قرآن و نقش صحنههای قیامت در ساختار عقیده و عمل
از رساترین اموری که در قرآن کریم در رابطه با تصحیح ساختار عقیدتی و تربیت انسانها به کار رفته است، بیان تصویری صحنههای قیامت و صحبت از جهان دیگر است.
اگر به قرآن کریم بنگریم، خواهیم دید که در جاهای مختلفی به طور مستقیم ایمان به روز آخرت را پس از ایمان به خدا آورده است، و با توجه به بحث رهنمود تربیتی در خلال بیان عقیدتی قرآن باید گفت: چنان که قرآن قضیهی عقیدتی الوهیت را در تربیت انسانها به کار گرفته است، از قضیهی عقیدتی ایمان به روز آخرت نیز در این راستا استفاده نموده است، و ما هماکنون از همین جهت در حالی که آیات مربوط به آخرت را در قرآن مرور میکنیم، این موضوع را بیشتر مورد بررسی قرار میدهیم.
نمایش صحنههای قیامت در قرآن کریم از مهمترین اموری است که در وجود آدمی تاثیر فراوان دارد، چرا که قرآن در این میدان، صحنهها را به نمایش میگذارد تا به آنجا که باعث میشود در زندگی محدودی که انسان عملاً در آن به سر میبرد، تحولی بزرگ صورت گیرد؛ به این گونه که احساس میکند، گویا دنیا و واقعیتهای موجود در آن تمام شده و دیگر وجودی برای آن باقی نمانده است.
به طور قطع کسی که دارای احساسی عادی است، صرف نظر از کسانی که دارای احساساتی پاک و قوی و تأثیر پذیر هستند، به راحتی نمیتواند از کنار این صحنهها بگذرد، بیآنکه وجدان او نسبت به آنها منفعل و برانگیخته شده و احساساتش از آنها متأثر شود.
اما به راستی هنگامی که صحنههای قیامت را میخوانیم، مطلوب قرآن چیست و یا به عبارتی دیگر قرآن از ما چه میخواهد؟
آیا تنها یک تأثر وجدانی و یادی از نهایت زندگی و مرگ، و برانگیخته شدن و حسابرسی است، تا از تعلقات دنیوی و مشغول شدن به آنها روی برگردانیم؟
آری این درست است و شکی در آن نیست، اگر چه رهنمود اسلام روی گردانی از آبادانی زمین و کناره گیری از دنیا و عدم استفاده از اسباب و نیروهای زمینی و مادی نیست، چرا که این چنین نگرشی در مجموع منجر به ضعف و ناتوانی مسلمانان و عدم آمادگی آنان در مقابله با دشمنان دین خدا خواهد شد.
بیگمان خواستهی عملی قرآن این است که در زندگی دنیوی و مادی غرق نشویم تا به آن اندازه که ما را از یاد آخرت و نهایت زندگی و مرگ و برانگیخته شدن و باز خواست شدن باز دارد.
اما تنها این گونه احساسات وجدانی نیز کفایت نمیکند، و هدف کلّی را که به خاطر آن صحنههای قیامت در قرآن آمده است محقق نمیسازد، بلکه لازم است در هنگام قرائت قرآن صحنههای قیامت را از سیاق و تربیت آیاتی که در آن وارد شده است جدا تصور نکنیم، و تنها به این صحنهها بدون در نظر گرفتن آیات قبل از آن متأثّر نشویم.
آیاتی که صحنههای قیامت را به نمایش میگذارند در مناسبتهای معینی آورده شدهاند، و خود مناسبت نیز در هر بار مورد نظر بوده است.
بنابراین زمانی که به مناسبت سخن از کفر، صحنههای عذاب به تصویر کشیده میشود، روشن است که هدف و معنای مطلوب آن تهدید نمودن اهل کفر به آتش جهنم است.
و آن هنگام که این گونه آیات به صورت ضمنی میآید، مانند این مورد که خداوند میفرماید:
﴿مَّن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡيَا فَعِندَ ٱللَّهِ ثَوَابُ ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ سَمِيعَۢا بَصِيرٗا١٣٤ ۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّٰمِينَ بِٱلۡقِسۡطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمۡ أَوِ ٱلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَۚ إِن يَكُنۡ غَنِيًّا أَوۡ فَقِيرٗا فَٱللَّهُ أَوۡلَىٰ بِهِمَاۖ فَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلۡهَوَىٰٓ أَن تَعۡدِلُواْۚ وَإِن تَلۡوُۥٓاْ أَوۡ تُعۡرِضُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٗا١٣٥﴾[النساء: ١٣٤-١٣٥].
