سوم: پایان دوران کودکی (هفتسالگی تا دهسالگی)
در این مرحله، رفتار کودکان به طور عمومی در قبال نماز تغییر مییابد و پایبندی آنان نسبت به نماز، هرچند که به آن عادت کرده باشند، از بین میرود. تنبلی و فرار و بهانهگیری از ویژگیهای آشکار این دوران است، به تعبیر دیگر، این دوران، زمان نافرمانی، سرکشی و گریز کودک است. در این دورهی زمانی باید با حکمت و حوصله با آنان رفتار نمود و از سؤال کردن به صورت مستقیم: نماز خواندهای؟ دوری کرد، چون آنان ناچار متوسل به دروغ میشوند و به خاطر فرار از نماز، ادعا میکنند که آن را به جا آوردهاند. در آن هنگام ممکن است که ما نیز واکنش نشان دهیم و به خاطر این دروغ بر سر او فریاد بکشیم و یا به رغم اطلاع از دروغگویی کودک از موضوع صرفنظر کنیم، روش بهتر آن است که مطرحکردن نماز به صورت جدی در قالب آگاه کردن باشد و نه سؤال پرسیدن، مثلاً: دو سه بار تکرار کنید: بچه جان، نماز عصر! و اگر بر فرض مثال گفت: که نمازش را در اتاق خوانده است، به او بگویید: با نمازی که به جا آوردهای اتاقت را با برکت کردی، به خاطر این که اتاق من هم از این برکت بیبهره نباشد، بیا نماز را با هم بخوانیم، زیرا ملائکه در محل برگزاری نماز حاضر میشوند و با خود رحمت و برکت میآورند! و نمازی که خواندی، سنت به حساب آور. این سخن را با تبسم و آرامی به او بگو تا از تکرار دروغ او جلوگیری شود.
اگر کودک نماز را به جا نیاورد، پدر یا مادر باید در کنارش بایستد- تا او را نگاه دارد- و با قاطعیت و نه با درشتی و تهدید به او بگوید: من منتظر چیزی ضروری هستم که باید قبل از این که فرصت از دست برود، انجام شود.
باید کودکان را به نماز خواندن تشویق کرد. دختران نسبت به پسران به نماز جماعت علاقهی بیشتری نشان میدهند، چون زحمت کمتری برایشان دارد و باعث تشویق آنان میشود. تنها کافی است به آنان بگوییم: بیا تا باهم نماز بخوانیم! پسران را میتوان به رفتن به مسجد تشویق کرد، رفتن کودک به مسجد به او فرصت استراحت میدهد و برای اطمینان از رفتن وی به مسجد، میتوان مسؤولیت دومی مثل خرید نان یا جویای حال همسایه را نیز به او سپرد.
در هر حالت، چه پسر و چه دختر، ما نباید تشویق و مراقبت بر پایبندی آنان به نماز را فراموش کنیم، زیرا پایبندی آنان به نماز از بهترین ویژگی شخصیتی آنان است که ما دوست داریم در آنان ببینیم و موجب میشود که بر بقیهی مشکلات و عیوب چیره گردند. در این دورهی سنی میتوان احکام طهارت، ویژگیها و صفات پیامبر ج و بعضی از دعاهای مخصوص نماز را به کودک آموخت.
رسیدن به سن هفت سالگی را باید یک حادثهی مهم در زندگی کودک به شمار آوریم و به همین مناسبت مراسم جشنی برایش برگزار کنیم و نزدیکان را دعوت کنیم و منزل را به بهترین شکل بیاراییم، زیرا سن هفت سالگی، آغاز دورهی مواظبت بر نماز است و برگزاری چنین مراسمی، قطعاً تأثیر مثبتی بر شخصیت کودک خواهد گذاشت. میتوان یک یا دو ماه قبل، موضوع دعوت را اعلام کرد، تا کودک بتواند هرچه بیشتر، خود را برای آن روز بزرگ آماده کند.
در این مرحله باید کودک را به ادای نمازهای پنجگانه در روز، عادت داد، به نحوی که اگر یکی از نمازهایش فوت شد، آن را قضا نماید. وقتی همهی نمازهای فرض را در وقت خود خواند، به او یاد میدهیم که به محض شنیدن اذان، در اول وقت نمازش را بخواند و آن را به تأخیر نیندازد، بعد از این که این کار را هم انجام داد، نوبت به آموزش نماز سنت و ذکر فضیلت آنها به اوست و به او اختیار دهیم که از همین حالا یا زمانی که بزرگتر شد، به نماز سنت پایبند باشد و آن را به جا آورد.
