خوشبختی از خیال تا حقیقت

موانع خوشبختی

موانع خوشبختی

بدون شک موانع زیادی وجود دارند که سر راه خوشبختی واقع شده و نمی‌گذارند که انسان بدان برسد و از نعمتهای آن بهره‌مند شود. این موانع عبارتند از:

۱- کفر: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَن يُرِدۡ أَن يُضِلَّهُۥ يَجۡعَلۡ صَدۡرَهُۥ ضَيِّقًا حَرَجٗا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي ٱلسَّمَآءِ[الأنعام: ۱۲۵].

«و آن کس را که خدا بخواهد گمراه و سرگشته کند، سینه اش را به گونه‌ای تنگ می‌سازد که گوئی به سوی آسمان صعود می‌کند».

این چنین قرآن هلاکت بدبختی و تیره‌روزی را به طور دقیق توصیف می‌کند.

۲- ارتکاب گناهان و جرائم: برای این مورد هیچ نمونه‌ای را ذکر نمی‌کنم، چون خیلی واضح و روشن است، اما برای بیان این مسأله، به چند نمونه از اظهارات کفار در این باره اشاره می‌کنم:

الکس کارل می‌گوید: «انسان بعد از افراط و زیاده‌روی در گناهان، آثاری را که بر گناه مترتب است، درک نمی‌کند. و آثار گناه به طور کلی قابل علاج نیست».

سقراط که فردی کافر است می‌گوید: «همانا انسان گناهکار دائماً به سبب گناهش احساس بدبختی می‌کند، و کسی که گناهکار باشد و به خاطر گناهش مجازات نشود، بدبخت‌ترین انسان است».

این چنین می گویند این دو کافر، این در حالی است که می بینیم «یک نفر صحابی گناه کرد و نزد پیامبرجآمد و گفت: ای رسول خدا، مرا پاک گردان. این جمله را چند بار برای پیامبرجتکرار کرد. آنگاه پیامبرجحد را بر او اجرا کرد» [۲].

۳- رشک و حسادت: حسادت گناه بس بزرگی است و خیلی خطرناک است تا جایی که خداوند متعال به ما دستور داده که از شر انسان حسود به او پناه ببریم، آنجاکه می‌فرماید:

﴿وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ٥[الفلق: ۵].

«و از شرّ حسود بدانگاه که حسد می‌ورزد (به تو پناه می‌برم)».

و در جای دیگری می‌فرماید:

﴿أَمۡ يَحۡسُدُونَ ٱلنَّاسَ عَلَىٰ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِ[النساء: ۵۴].

«آیا آنان بر چیزی حسد می‌برند که خداوند از روی فضل و رحمت خود (با برانگیختن محمّد ج) به مردم (عرب) داده‌است؟».

این افرادی که حسد ورزیده‌اند، کفار بوده‌اند.

و پیامبرجخطاب به امتش می‌فرماید: «لاَ تَحَاسَدُوا، وَلا تَقَاطَعُوا، وَلا تَدَابَرُوا، وَكُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَانًا» [۳]. «به همدیگر حسد نورزید، از همدیگر مبُرید، به همدیگر دشمنی نکنید و به همدیگر پشت نکنید و برادرانه بندگان خدا باشید».

اشکالی نیست که به کلام بعضی از کفار در مورد بدبودن حسد استشهاد کنیم:

فیکتور بوشیخ می‌گوید: «همانا رشک وحسادت و کینه، سه پایه هستند برای یک چیز. و اینها آفاتی هستند که سمهایی را به دنبال دارند که به صحت و سلامتی انسان ضرر می‌رسانند و قسمت اعظم نیرو و توانایی که برای فعالیت و نوآوری لازمند، نابود می‌کنند».

۴- کینه و بدخواهی: خداوند متعال در سورۀحشر می‌فرماید:

﴿وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ[الحشر: ۱۰].

«و کینه‌ای نسبت به مؤمنان در دل‌هایمان جای مده».

ابراهیم جمل می‌‌گوید: «انسان کینه‌توز در تمام اوقاتش هیچ فکری نمی‌کند جز در مورد دشنام‌دادن و بدخواهی به کسی که نسبت به او کینه می‌ورزد. گاهی بر وی افترا می‌بندد و گاهی به وی ضرر می‌رساند و در راه آنچه که انجام می‌دهد، هیچ واهمه‌ای ندارد».

