و بررسی آن، بهرهگیری از فهم سلف صالح دربارۀ نصوص است زیرا درستی فهم نصوص شرعی، پایۀ اساسی در درست بودن استدلال میباشد و شخص نمیتواند هدف الله و هدف رسولش ـ جـ را بفهمد مگر آنگاه که فهمش از رهنمودهای قرآن و سنت، مطابق با فهم سلف صالح باشد .. و فهم درست و نیت نیکو یکی از بزرگترین نعمتهایی است که الله به بندگانش عطا نموده و بلکه به هیچ بندهای بعد از اسلام، عطا و بخششی برتر و باشکوهتر از این دو نعمت داده نشده است.
این دو نعمت: «ساقهای اسلام میباشند که اسلام بر آن میایستد و با این دو است که بنده، از راه کسانی که الله بر آنها خشم گرفته، آن کسانی که هدفشان تباه گشته است، در امان میماند، همچنین از راه گمراهان که فهمشان فاسد شده در امان میماند و با کسانی همراه میشود که به آنها نعمت عطا شده است، کسانی که فهم و هدفشان نیکو گشته است».
برای همین است که ابن قیم، فهم درست سخنان الله و پیامبرش را نشانۀ صدّیق بودن و بیانیۀ ولایت نبوی برشمرده است؛ جایگاه علما بر اساس آن متفاوت میشود تا جایی که هزار نفرشان با یکی برابر میشوند، زیرا «فهم درست، نوری است که الله آن را در دل بنده میاندازد و او بوسیلۀ آن، صحیح را از فاسد، حق را از باطل و هدایت را از گمراهی تشخیص میدهد و در کنار آن نیت نیکو و حق طلبی و پروا از پروردگار در نهان و آشکار، به او داده میشود و پیروی از هوی و هوس و ترجیح دنیا و طلب ستایش مردم و ترک تقوی را در او از بین میبرد» [۱].
در دوران اخیر، در زمانۀ غربت دین، دعوتهای مختلفی از اینجا و آنجا هویدا شده که روحیۀ شکست، و احساس کمبود، پستی و فروپاشی در برابر آنچه دشمنان دارند، بر آن چیره گشته است و به تجدید نظر در فهم نصوص شرعی دعوت میکند، به فهمی که همنوا با زندگی معاصر و منسجم با خواستههای آن باشد.
بنابراین فراخوانهایی برای تجدید خطاب دینی و بهویژه خطاب سلفی با عنوان بازخوانی نص و پدیدۀ آسانگیری معاصر و سلفیت جدید و چیزهای دیگر ظهور کرده است.
خود را به میراث فرقهها و بدعتهای گذشته و شبهههای سکولاریسم و مستشرقین جدید مسلح کرده است در نتیجه فهمها دچار اختلاف، و افکار آشفته گشته است و آنچه از سوی پروردگار برای مردم نازل شده را بر آنها پوشانده است؛ حرام دیروز حلال شده و آنچه بدعتی زشت بوده سنت شده و آنکه به سوی فهم سلف و پایبندی به آن دعوت کند از متشددین و مقلدین جامد و خشک شده است:
این نوشته تلاشی است برای آشکار نمودن حقیقت «فهم سلف صالح از نصوص شرعی» و طبیعت این پژوهش اقتضا میکند که در سه فصل باشد:
فصل اول: تعریف عنوان به صورت جداگانه و به شکل ترکیبی و بیان حقیقت فهم سلف.
فصل دوم: اهمیت این فهم و توجه امت به آن.
فصل سوم: دلیلهای حجت بودنش و نتایج آن.
اگر در این راه موفق شدم که امیدوارم چنین شود، از فضل الله ـ متعالـ است و به هرکه بخواهد عطا میکند و اگر چنین نشد به خاطر گناهان و کوتاهیهای من است و از الله به خاطر اشتباه و لغزش، آمرزش میطلبم همانگونه که از فتنۀ گفتار و کردار به وی پناه میبرم و از او میخواهم که راه پیشرفت را به ما الهام بفرماید و فهم و دانش و اعمال دیگر ما را درست بفرماید و در زندگی دنیا و آن روز که گواهان به پا میایستند ما را با گفتار درست، ثابت قدم بگرداند ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَيۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةًۚ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ٨﴾ [آلعمران: ۸]. «پروردگارا، پس از آنکه هدایتمان کردى، دلهاى ما را دستخوش انحراف مگردان [تا در کشف مبهمات قرآن دچار لغزش نشویم] و از جانب خود رحمتى بر ما ارزانى دار که بخشاینده تویى، تو».
خداوندا ای پروردگار جبرائیل و میکائیل و اسرافیل، آفریدگار آسمانها و زمین، تو در آنچه بندگانت اختلاف میکنند قضاوت میکنی مرا در اختلافاتشان به سوی حق از جانب خودت هدایت بفرما براستی که تو هر که را بخواهی به راه مستقیم هدایت میکنی و درود و سلام و برکت الله بر پیامبرمان محمد و بر اهل بیت و تمامی یارانش باد.
نوشتۀ:
عبدالله بن عمر دمیجی
مکۀ مشرفه که خداوند مصونش دارد
۲۱/۴/۱۴۳۱هـ
[۱] نگا: إعلام الموقعین (۱/ ۱۳۰،۸۷).