از جمله مواردی که در این دوران به کودک کمک میکند تا بر انجام نماز پایبند باشد، به شرح زیر است:
۱. لازم است که کودک به طور مداوم، حساسیت پدر و مادر را نسبت به نماز ببیند؛ مثلاً اگر فرزند قبل از خواندن نماز عشاء اجازهی خوابیدن بگیرد، پدر بدون تردید بگوید: چیزی به نماز عشاء نمانده است، صبر کن تا با هم نماز بخوانیم، بعد با نام خدا بخواب! اگر وقت نماز مغرب نزدیک باشد و فرزند قصد رفتن به باشگاه و یا دیدن یکی از دوستان را داشته باشد، والدین باید به او بگویند: اول نمازمان را میخوانیم و بعد بیرون میرویم. از جمله وسایل بیدار ساختن حس کودکان به نماز، شنیدن ارتباط قرار و وعده گذاشتن با نماز است، مثلاً فلانی را در وقت نماز عصر میبینیم؛ فلانی بعد از مغرب به دیدنمان میآید.
۲. اسلام به ورزشی که از بدن محافظت کند و به تقویت آن بینجامد، اهمیت میدهد؛ چون مؤمن قوی نزد خداوند، بهتر و محبوبتر از مؤمن ضعیف است. البته به شرط این که دوست داشتن ورزش و تمرین کردن، موجب نشود که نماز در وقت آن خوانده نشود که این کار پسندیده و پذیرفته نیست.
چنان که کودک بیمار شد، باید به اندازهی توانش او را به انجام نماز ملزم کرد، تا بفهمد که حتی هنگام بیماری هم عذری برای ترک نماز وجود ندارد. اگر مسافرتی پیش آمد، باید رخصت و اجازهی نماز قصر و جمع را به او آموخت و برایش شرح داد که این رخصت و اجازه (خواندن نماز قصر و جمع) از نعمتهای خداوند است و اسلام نیز برنامهای سرشار از رخصت و رحمت است.
۳. باید کوشید و در فرزند شجاعت و انگیزهی دعوت را ایجاد کرد تا دوستان و همکلاسیهایش را به نماز دعوت کند و به او یاد دهیم که بدون رودربایستی برای رسیدن به نماز جماعت، مکالمهی تلفنش را کوتاه، یا حتی قطع کند و کسانی از آنان که نسبت به نماز خواندن سستی میکنند، مسخره نکند، بلکه آنان را به این امر خیر دعوت کند و خداوند را به خاطر هدایتش به چنین نعمتی سپاس گوید.
بعد از پایبند شدن کودکان به خواندن نمازهای فرض، لازم است که نماز سنت را، به آنان یاد دهیم. برای ماندگار شدن نماز در دل بچهها، بهرهگیری از تمام وسایل شرعی و مباح ضروری است؛ از جمله:
۱. پوستری که چگونگی نماز خواندن و وضو گرفتن را به تصویر کشیده باشد [۱].
۲. آموزش حساب و جدول ضرب که به نماز مربوط باشد، مثلاً: مردی که دو رکعت نماز خوانده و سپس چهار رکعت نماز ظهر هم به آن اضافه کرده است، در مجموع چند رکعت نماز خوانده است؟ مردی فاصلهی خانهاش تا مسجد ۵۰۰ متر است و در یک گام ۴۰ سانتی متر راه میپیماید، این شخص برای رسیدن به منزل یا مسجد باید چند گام بردارد؟ و اگر خداوند در ازای هرگام ده پاداش برایش بنویسد، در مجموع چند پاداش برای او نوشته میشود؟
۳. به کار گرفتن نوارهای ویدئو و سی دی که وضو و نماز را آموزش دهد و یا استفاده از هرچیز دیگری که خداوند متعال آن را روا دانسته است.
اما در مورد کتکزدن کودک در سن دهسالگی به خاطر نخواندن نماز، به نظر نگارنده اگر ما در همان ابتدای سنین کودکی به وظایف خودمان درست عمل کنیم و در این راستا بین پدر و مادر، همکاری و هماهنگی وجود داشته باشد، دیگر در این سن به کتک زدن نیازی نیست و اگر ناچار به چنین کاری شدیم، نباید جاهای حساس، مثل صورت کودک را زد و یا آنان را به سختی و به شدت تنبیه کرد و باید از تنبیه آنان جلوی دیگران خودداری کرد و به هنگام عصبانیت نیز هیچ اقدامی در این خصوص انجام نداد. هدف از تنبیه بدنی کودک- چنان که رسول خدا ج به آن دستور فرموده است- به صلاح آوردن و درمان است، نه مجازات و توهین و دو چندان کردن مشکل! اگر مربی احساس کند که کتک زدن برای کودک مشکل ایجاد میکند و یا این که به بیزاری او از نماز میانجامد، باید از کتک زدن دست بردارد و تلاش کند که با کودک براساس برنامهای که ذکر خواهیم کرد، رفتار کند.