۵- خشم: بدون شک خشم از موانع خوشبختی و کامیابی است. و به همین خاطر خداوند مؤمنانی را ستایش می‌کند که دربارۀ آنها می‌فرماید:

﴿وَإِذَا مَا غَضِبُواْ هُمۡ يَغۡفِرُونَ[الشوری: ۳۷].

«و هنگامی که خشمناک می‌گردند، (زمام اختیار را از دست نمی‌دهند و پرت و پلا نمی‌گویند و آلودۀ گناه نمی‌شوند، و بلکه نفس خود را مهار می‌کنند و به خشم‌آورندگان را) می‌بخشند».

و پیامبرجمی‌فرماید: «لَيْسَ الشَّدِيدُ بِالصُّرَعَةِ إِنَّمَا الشَّدِيدُ الَّذِى يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ» [۴]. «انسان نیرومند کسی نیست که در کشتی‌گیری فائق آید، بلکه نیرومند کسی است که هنگام خشم، نفسش را مهار کند و کنترل خود را از دست ندهد».

۶- ظلم و ستم: همانا ظلم، سرچشمه‌اش ناگوار و سرانجامش بی‌نهایت بد است. دو نمونه از عصر حاضر می‌آوریم که سرانجام ظلم و ستم را به تصویر می‌کشاند. این دو نفر «حمزه بسیونی» و «صلاح نصر» هستند. هر دو از سربازان رهبر هلاک‌شده‌شان، «جمال عبدالناصر» بوده‌اند که آن قدر شکنجه و عذاب و ظلم را متوجه دعوتگران راه خدا نموده‌اند که از آن تن آدمی به لرزه می‌آید. اما حیاتشان چگونه بود؟ به خدا قسم، بدترین نوع حیات بود.

«حمزه بسیونی» تکبر و سرکشی‌اش تا جایی رسیده بود که به مؤمنان - در حالی که او آنان را شکنجه می‌داد هنگامی که از خداوند فریادرسی می‌نمودند - می‌گفت: کجاست معبودتان تا او را در آهن بگذارم! و «صلاح نصر» زنان مردم را با زور به عقد خود درمی آورد و با آنان ازدواج می‌کرد در حالی که آنان در حمایت مردان دیگر بودند.

اما عاقبت این سرکشان و ستمکاران به کجا انجامید؟ حمزه بسیونی با ماشینش تصادف کرد. او از قاهره به سمت اسکندریه خارج شده بود و بار آهن را حمل می‌کرد، پس آهن در جسمش از بالاترین قسمت سرش تا شکمش فرو رفت، و نجات‌دهندگان جز چند قطعه‌ای نتوانستند آن را خارج سازند. این چنین خداوند وی را با آهن نابود کرد. او همان کسی بود که می‌گفت: خدا را در آهن قرار خواهد داد. خداوند برتر است از آنچه که ستمگران می‌گویند.

صلاح نصر هم به بیشتر از ده بیماری دردناک و مزمن مبتلا گشت. چند سالی را در بدبختی و تیره‌روزی گذراند و هیچ دارویی برای معالجه‌اش یافت نشد تا اینکه با حالت زندانی جان باخت« و در زندان‌های رهبرانش که خدمتگزار شان بود، بر اثر اصابت تیر از دنیا رفت. همانا خداوند به انسان ظالم مهلت می‌دهد تا جایی که اگر او را گرفت، رهایش نمی‌کند.

۷- ترس از غیر خدا: همانا ترس از غیر خداوند متعال، بدبختی و ذلت و خواری را به دنبال دارد. و به همین خاطر است که خداوند متعال دربارۀ بنی‌اسرائیل می‌فرماید:

﴿أُوْلَٰٓئِكَ مَا كَانَ لَهُمۡ أَن يَدۡخُلُوهَآ إِلَّا خَآئِفِينَ[البقرة: ۱۱۴].

«شایستۀ آنان نبود که چنین (نگاه بزرگی را مرتکب شوند و این کارها را) بکنند، بلکه می‌بایست (حرمت معابد را نگه دارند و) جز خاشعانه داخل آنها نشوند».

در جای دیگری می‌‌فرماید: ﴿إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ يُخَوِّفُ أَوۡلِيَآءَهُۥ فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ١٧٥[آل‌عمران: ۱۷۵].