«کسی که در پی مزد دنیا باشد (در اشتباه است، بلکه شخص عاقل باید دنیا و آخرت را با هم بطلبد) چرا که پاداش دنیا و آخرت در نزد خداست و خداوند شنوای بیناست، ای کسانی که ایمان آوردهاید! دادگری پیشه سازید و در اقامهی عدل و داد بکوشید و به خاطر خدا شهادت دهید هر چند که شهادتتان به زیان خودتان یا زیان پدر و مادر و خویشاوندان باشد. اگر کسی که به زیان او شهادت داده میشود دارا یا ندار باشد (به هیچ کدام میل نکنید) چرا که خداوند از هر دوی آنان بهتر است. پس از هوی و هوس پیروی نکنید که منحرف میگردید و اگر زبان از ادای شهادت حق بپیچانید یا از آن روی بر گردانید خداوند از آنچه میکنید آگاه است».
معنا و مفهوم تربیتی مورد نظر، ترساندن اهل ایمان از خشم خداوند و عذاب اوست، چنانچه از برپایی قسط و عدل و گواهی برای کسب رضای خدا، به سبب دستیابی به کالای دنیوی سستی ورزند، و به این صورت این ترساندن رهنمودی هدفمند برای دنیا و آخرت میباشد، نه آن چنان که به محض برخورد با صحنههای قیامت احساس میشود که فقط آخرت مد نظر است نه دنیا!
در واقع چنین نصّی، رهنمودی است برای اجرای عادلانهی امور دنیوی و تطبیق عدل الهی که خداوند امّت مسلمان را به آن فرمان داده است، زمانی که اشارهای به این صورت میآید که:
﴿لَّيۡسَ بِأَمَانِيِّكُمۡ وَلَآ أَمَانِيِّ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِۗ مَن يَعۡمَلۡ سُوٓءٗا يُجۡزَ بِهِۦ وَلَا يَجِدۡ لَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِيّٗا وَلَا نَصِيرٗا١٢٣ وَمَن يَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ وَلَا يُظۡلَمُونَ نَقِيرٗا١٢٤﴾[النساء: ١٢٣-١٢٤].
«[اجر و پاداش و برتری] نه به آرزوهای شما و نه به آرزوهای اهل کتاب است، هرکس که کار بدی بکند در برابر آن کیفر داده میشود و کسی را جز خدا یار و یاور نخواهد یافت، کسی که اعمال شایسته انجام دهد و مؤمن باشد خواه مرد و خواه زن چنان کسانی داخل بهشت میشوند و کمترین ستمی به آنان نمیشود».
معنای تربیتی مورد نظر آیه این است که دین اسلام در یک سری آرزوها خلاصه نمیشود، بلکه واقعیتی است که باید به آن عمل شود و تنها به زبان آوردن کلماتی ایمانی و اعتراف به ایمان هر چند با حسن نیت تمام باشد، از کسی پذیرفته نخواهد شد، و لازم است که این دین در جهان واقعیت عملی گردد، و خویشتن را بر ترک آرزوهای دور و دراز و تعلق آور در عالم واقعیت تربیت نمود، به تطبیق عملی گفتههای ایمانی مبادرت نماییم، این مورد همچنین رهنمودی است برای دنیا و آخرت، نه آخرت تنها؛ رهنمودی که هدف آن بازگرداندن دین به واقعیت مملوس این جهان است، نه شعارهای توخالی که در کتابها و بر زبان سخنرانان بیان میشود.
آن هنگام که صحنههای نعمت الهی، به عنوان پاداش در قبال ایمان به خدا به تصویر کشیده میشود، هدف آن آشکار است، اگر چه معنای تربیتی موجود در آن بیشتر مواقع از دید ما پنهان میماند، چرا که ما بیشتر اوقات آرزوهای ایمانی را، ایمانی حقیقی که موجب ورود به بهشت میشود، میدانیم! و این بر خلاف نص صریح قرآن است آنجا که میفرماید: ﴿لَّيۡسَ بِأَمَانِيِّكُمۡ...﴾.
اما زمانی که این صحنهها در مقابل جزئیات ایمان آورده میشود، باید معنای تربیتی آنها در اذهان روشن گردد.
بنابراین زمانی که نص قرآنی این گونه میآید:
﴿مَّثَلُ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنۢبَتَتۡ سَبۡعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنۢبُلَةٖ مِّاْئَةُ حَبَّةٖۗ وَٱللَّهُ يُضَٰعِفُ لِمَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ٢٦١ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ثُمَّ لَا يُتۡبِعُونَ مَآ أَنفَقُواْ مَنّٗا وَلَآ أَذٗى لَّهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ وَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ٢٦٢﴾[البقرة: ٢٦١-٢٦٢].