به یاد داشته باشیم که مواظبت بر نماز را همچون هر رفتار دیگری میتوان به کودک آموزش داد، اما نماز به دلیل دارا بودن جنبهی دینی، از حساسیت بیشتری برخوردار است و مستلزم توجه بیشتری است، چنان که پیامبر خدا ج به هنگام توجه ما در زمینهی تعلیم نماز به کودکان، این موضوع را مدنظر داشته و فرموده است: «مُرُوا أَوْلادِكُمْ بِالصَّلَاةِ لِسَبْعِ سِنِينَ، وَاضْرِبُوهُمْ عَلَيْهَا لِعَشْرِ» «نماز را در سن هفت سالگی به کودکانتان بیاموزید و آنان را در ده سالگی [در صورت ترک نماز] کتک بزنید».
کلمهی بیاموزید، بیانگر گامهای برنامهریزی شده برای مدت زمان سه ساله میباشد، تا کودک این عادت را کسب کند. پس از پایان مهلت سه ساله، زمان بازخواست از کودک آغاز میشود و از مجازات به عنوان وسیلهای برای تربیت رفتار کودک استفاده میشود. بنابراین، عامل زمان در رفتاریابی مناسب کودک، بسیار مهم است و هنگام آموزش هر رفتاری به آنان، نباید از وقت غافل ماند. تنها راهنمایی کردن کودک، کافی نیست؛ برای این کار نیازمند به برنامهریزی مرحله به مرحله و مشخص و زمان کافی میباشد. همچنین، داشتن انگیزهی لازم برای کسب رفتار، از مسائل مهم به شمار میآید. برای شکلدادن شخصیت کودک، نیازمند شروع به موقع و ایجاد ارزشها و مفاهیمی است که خود به خود به کودک رسد تا در او انگیزه ایجاد کند و به سوی یافتن رفتاری بکشاند که ما دوست داریم به او یاد دهیم، اگر پدر و مادر برای عادت دادن کودک به نماز تأخیر کنند، قطعاً در مراحل بعدی به وقت بیشتری نیاز خواهند داشت. به همین خاطر شکل دادن شخصیت درونی و روانی یک کودک ده ساله در مقایسه با یک کودک هفت ساله به تلاش بیشتری نیازمند است. در این حالت به جای پریشانی اعصاب، به صبر و آرامش و حکمت بیشتری نیاز داریم.
کودک در این دوره از ما انتظار دارد که او را درک نماییم و به مشکلات و دغدغههایش توجه داشته باشیم و در حل مشکلات یاریش کنیم. او نباید احساس کند که تمام توجه ما، صرفاً معطوف به نماز اوست نه خود او، زیرا به دنیای پیرامون و تغییر و تحولاتی که بعد از یکی دو سال، برایش رخ خواهد داد، بسیار میاندیشد.
بازی برای کودک از جایگاه خاصی برخوردار است و به همین سبب غالباً از نماز غافل میشود و لجبازی میکند و نماز را موضوعی بیاهمیت و عامل فشار روانی میپندارد. بنابراین، نوع رفتار ما نباید چنین احساسی در کودک، پدید آورد که به محض دیدن ما مطمئن باشد که در مورد نماز از او سؤال میکنیم!
باید یادآور شویم که کودک در این دوره هنوز به سن تکلیف نرسیده است و دستور دادن به نماز در این ردهی سنی، فقط برای عادت دادن او به نماز است، نه چیز دیگر! بنابراین، اگر از مشکلاتی که او را ناراحت میکند یا دغدغهی خاطر برایش پدید میآورد و یا دربارهی چیزی که میترسد، به آن دچار شود، از او سؤال کنیم، به محبت و دوستی و ارتباط مستحکم ما با او منجر میشود و بعد از آن مطمئن میشود که تکیهگاه مطمئن و آغوش باز و گرم برای او هستیم. پس از آن که کودک چنین اعتمادی به ما پیدا کرد، به تدریج پاسخگوی تمام درخواستهای ما در مورد نماز، عبادات، حجاب و... خواهد شد.
[۱] پوستر مورد نظر از سوی انتشارات ایلاف چاپ و منتشر شده است.