«این تنها شیطان است که شما را از دوستان خود (با پخش شایعات و سخنان بی‌اساس) می‌ترساند، پس (از آنجا که شما به خدا ایمان دارید، بی‌باک و دلیر باشید و) از آنان مترسید و از من بترسید اگر مؤمنان (راستین) هستید».

و حضرت ابراهیم÷به قومش گفت، آن طور که در قرآن آمده است:

﴿وَلَآ أَخَافُ مَا تُشۡرِكُونَ بِهِۦ[الأنعام: ۸۰].

«من از آن چیزهایی که شریک خدا قرار می‌دهید نمی‌ترسم (چرا که می‌دانم از سوی آنها و از جانب کسی زیانی به من نمی‌رسد)».

بنابراین، ترس از غیر خدا یکی از موانع خوشبختی است.

۸- بدبینی: چقدر بدبینی سبب هلاکت و رنجها و مرارتهاست. و به همین خاطر پیامبرجاز خوش‌بینی خوشش می‌آمد و از بدبینی بدش می‌آمد [۵].

دکتر عزیز فرید می‌گوید: «انسان بدبین به خاطر بدبینی‌اش رنجها و مشقتهای زیادی را متحمل می‌شود که این رنجها و مشقت‌ها صدمات شدیدی به اعصاب انسان وارد می‌سازد، از قبیل افسردگی و بی‌قراری و آشفتگی‌های زیادی که دامنگیرش شده است».

۹- سوءظن و بدگمانی: خداوند متعال می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱجۡتَنِبُواْ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعۡضَ ٱلظَّنِّ إِثۡمٞ[الحجرات: ۱۲].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید، که برخی از گمانها گناه است».

و پیامبرجمی‌فرماید: «إِيَّاكُمْ وَالظَّنَّ ، فَإِنَّ الظَّنَّ أَكْذَبُ الْحَدِيثِ» «إیاکم والظن، فإن الظن أکذب الحدیث» [۶]. «از بدگمانی بپرهیزید، چراکه بدگمانی نادرست‌ترین سخنی است که دربارۀ فرد گمان برده می‌شود».

۱۰- کبر و خودبینی: انسان متکبر و خودبین در بدبختی و هلاکت همیشگی به سر می‌برد اگرچه ستم نماید و خود را برتر از دیگران ببیند و حقوقشان را پایمال کند.

۱۱- دلبستگی به غیر خدا: مانند دلبستگی عاشق به معشوقش. جهت بیان اهمیت موضوع کافی است که داستان لیلی و مجنون را بخوانیم تا بدانیم چگونه این مرد با حالت آوارگی و دربه‌دری زندگی کرده تا اینکه دیوانه شد و در حالی که عاشق بود، از دنیا رفت.

چه بسیار انسانهای عاشقی بوده‌اند که در راه عشقشان جان باخته‌اند. و نزد خدا می‌روند در حالی که دلشان را به غیر خدا بسته‌اند. وای چه خسارت دنیوی و اخروی که نصیبشان می‌شود.

۱۲- مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی: همانا بسیاری از مردم گمان می‌کنند که خوشبختی به وسیلۀ دائم‌الخمر بودن و مصرف همیشگی مواد مخدر و مشروبات الکلی به دست می‌آید، در نتیجه به سمت آن روی می‌آورند و با این کار می‌خواهند از گرفتاریها و نگرانیها و غم و غصه‌های دنیا فرار کنند اما اینان همانند کسی هستند که به گرمای سوزان آتش جهنم پناه می‌برد، زیرا مواد مخدر در حقیقت از موانع خوشبختی است. و بدبختی و ناامیدی و فروپاشی و ویرانی فرد و جامعه و امت را به دنبال دارد. و ما امروزه بهترین شاهد برای آن هستیم. پس صاحبان خرد باید از آن عبرت گیرند.

حالا پس از آنکه موانع خوشبختی را شناختیم، به راه نجات و رهایی، به اسباب خوشبختی و راه رسیدن به سایه‌های دراز آن برمی‌گردیم. راستی اسباب خوشبختی و صفات و خصوصیات سعادتمندان کدام است؟

[۲] مسلم آن را روایت کرده است؛ ۱۱/۱۹۹. [۳] متفق علیه. [۴] متفق علیه. [۵] احمد و بخاری و مسلم و ابوداود و ترمذی آن را روایت کرده‌اند و ترمذی آن را صحیح دانسته است. [۶] متفق علیه.