حکم تقلید از ائمه مذاهب
اما پاسخ به سؤال «حکم تقلید از ائمه اربعه چگونه است» این است که گروهی میگویند تقلید به ائمهی اربعه واجب است و قول صاحب «الجوهرة فی التوحید» در این راستا این است که میگوید:
و واجب تقلید حبرٍ منهم
کما حکی القوم بلفظ یُفهَم
عبارت بعضی بیانگر این است که تقلید امامان و پیشوایان مذاهب واجب است.
گروه دیگری روش غلو و افراط را پیمودهاند و میگویند: تقلید یکی از چهار امام فقهی به صورت مشخص واجب است. پیروان شافعی/ میگویند: تقلید از شافعی/ واجب است. پیروان حنفی میگویند: تقلید از ابوحنیفه/ واجب است. و همینطور پیروان مالکی تقلید از امام مالک/ و پیروان حنبلی تقلید از امام احمد/ را واجب میدانند.
پژوهشگران اسلامی این نظریه اخیر را خطا و اشتباه دانستهاند و میگویند: اعتقاد به وجوب تقلید از یک امام معین، به این معنی که مقلد فقط ملتزم به اقوال او باشد و اقوال و نظرات دیگران را متروک و مرفوض بشمارد، در دین اسلام حرام میباشد. و شیخ الاسلام ابن تیمیه/ پا را فراتر نهاده است و میگوید: «إن تَابَ قَائِلُ هَذَا الکَلَام وَإِلَّا قُتِلَ» گوینده چنین نظریهای (وجوب تقلید از یک امام مشخص) اگر توبه کرد فَبِها وگرنه باید کشته شود.
زیرا کسیکه میگوید: باید در مسائل دینی از یک شخص معلوم تقلید کرد و فقط گفتار او را عملی، و اقوال دیگران را طرد نماید. در آن صورت مقلد، امامِ خود را به عنوان شارع قرار داده است که انگار، پیامبر معصوم و واجب الاتباع میباشد. چنین پنداری در دین الله قطعاً جایز نمیباشد و واجب است از گوینده چنین نظریهای خواسته شود تا توبه کند و اگر بر این اندیشه اصرار نماید نظر شیخ الاسلام بر آن است که او از اسلام خارج گشته است.
ابن قیم میگوید: قطعا چنین شیوهای در میان اصحاب رایج نبوده است که برای مثال یکی از آنها فردی را برای خود انتخاب کند و در تمام قضایا از او تقلید نماید و در هیچ نظریهای از نظریات او عدول ننموده باشد و اقوال دیگران را ساقط و مطرود پندارد و به جز مقلد خود از گفتار هیچ کسی تبعیت ننموده باشد و باز به طور قطع میدانیم که چنین قضیهای از هیچکس در عصر تابعین روی نداده است. اگر نظر این مقلدان و طرفداران این نظریه (وجوب تقلید از یک امام معین) صحیح است، در سه قرن اولیه اسلام که از زبان رسول الله ج و احادیث صحیح، بهترین قرون به شمار آمده، نمونهای را برای ما بیان نمایند، که قطعا نخواهند توانست؛ زیرا چنین بدعت مذمومی همانگونه که رسول الله ج بدان اشاراتی دارند در قرن چهارم به بعد روی داده است.
ابن قیم این گفته (تقلید فقط از ائمه اربعه و یا یکی از آنها) را در کتاب «اعلام الموقعین» رد نموده و بیشتر از پنجاه مورد گفتار آنها را تخطئه و مورد انتقاد قرار داده است و تفصیلات مفید و مقتضی را در آن کتاب بیان داشته است که علاقهمندان میتوانند به آن مراجعه نماید. خلاصه کلام ابن قیم در آن کتاب این است که هرگاه کسی به درجه اجتهاد نرسیده بود و در بیان حکم مسألهای به نظریه فقیهی دست یافت، خواه آن فقیه یکی از ائمه اربعه باشد یا از افراد دیگر، خواه قبل و یا بعد از زمان آنها باشد، درصورتیکه آن نظریه را صحیح بداند [۳۵]، میتواند از آن تبعیت کند.
برای مجتهد، تقلید جایز نیست و در استنباط احکام میتواند به اجتهاد خود عمل کند. ولی برای شخص عامی و کسانی که توانایی اجتهاد را ندارند، میتوانند به گفته هر امام و یا فقیهی که به درجه اجتهاد رسیدهاند عمل کنند و از قول او تبعیت [۳۶] نمایند. همانگونه که این آیه قرآن ما را راهنمایی میکند و میفرماید:
﴿فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٤٣﴾[النحل: ۴۳]
«پس (ای مردم) اگر نمیدانید از عالمان (آگاهانِ) کتابهای آسمانی بپرسید».
این بود پاسخ راجع به حکم تقلید از پیشوایان دینی.
[۳۵]البته با استناد به نصوص و نه با خواهشات نفسانی. (مصحح) [۳۶]باید این نکته را یادآور شد که تبعیت با تقلید متفاوت است. تبعیت و کند و کاو و پرسش برای عوام دستور شریعت است، اما تقلید به معنای قلاده انداختن و پذیرش بدون چون و چرا است که از دیدگاه شریعت مذموم است. (مصحح)