قرآن را چگونه بخوانیم

قرآن را چگونه بخوانیم؟

قرآن را چگونه بخوانیم؟

قرآن همان روحی است که مؤمن در سفر دشوار خود در این زمین با آن انس می‌گیرد، نوری است که ابعاد روحی او را روشن می‌نماید، معلمی است که به او می‌آموزد و راهنمایی است که راه را به او نشان می‌دهد.

زندگی با قرآن، جهانی از احساسات را در جان انسان بر می‌انگیزاند، و تنها کسی آن را دریافته است که قرآن را با حسی بیدار و قلبی گشاده همراهی کرده باشد، جهانی که روح در اکناف آن شناور می‌شود، و اندیشه در میادین آن جولان می‌گیرد، و روح از فیوضاتش به اندازه‌ی سیراب شدن یا به اندازه‌ای که توانش را داشته باشد، بهره‌مند می‌شود!

زندگی با قرآن زندگی با خداست، قرآن کتابی است که از جانب خداوند فرود آمده است و کلامی است که به انسان عنایت دارد؛ به جان، قلب و اندیشه‌ی او. قرآن کلامی است متّصل به الله با شکوه و عظمت و سزاوار ستایش، که او را با اسماء، صفات و افعالش می‌ستاید، قدرت معجزه آسایش را توصیف می‌کند؛ بزرگی و جبروت او را به رخ می‌کشد و او را به صفاتی که نقش بشری می‌تواند آن را درک کند و بفهمد، می‌شناساند.

هنگامی که انسان با قرآن، در واقع با خدای خود زندگی می‌کند؛ چه آن زمان که رحمت و فضل بی‌کران او را حس می‌کند؛ همان نیرویی که می‌طلبد پروردگار باشکوهش او را از خلال آیات کتابش مخاطب قرار دهد، در حالی که او ذره‌ای فانی و غباری پراکنده در گستره‌ی هستی بیش نیست، ذره‌ای که اگر رحمت بی‌پایان و فضل بی‌کرانش نمی‌بود، در مالکیت بی‌حد و حصر خداوند و در سیاره‌ای که در آن به سر می‌برد، وزنه‌ای به شمار نمی‌آمد، عنایتی که رعایت این ذره را نموده و رسول کریم را به سویش گسیل داشته است و کتاب فرود آمده‌اش را به او خوانده است تا به وسیله‌ی آن هدایت یابد، آری اگر فضل خدا نمی‌بود، او ذره‌ی فانی، غباری پراکنده و ضایع شده‌ای بیش نبود.

چه آن زمان که رحمت گسترده‌ی خداوندی را حس می‌نماید، یا آن زمان که به دنبال سخن خداوند پاک و بلند مرتبه در قرآن از اولین سوره تا آخرین سوره باشد، از فاتحه تا معوذتین (ناس و فلق)، آری او در هر لحظه که با قرآن زندگی می‌کند با خدای خود به سر می‌برد.

از این رو رسول اکرم  ج مومنان را به مداومت در تلاوت و ذکر قرآن سفارش می‌کند و از جدایی میان مسلمانان و کتاب خدا بر حذر می‌دارد تا که این رابطه‌ی زنده قطع نشود و ریسمانی که قلب مؤمن را به خدا پیوند می‌دهد از هم گسیخته نگردد و تا که زنگاری بر دل‌ها ننشیند.

نفس بشری در معرض میکروب‌ها و ویروس‌هایی است که خاک پراکنده در فضای هستی پیوسته آن‌ها را به او عرضه می‌کند، چه آن خاک، خاک تن پروری باشد، و یا خاک مادی گرایی و کشمکش‌هایی که پیرامون آن وجود دارد، و اگر انسان این خاک را از نفس و روحش نزداید، آهسته آهسته متراکم می‌گردد تا به آن‌جا که پاکی نفس او را از بین می‌برد، و شفافیت روح را کدر می‌کند، و در نهایت نوری از آن گذر نخواهد کرد.

آنگاه که انسان در قرآن با خدا زندگی کند، قرآن این زنگار را از نفس او پاک می‌نماید، که در نتیجه‌ی آن روح از اسارت نفس جدا می‌گردد و به حرکت در می‌آید و از نور خداوندی اقتباس می‌کند، و کلام متصل از جانب خداوند در اعماق نفس او روان می‌گردد و آن را نورانی می‌نماید:

﴿۞ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ مَثَلُ نُورِهِۦ كَمِشۡكَوٰةٖ فِيهَا مِصۡبَاحٌۖ ٱلۡمِصۡبَاحُ فِي زُجَاجَةٍۖ ٱلزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوۡكَبٞ دُرِّيّٞ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٖ مُّبَٰرَكَةٖ زَيۡتُونَةٖ لَّا شَرۡقِيَّةٖ وَلَا غَرۡبِيَّةٖ يَكَادُ زَيۡتُهَا يُضِيٓءُ وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖۚ يَهۡدِي ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَيَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَ لِلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ٣٥[النور: ٣٥].

«خدا روشنگر آسمان و زمین است، نور خدا به چل چراغی می‌ماند که در آن چراغی باشد و آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حباب درخشانی که ستاره‌ی فروزان است و این چراغ افروخته می‌شود از درخت پربرکت زیتونی که نه شرقی و نه غربی است، انگار روغن آن بدون تماس با آتش دارد شعله‌ور می‌شود، نوری است در فراز نوری، خدا هر که را بخواهد به نور رهنمود می‌کند، خداوند برای مردمان مثل‌ها می‌زند و خداوند آگاه از هر چیزی است».

بنابراین مسلمان از تلاوت و مصاحبت با قرآن بی‌نیاز نمی‌شود، نفس تلاوت عبادت است، کتابی که خداوند برای خواننده‌ی آن به ازای هر حرفی، اجری در نظر می‌گیرد.