حقیقت و اهمیت فهم نصوص شرعی توسط سلف صالح

مطلب دوم: توجه علماء به گردآوری آن

مطلب دوم: توجه علماء به گردآوری آن

شایسته است که همت‌ها به گردآوری و تدوین و توجه به چنین موضوعی جلب شود و این امر خیلی زود، یعنی هنگام تدوین سنت نبوی آغاز شد؛ زیرا در کل از سنت به شمار می‌رود ـ چنانکه گذشت ـ به ویژه میراثِ صحابه ـ ش ـ ؛ چنانکه صالح بن کیسان روایت می‌کند: «من و زهری برای فراگیری علم با هم شدیم و گفتیم: سنت‌ها را می‌نویسیم پس، آنچه از رسول الله ـ‌جـ روایت شده بود را نوشتیم، سپس زهری گفت: آنچه از صحابه ـ ش ـ به ما رسیده را نیز می‌نویسیم زیرا از سنت است. من گفتم: نه، سنت نیست، آن را نمی‌نویسیم. پس او نوشت و من ننوشتم در نتیجه او موفق شد و من از دستشان دادم» [۱۳۶].

بنابراین، لفظ سنت «برای آنچه صحابه بدان عمل کرده‌اند استفاده می‌شود، چه در قرآن و سنت باشد یا اینکه یافت نشود؛ زیرا پیروی از روشی است که نزد آنها به اثبات رسیده و به ما نرسیده است یا اجتهادی است که آنها یا خلفایشان بر آن اتفاق نظر داشته‌اند ..» [۱۳۷].

توجه علماء به این میراث گرانبها در تصنیفات زود هنگام آنها که شامل آثار قولی و عملی صحابه و تابعین و پیروان نیک آنها می‌باشد، آشکار می‌شود، که در این موارد کاملا واضح است:

۱- آثار صحابه و تابعین که در کتاب‌های صحاح و سنن و مسانید، همراه با سند یا بدون سند قرار داده‌اند، امام بخاری در توضیح ابواب صحیح، مجموعۀ بزرگی از آثار گفتاری و عملی سلف را جای داده است و امام ترمذی ـ رحمهما الله ـ نیز در این امر از وی پیروی کرده است.

۲- آثار همراه با سند از صحابه و تابعین و تابع تابعین که در کتاب‌های مصنفات و معاجم در حجم بسیار زیادی وجود دارد که از نمونه‌های آن می‌توان به مصنف عبدالرزاق و مصنف ابن ابی شیبه اشاره نمود که مصنف عبدالرزاق حاوی بیست و یک هزار حدیث و اثر است که بیشتر آن از گفتار سلف می‌باشد و همچنین مصنف ابن ابی شیبه در حدود نوزده هزار حدیث و اثر وجود دارد که عموم آن از گفتار سلف می‌باشد [۱۳۸].

۳- محتویات کتاب‌های عقیدتی «السنة» و «پاسخ به جهمیه» و کتاب‌های عقیدتیِ نخستین، که شامل آثاری است که به سلف صالح ـ رضوان الله علیهم ـ نسبت داده شده است مانند کتاب: «السنة» و «الرد علی الجهمیة» تألیف محمد بن عبدالله الجعفی، استاد امام بخاری و همچنین کتاب‌های ابوداود سیستانی و عبدالله بن احمد بن حنبل و ابوبکر أثرم و حنبل بن اسحاق و حرب کرمانی و عثمان بن سعید دارمی و نعیم بن حماد خزاعی و ابوبکر خلال و ابوبکر بن خزیمه و عبدالرحمن بن ابی حاتم و ابو القاسم طبرانی و ابو الشیخ اصفهانی و ابو عبدالله بن منده و ابو عمر طلمنکی [۱۳۹]، و ابوبکر آجری و ابو القاسم لالکائی و ابن بطة در هر دو إبانه، قوام السنة در کتابش الحجة و نصر بن ابراهیم مقدسی در حجة و دیگران. و کسانی که پیش از آنها بوده‌اند مانند: کتاب ایمان تألیف ابن ابی شیبه و ایمان تألیف عبید قاسم بن سلام و کتاب علم تألیف ابن ابی خیثمة و دیگران.