«مَثل کسانی که دارایی خود را در راه خدا صرف میکنند همانند دانهای است که هفت خوشه برآورد و در هر خوشه صد دانه باشد و خداوند برای هر که بخواهد آن را چندین برابر میگرداند و خدا (قدرت و نعمتش) فراخ و (بر همه چیز) آگاه است، کسانی که دارایی خود را در راه خدا صرف میکنند و به دنبال آن منتی نمیگذارند و آزاری نمیرسانند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنان خواهد بود و نه اندوهگین خواهند بشد».
عکس العملی که بر ما فرض شده است این نیست که وقتی آن را خواندیم بگوییم: «چقدر این افراد خوشبختند!» سپس به راحتی از کنار آن گذشته و خویشتن را بر انفاق و بذل و بخشش عادت ندهیم، گویی که هدف و منظور این نص، قوم و گروهی غیر از ما هستند که تصویر آنها در مقابل دیدگان ما فقط برای شگفتی ما به نمایش درآمده است!
بلکه هدف از آن، آموزش درسی تربیتی است، و آن این است که بکوشیم تا خویشتن را به آن عادت داده و در خود نیز آن را جستجو کنیم؛ البته گاهی اوقات این جستجو و تلاش، بسیار مشقّت آور و زمان بر است، اما اگر این کار را نکنیم و به آرزوهای بیاساس دل خوش کرده باشیم، چیزی نخواهد پایید که از درسهای تربیتی قرآن فاصله گرفته و خواندنمان، فقط خواندن با چشم است نه خواندن با قلبی گشاده و روشن.
همچنین زمانی که این نص قرآنی را میخوانیم:
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱشۡتَرَىٰ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَنفُسَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلۡجَنَّةَۚ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَيَقۡتُلُونَ وَيُقۡتَلُونَۖ وَعۡدًا عَلَيۡهِ حَقّٗا فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ وَٱلۡقُرۡءَانِۚ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ مِنَ ٱللَّهِۚ فَٱسۡتَبۡشِرُواْ بِبَيۡعِكُمُ ٱلَّذِي بَايَعۡتُم بِهِۦۚ وَذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١١١﴾[التوبة: ١١١].
«بیگمان خداوند جان و مال مؤمنان را به (بهای) بهشت خریداری میکند، (آنان باید) در راه خدا بجنگند و بکشند و کشته شوند و این وعدهای است که خداوند آن را در تورات و انجیل و قرآن (ثبت کرده) وعدهی راستین آن را داده است و چه کسی از خدا به عهد خود وفا کنندهتر است؟ پس به معاملهای که کردهاید شاد باشید و این پیروزی بزرگ و رستگاری سترگی است».
درس تربیتی که از آن میتوان فرا گرفت این است که بیباکانه و شجاعانه به گردنههای مشکلات بتازیم، و خویشتن را بر ادای وظیفهی ایمانی به هنگام نیاز وادار نماییم.
و زمانی که میخوانیم:
﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١ ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ٢ وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ٣ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِلزَّكَوٰةِ فَٰعِلُونَ٤ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ٥ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ٦ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ٧ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ٨ وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَٰتِهِمۡ يُحَافِظُونَ٩ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ١٠ ٱلَّذِينَ يَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ١١﴾[المؤمنون: ١-١١].
«قطعاً مؤمنان رستگارند، کسانیاند که در نمازشان خشوع و خضوع دارند، و کسانیاند که از بیهوده و یاوه، روی میگردانند، و کسانیاند که زکات مال را به در میکنند، و کسانیاند که عورت خود را حفظ میکنند، مگر از همسران یا کنیزان خود، که در این صورت جای ملامت ایشان نیست، اشخاصی که غیر از این را دنبال کنند، متجاوز به شمار میآیند، و کسانیاند در امانت داری خویش امین و در عهد خود بر سر پیمانند، و کسانیاند که مواظب نمازهای خود میباشند، آنان مستحق و فراچنگ آورندگان (بهشت) هستند، آنان بهشت برین را تملک میکنند و جاودانه در آن خواهد ماند».
ما ناگزیر از آنیم که رفتار خود را در واقعیت زندگی بر اساس رفتاری که خداوند در قرآن مجید تعریف کرده است، تطبیق داده و به آن برگردیم و پیوسته در پی تصحیح رفتار، و هدایت به سمت و سوی مطلوبش بوده، و در این راستا تلاش کنیم.
و بدین سان صحنههای قیامت در قرآن با نعمتها و نقمتهایش درسهایی تربیتی میباشند، و بر ما واجب است به هنگام خواندن قرآن و آیات مربوط به صحنههای قیامت، جدای از سیاق و ترتیب آیات از آن متأثر نشویم، تا مبادا که بکوشیم از زندگی دنیا بهرهمند نشویم، بلکه باید در حالی که زندگی را تجربه میکنیم رفتار را تصحیح کنیم.