۴- کتاب‌های تفسیر مأثور که حاوی نصوص سند دار از سلف صالح ـ رحمهم الله ـ می‌باشند مانند تفسیر عبدالرزاق، و عبد بن حمید، دحیم، سنید، ابن جریر طبری، ابی بکر ابن منذر، تفسیر عبدالرحمن بن ابی حاتم و کتاب‌های دیگر تفسیر. سیوطی نیز در تفسیرش به نام «الدر المنثور» حجم بسیار زیادی از آثار سلف ـ رحمهم الله ـ را از منابعی گرد آورده که برخی از آنها مفقود است.

۵- محتویات کتاب‌های تاریخی و تراجم (شرح حال و زندگی‌نامه ها) و طبقات و سیَر، مانند کتاب طبقات الکبری متعلق به ابن سعد، تاریخ بغداد، حلیة الأولیاء، تاریخ دمشق، سیر أعلام النبلاء و غیره.

۶- محتویات کتاب‌های فقهاء و شرح دهندگان حدیث مانند کتاب‌های چهار مذهب، کتاب المحلی، کتاب‌های ابن عبدالبر، سنن کبری تألیف بیهقی، المغنی تألیف ابن قدامه، کتاب المجموع تألیف نووی و فتح الباری و صاحبان دایرة المعارف‌های فقهی و حدیثی که بسیارند.

و موارد دیگری که ذکر همۀ آنها دشوار است و در برگیرندۀ آثار سلف صالح ـ همراه با سند یا بدون سند ـ می‌باشند، و این خود دلیلی قاطع بر توجه و اهمیت علمای امت به فهم سلف صالح،‌ دانش و فهم آنها از نصوص شرعی و احکام علمی و عملی است که آن را استنباط کرده‌اند.

می‌دانیم که «علم، نقل و پژوهش و سخن‌های بسیار نیست، بلکه نوری است که بوسیلۀ آن می‌توان اقوال درست را از نادرست، حق را از باطل و آنچه از چشمۀ نبوت است را از نظریات دیگران، تشخیص داد» [۱۴۰].

به همین دلیل است که امام مالک گفته است: «علم،‌ روایت کردن بسیار نیست، بلکه علم نوری است که الله در قلب می‌اندازد» [۱۴۱].

احمد بن صالح مصری گفته است: « در توضیح گفتۀ ـ امام مالک ـ «نور»: مراد او فهم علم و شناخت معانی آن است» [۱۴۲].

خطیب بغدادی می‌گوید: «به راستی که علم همان فهم و درایت است، و بر اساس فراوانی یا گستردگی روایت‌ نیست» [۱۴۳].

به پیامبر ـ جـ سخنان جامع عطا شده بود و سخنانش بسیار مختصر می‌باشد و به همین دلیل گفته شده است:‌ «سخنان سلف اندک و پر برکت است و سخنان خلف بسیار و کم برکت است» [۱۴۴].

[۱۳۶] عبدالرزاق در مصنف به شماره (۲۰۴۸۸) (۱۱/۲۵۹) این حکایت را آورده است. [۱۳۷] الموافقات (۴/۴) [۱۳۸] نگا: ضوابط فهم السنة . دکتر عبدالله وکیل الشیخ (ص۱۸). [۱۳۹] نگا: مجموع الفتاوی (۵/۴۱۲- ۴۱۳) [۱۴۰] اجتماع الجیوش الإسلامیة (ص۸۰). نگا: بیان فضل علم السلف علی علم الخلف (ص۳۸). [۱۴۱] ابن ابی حاتم در تفسیر (۱۰/۳۱۸۰) و بیهقی در المدخل (ص۲۳۱) و خطیب در الجامع (۲/۱۷۴). [۱۴۲] ابن کثیر آن را در تفسیرش ذکر کرده است (۶/۵۳۱). [۱۴۳] الجامع لأخلاق الراوی وآداب السامع (۲/۱۷۴) و نگا: إیضاح الحجة (ص۱۳۴). [۱۴۴] قطف الجنی الدانی شرح مقدمه رسالة القیروانی (۱/۳)، دکتر عبدالمحسن العباد.